تئاتر دفاع مقدس و ضرورت بازنگري در اهداف ، سياست ها و راهكارها
سهشنبه, ۰۲ شهريور ۱۳۸۹ ساعت ۰۵:۲۳
سالها پس از آن باقي مي ماند . درهمين راستا ، بخش مهمي از هنر و ادبيات در دوران جنگ و پا پس از آن نيز ضرورتاً به بازتاب واقعيت هاي تلخ و يا دشادت ها و قهرماني هاي افتخار آفرين اختصاص مي يابد . فيلم ها ، نمايش نامه ها ، رمان ها و نقاشي هاي بيشماري كه در رابطه با جنگ و دفاع از استقلال و هويت ملي خلق شده اند ، بهش مهمي از توليدات فرهنگي و هنري يك قرن اخير را تشكيل مي دهند . بازتاب مقاومت مردم ويتنام و كره و مبارزات استقلال طلبانه بسياري از كشورهاي آمريكاي لاتين و آفريقا و انعكساس اين تجربه هاي بشري در هنر و ادبيات جهاني ، گوياترين سند براي تاكيد بر نقش مسئولانه هنرمندان در چنين دوراني است ، چرا كه هر جنگ با پايانش ، خاتمه نمي پذيرد و با وجود خاموش شدن صداي شليك و انفجار ، تبعات اجتماعي ، اقتصادي ، فرهنگي و رواني آن تا سالها بعد ادامه مي يابد و حتي با بازگشت صلح و آرامش اثرات دوران جنگ نه تنها بر اقتصاد و منابع مالي ، بلكه بر روح و ذهن نسل هاي آينده به نفوذ نامرئي خود ادامه مي دهد ، تا جايي كه مي تواند بر جهان بيني و ديدگاه كلي انسانها نسيت به زندگي نيز تاثير گذار شود ؛ همان گونه كه جريان نويسندگان تئاتر عبث نما يا ابزورد در نيمه دوم قرن بيستم در اروپا تا حد زيادي با تاثير گرفتن از شرايط بحراني و فاضي جنگ جهاني دوم شكل گرفت .
مقدمه :
جنگ ، به عنوان پديده اي فراگير ، جنبه هاي گوناگون زندگي يك ملت را تحت تاثير قرار داده ، بازتاب آن بر ابعاد اجتماعي ، سياسي ، اقتصادي ، فرهنگي و رواني دوره اي از زندگي انسان ها تا سالها پس از آن باقي مي ماند . درهمين راستا ، بخش مهمي از هنر و ادبيات در دوران جنگ و پا پس از آن نيز ضرورتاً به بازتاب واقعيت هاي تلخ و يا دشادت ها و قهرماني هاي افتخار آفرين اختصاص مي يابد . فيلم ها ، نمايش نامه ها ، رمان ها و نقاشي هاي بيشماري كه در رابطه با جنگ و دفاع از استقلال و هويت ملي خلق شده اند ، بهش مهمي از توليدات فرهنگي و هنري يك قرن اخير را تشكيل مي دهند . بازتاب مقاومت مردم ويتنام و كره و مبارزات استقلال طلبانه بسياري از كشورهاي آمريكاي لاتين و آفريقا و انعكساس اين تجربه هاي بشري در هنر و ادبيات جهاني ، گوياترين سند براي تاكيد بر نقش مسئولانه هنرمندان در چنين دوراني است ، چرا كه هر جنگ با پايانش ، خاتمه نمي پذيرد و با وجود خاموش شدن صداي شليك و انفجار ، تبعات اجتماعي ، اقتصادي ، فرهنگي و رواني آن تا سالها بعد ادامه مي يابد و حتي با بازگشت صلح و آرامش اثرات دوران جنگ نه تنها بر اقتصاد و منابع مالي ، بلكه بر روح و ذهن نسل هاي آينده به نفوذ نامرئي خود ادامه مي دهد ، تا جايي كه مي تواند بر جهان بيني و ديدگاه كلي انسانها نسيت به زندگي نيز تاثير گذار شود ؛ همان گونه كه جريان نويسندگان تئاتر عبث نما يا ابزورد در نيمه دوم قرن بيستم در اروپا تا حد زيادي با تاثير گرفتن از شرايط بحراني و فاضي جنگ جهاني دوم شكل گرفت .
جنگ تحميلي هشت ساله عراق با ايران نيز از قواعد كلي مستثني نيست . تجربه تاريخي جنگ با عراق و دفاع از كشور با اتكا به اعتقادات و باورهاي مذهبي و فرهنگي ، همراه با ويراني ها و خسارات مالي و جاني و دلاوري ها و از گذشتگي هاي به ياد ماندني و تبعات اجتماعي جنگ ، نظير خيل عظيم مهاجرين جنگي ، معلولين ، جانبازان و خانواده هاي بيشمار شهيدان ، .... موضوعاتي نيستند كه مردم به سادگي آنها را از ياد ببرند . با اين همه ، حافظه جمعي و تاريخي يك ملت براي تقويت شدن ، نياز به يادآوري مداوم واقعيت ها ، و تجارب گذشته دارد و نقش اهالي فرهنگ و هنر در احياي حافظه تاريخي ، انكار ناشدني است ؛ همان نقشي كه هومر در تاريخ ادبيات يونان و يا فرودسي در حفظ اسطوره ها و انتقال تجارب و مفاهيم تاريخي به نسل هاي بعد ، به عهده گرفته اند .
اما ، به عهده گرفتن چنين نقشي در دوران ما به نظر دشوار و ناشدني مي آيد ! علت چيست ؟ هنرمندان و اديبان بزرگ ما ، آثار بزرگي در رابطه با جنگ تحميلي خلق نكرده اند ، چرا ؟ آيا در دوران جنگ هشت ساله و پس از آن ما شاعران ، نويسندگان و كارگردانان بزرگ و ماندگاري نداشته ايم ؟ پس كو آثار ماندگارشان دربارۀ جنگ تحميلي ؟ آيا جنگ به اندازه كافي فراگير و ملي و مشترك نبوده است ؟ پس چرا اغلب آثار ملهم از آن فراگير نيستند ؟ يا اينكه محدوديت هاي موضوعي تحميل شده بر هنر و ادبيات ، كليشه اي شدن اغلب آثار در اين حوزه را سبب گشته است .
علت هر چه كه باشد ، اين واقعيت را تغيير نمي دهد كه با گذشت نزديك به بيست سال از پايان جنگ ، آثار هنري ماندگاري كه ضمن بومي بودن ، وجهه اي جهاني نيز داشته باشند در ايران خلق نشده است و اگر هم شده ، تعداد آنها انگشت شمار است و اين ضعف و كمبود در حوزه تئاتر و نمايش بيشتر مشهود است . اين يك واقعيت است كه هنرمندان حرفه اي تئاتر اغلب به دليل محدوديت ها و سخت گيري هاي اجرائي تمايل جدي در اين زمينه از خود نشان نداده اند و اين نيز واقعيتي ديگراست كه با استناد به گفته هاي مسئولين هنري و هنرمندان صاحب نظر ، كه در پي خواهد آمد ، جريان تئاتر دفاع مقدس پس از گذشت سالها ، در ارزيابي نهايي ، جرياني بالنده ، موثر و موفق نبوده است .
مقاله پژوهشي حاضر ، تلاشي است جهت ريشه يابي برخي از معضلات و مشكلات بازدارنده در جريان « تئاتر دفاع مقدس» به عنوان يك هنر موضع گرا ؛ بررسي علل فراگير نشدن اين جريان در ميان مردم و هنرمندان و در نتيجه ، ضرورت بازنگري در تبيين اهداف و راهكارهاي آن به منظور رسيدن به رهيافت هاي جديد .
ابتدا ، با مروري كوتاه بر بازتاب جنگ در آثار هنري ديگر ملت ها ، به پيشينۀ موضوع در ديگر فرهنگ ها پرداخته ، سپس با بر شمردن و تقسيم بندي كمبودها و معضلات تئاتر دفاع مقدس از زبان دست اندركاران و هنرمندان اين جريان و بازشناخت شكاف موجود بين تعاريف و نگرش هاي متوليان اين جريان از يك سو و تعاريف و نگرش هاي هنرمندان آن از سوي ديگر ، ضرورت تجديد نظر كلي در تعاريف ، اهداف و برنامه ريزي هاي تئاتر دفاع مقدس را مورد بررسي قرار مي دهيم ، چرا كه به گفتۀ والتر اندرسون در مقالۀ پست مدرنيستي « اينجا چه خبره ؟ »
« ما كه با حقايق بيشماري احاطه شده ايم ، كمكي جز تجديد نظر در برداشت خود از مفهوم حقيقت از دست ما ساخته نيست . »
به عبارت ديگر ، تلاش براي تعريف وضعيت حاضر ، تبيين آن ، بهره برداري از آن و يافتن راهكارهاي تازه براي آن ، جز با تجديد نظر در برداشت ها و تعاريف موجود و رسيدن به يك تعريف مشترك از موضوع امكان پذير نخواهد بود .
نگاهي به بازتاب « جنگ » در آثار نمايشي جهان
بازتاب موضوع « جنگ » و « دفاع از سرزمين مادري » در هنر و ادبيات ملت ها پيشينه اي ديرينه دارد . در آثار نمايشي مكتوب ، اين پيشينه به قرن پنجم پيش از ميلاد در يونان باستان مي رسد كه نمايشنامه هاي « ايرانيان » ( The Persians ) اثر آشيل ، « زنان تروآ » ( Trojan women ) از بهترين نمونه هاي تراژدي و كمدي در رابطه با جنگ و دفاع در ميان آثار كلاسيك هستند .
از دوران رنسانس تا قرن حاضر نيز نويسندگان بسياري از جمله شكسپير ، برتولت برشت ، پيتر وايس، رومن رولان ، فرناندو آرابال وديگران در آثار نمايشي خود كم و بيش به مقولۀ جنگ ، پيروزي ، دفاع ، شكست و يا به تبعات سياسي / اجتماعي اين موضوعات پرداخته و هر يك از منظر خاص خود ، روابط اجتماعي و انساني متاثر از جنگ را در موقعيت هاي خاص تاريخي مورد داوري ارزيابي قرار داده اند . اگر چه در غالب اين آثار نمايشي ، جنگ به عنوان پديده اي ويرانگر و مرگبار تصوير شده است و اين نمايشنامه ها عموماً آثاري ضد جنگ تلقي مي شوند ، اما در هيچ يك از اين آثار ، دفاع از سرزمين ، غرور و حيثيت ملي و باورهاي مردمي ، نه تنها محكون نشده ، بلكه مورد توجه و تحسين نويسندگان آنها نيز قرار گرفته است . براي نمونه ، شخصيت هايي همچون هكتور ( Hector ) و هكوبا ( Hecuba ) ر نمايشنامه « زنان تروا » نه تنها در برابر حملۀ متجاوزين يوناني تسليم نمي شوند ، بلكه براي دفاع از سرزمين و شرف ملي خود تا آخرين لحظه مقاومت كرده و در اين راه جان خود را از دست مي دهند .
نمونه اي ديگر ، شخصيت ژندارك ( Joan of Ark ) در نمايشنامه اي با همين عنوان به قلم برنارد شاو است كه برتولت برشت نيز آن را با ديدگاهي متفاوت و با عنوان « محاكمه ژاندارك در روآن » بازنويسي كرده است . نمايشنامه ژاندارك كه با الهام از مستندات تاريخي نگاشته شده است ، داستان يك دختر جوان فرانسوي را به تصوير مي كشد كه شجاعانه در برابر حمله و تجاوز انگلستان به فرانسه ، لباس رزم پوشيده ، مردم فرانسه را به دفاع و مقاومت فرا مي خواند و با وجود مخالفت كليسا با او مبني بر اينكه زنان نبايد در لباس رزم در جنگ شركت كنند ، تسليم نمي شود و با اصرار بر موضع كه نداي خداوند را شنيده است كه بايد از كشور و مردم خود دفاع كند ، جان خود را در اين راه از دست مي دهد . اين دختر جوان فرانسوي ، با كوتاه نيامدن از باورها و اعتقادات خود در انجام وظيفه ملي و مذهبي ، در برابر كليساي متحجر ، نهايتاً به آتش افكنده مي شود و براي مردم فرانسه و تاريخ مقاومت ، ژاندارك به قديسه اي هميشه زنده تبديل مي گردد . از اين نمونه ها در تاريخ ادبيات نمايشي جهان كم نيست .
هنرمندان و نويسندگان طي قرون متمادي ، با وجود داشتن خاستگاههاي فرهنگي و اجتماعي گوناگون و يا ديدگاه هاي فلسفي و سياسي متفاوت ، بر اساس وظيفه انساني و هنري خود ، هر يك به گونه اي جنگ را هولناك و ويرانگر دانسته و در برابر آن ، دفاع از انسان و ارزش هاي انساني را تشويق و تحسين كرده اند و از اين طريق ، ضمن نشان دادن يك موقعيت تاريخي در زمان جنگ ، به كنش و واكنش انسان هاي طبقات مختلف ، رشادت ها ، قهرماني ها ، ترس ها و نااميدي ها و يا منفعت جويي هاي فردي پرداخته ( برشت ) و يا به عيان كردن خصوصيات حيواني و درنده خويي برخي افراد در چنين موقعيت هايي اشاره كرده ، پيچيدگي شخصيت انسان ها و تاثير پذيري ذهن و روان آنها در چنين شرايطي را ارزيابي نموده اند ( آرابال ) و گاه نيز نويسندگان و هنرمندان ، اضطراب و نگراني بشر جنگ زده را ، بشر به خود واگذاشته را ، در چارچوب و ديدگاه هاي فلسفي و اجتماعي در آثارشان منعكس كرده اند ( سارتر ، كامو، بكت ) .
به طور مشخص ، بسياري از آثار برتولت برشت متأثر از جنگ جهاني دوم و عليه فاشيسم هيتلري است . نمايشنامه هايي مانند « شويك در جنگ جهاني دوم » ، « ننه دلاور و فرزندانش » ، « چهره هاي سيمون ماشار » و « محاكمه ژاندارك در روآن » و همچنين شماري ديگر از آثار برشت ، به طور مستقيم به موضوع جنگ مي پردازند . در اين آثار ، برشت ضمن انتقاد از طبقه بورژوا و نظام سرمايه داري كه آن را مسبب فقر و جهل و بيكاري مي داند ، تاثير جنگ را بر طبقات مختلف اجتماعي مورد بررسي قرار مي دهد .
به عنوان نمونه ، او در نمايشنامه « ننه دلاور و فرزندانش » ( كه گزارشي از جنگ هاي سي ساله در آلمان است ) ، با نگاهي نقادانه ، به رويكرد كاسبكارانه طبقه خورده بورژوا در موقعيت جنگي مي پردازند . در صحنه پاياني نمايشنامه بنابر تحليل و گفته خود برشت ، « ننه دلاور به جاي آنكه مراسم عزاداري ترتيب دهد و بر مرگ فرزندش زاري كند ، يك برزنت مي آورد ، جنازه را مي پوشاند ، براي تدفين به رعيت ها پول مي دهد ، و الي آخر . او غافل از اينكه استفاده از موقعيت جنگ براي كار و كاسبي ، به قيمت جان همه فرزندانش تمام شده ، مي خواهد هر چه زودتر به كار و كاسبي اش برسد ، يعني به جنگ . » ( برشن ، 1357 ، 421 ) ، حال آنكه در نمايشنامه « محاكمه ژاندارك در روآن » ، برشت موضع اصلي را دفاع از سرزمين در برابر نيروهاي متجاوز و مبارزه با قشري گري و تحجر كليسايي قرار مي دهد .
از سوي ديگر ، نويسنده اي مانند فرناندو و آرابال ، در يكي از نمايشنامه هاي خود با عنوان « گوئرنيكا » ، ضمن به تصوير كشيدن لحظاتي از جنگ هاي داخلي اسپانيا ، تأثير جنگ بر روابط انسان ها را مورد توجه قرار مي دهد . آرابال در نمايشنامه « گوئرنيكا » ، كه تم بيروني و ظاهري آن جنگ است ، ر واقع به رنج ها و روابط از هم گسيخته انساني ، جنگ انسان با تناقضهاي خود ، فرار از تنهايي و اشتياق انسان به زندگي مشترك با ديگران مي پردازد . او با استفاده از جنگ ، كنش انسان در برابر وقايع و مسائل و مشكلات دنياي مدرن را از اين طريق مطرح مي كند . آرابال با نشان دادن معصوميت كودكان انسان در كنار قساوت هاي خشونت بار و وحشيانه ، به اين موضوع اشاره مي كند كه در شرايط بحراني جنگ ، انسان مي تواند انتخاب كند كه فرشته باشد يا شيطان ؛ كه اجازه دهد خصلت هاي خدايي او ارتقا يابد و يا صفت هاي شيطاني اش .
به طور خلاصه ، آثار مربوط به جنگ و دفاع ، بسيار متفاوت و متنوع هستند و هر هنرمندي بر اساس جهان بيني و علايق شخصي خود ، از منظري خاص به اين موضوع پرداخته است . با اين همه ، در تمام اين آثار مي توان وجه مشترك مهمي را يافت كه همان مهمترين ويژگي و دليلي است كه آنها را وراي مرزهاي تاريخي ، جغرافيايي و فرهنگي ، به آثاري ماندگار بدل كرده است . اين ويژگي چيزي نسبت جز اينكه جملگي اين هنرمندان ، از آشيل و اروپيد و آريستوفان گرفته تا شكسپير ، برشت ، آرابال و بسياري ديگر از نويسندگان ، تا فيلمسازاني چون رومن پولانسكي و آندره وايدا و ديگران ، همه در انتقال اين پيام جهاني و انساني توافق دارند كه به طور كلي جنگ چهره اي كريه و هولناك دارد و خسارات ناشي از آن گاه جبران ناپذير است ، ولي ايستادگي و مقاومت در برابر جنگ و تجاوز و دفاع از حقوق و ارزش هايانساني ، همواره ضروري و تحسين برانگيز است . در عين حال ، اي نيز واقعيتي است كه جنگ با همه كريه بودنش ، تكان دهنده ترين سوژه ها و غني ترين مواد خام را جهت خلق آثاري ماندگار در اختيار نويسندگان و هنرمندان قرار مي دهد .
سؤال مهم اكنون اين است كه دفاع هشت ساله مردم ايران در برابر تجاوز عراق ـ كه بي شك ابعاد مختلف زندگي مردم را در سطح ملي متأثر و حتي متحول كرده ـ تا چه حد الهام بخش هنرمندان ما در خلق آثاري جهانشمول شده است ؟
بحث كامل علمي در اين مورد نياز به پژوهشي جداگانه دارد كه بتواند آثار ادبي و هنري سه دهه اخير را در عرصه هاي مختلف ( فيلم ، تئاتر ، موسيقي ، نقاشي ، عكاسي ، مجسمه سازي ، شعر و داستان ) مورد ارزيابي كارشناسانه قرار داده ، جايگاه و درصد توليدات فرهنگي / هنري مربوط به جنگ و « دفاع مقدس » را در مقايسه با ديگر آثار مشخص نمايد ( در اينجا مسلماً منظور ، آثار قابل اعتنايي است كه توسط نويسندگان و هنرمندان در سطح حرفه اي توليد شده اند . )
نويسنده مقاله حاضر چنين پژوهش گسترده اي را در حد و ظرفيت خود ندانسته و عملي شدن آن را نيازمند تشكيل تيم هاي پژوهشي تخصصي در حوزه هاي مختلف هنري مي داند كه درمدت زمان كافي و با بودجه اي در خور به اين مسئله بپردازند .
آنچه در توان و حوصله اين مقاله مي گنجد اين است كه در ادامه نگاه مقايسه اي به بازتاب جنگ در آثار نمايشي ديگر ملل ، به كمبودها ، ضعف ها و معضلات جريان « تئاتر دفاع مقدس » در كشور خود بپردازيم و راهكارهايي احتمالي را در اين مورد ارائه دهيم .
معضلات تئاتر دفاع مقدس و ضرورت بازنگري كلان
جنگ هشت ساله عراق با ايران و دفاع مردم ايران از سرزمين و باورها و ارزش هاي ملي و مذهبي و حقوق انساني خود ، از قواعد كلي و جهاني بر ديگر جنگ هاي ناعادلانه حاكم است ، جدا نيست . به همين جهت ، اين تجربه تلخ تاريخي ، همانند ديگر تجارب تلخ بشري ، چه بسيار سوژه ها و موضوعات متنوع ، تكان دهنده و غرور آفرين را مي توانست و هنوز مي تواند در اختيار هنرمندان متعهد و خلاق كشور قرار دهد .
اما متأسفانه ، طبق شواهد و اظهار نظرهايي كه در پي خواهد آمد ، هم مسئولين فرهنگي كشور و همم هنرمندان صاحب نظر در مورد تئاتر دفاع مقدس مشتركاً اذعان مي دارند كه هنوز در اين عرصه ، آثار نمايشي قابل اعتنا و ماندگار كه از حد شعار و كليشه فراتر رفته باشد ، انگشت شمارند ؛ چرا كه شعار زندگي و سطحي نگري ، وجود مديريت چند گانه ، سليقه گرايي و تنگ نظري ، شفاف نبودن اهداف استراتژيك ، عدم برنامه ريزي و نداشتن چشم انداز روشن ، همه اينها در كنار شكاف و چند پارگي بين ديدگاه هاي متوليان اين جريان با يكديگر از يكسو ، و با هنرمندان از سويي ديگر ـ يعني نبود يك تعريف و معناي مشترك از « تئاتر » ، « دفاع مقدس » و « تقدس » ـ سبب شده است كه « تئاتر دفاع مقدس » به دور از حضور فعال هنرمندان شناخته شده حرفه اي ، به رشد و شكوفايي لازم و در خور نرسد ، بلكه به مرور به جرياني بي تأثير و حاشيه اي تبديل گردد . البته بايد يادآور شد ، تلاش هايي كه در اين سالها در زمينه عكس و پوستر و جمع آوري و چاپ خاطرات رزمندگان و جانبازان صورت گرفته است ، تا حد زيادي موفق بوده ، ولي متأسفانه بنا بر شواهد و گفته هاي اغلب درست اندركاران و هنرمندان اين جريان ، در عرصه تئاتر و هنرهاي نمايشي ، موفقيت هاي چشمگيري حاصل نشده است .
با يك مرور ساده به مجموعه مصاحبه ها ، نظر سنجس ها و مقالات چاپ شده در روزنامه ها ، بولتن ها و نشريات مربوط به تئاتر دفاع مقدس ، در رابطه با معضلات و مشكلات اين جريان ، به اين نتيجه مي رسيم كه موانع رشد آن كم نبوده و آسيب هاي شناخته شده در كنار پيشنهادات مشخص در يكي دو سال اخير مدام تكرار شده اند.
در اينجا ، بدون وارد شدن به جزئيات ، نمونه هايي از اظهار نظرها و ديدگاه هاي آسيب شناسانه افراد و هنرمندان مختلف در رابطه با وضعيت كنوني تئاتر دفاع مقدس آورده مي شود تا با ارزيابي و جمع بندي آنها به راهكارهايي مشخص دست يابيم . پس از مرور اظهار نظرها و ديدگاه هاي مختلف هنرمندان و مسئولين ، به يك تقسيم بندي مشخص و واضح از مشكلات و موانع رشد اين جريان مي رسيمم كه در پنج عنوان زير خلاصه مي شود :
1ـ انحصاري كردن و جدا نمودن تئاتر دفاع مقدس از بدنه تئاتر كشور
2ـ موضوعي بودن و محدوديت موضوعي
3ـ سطحي نگري ، شعار زدگي و رويكرد كليشه اي
4ـ عدم اجراي عمومي در طول سال و منحصر شدن در جشنواره
5ـ شكاف بنبادين بين ديدگاهها و نبود تعريف مشترك از موضوع
ناگفته نماند كه به يك بررسي كوتاه در خواهيم يافت كه اين محورهاي آسيب ، همه در هم موثر و به هم مربوطند.
1 . انحصاري كردن و جدا نمودن تئاتر دفاع مقدس از بدنه تئاتر كشور
در وهله نخست بايد از خود پرسيد كه آيا تئاتر دفاع مقدس ، تافته اي جداب افته و انحصاري در هنر و فرهنگ ملي ماست كه متعلق به همگان نيست و بايد آن را از بدنه تئاتر كشور جدا ساخت ؟
دكتر محمود عزيزي ، استاد دانشگاه و كارگردان تئاتر ، در رابطه با جايگاه تئاتر دفاع مقدس در تئاتر حرفه اي كشور مي گويد : « تئاتر دفاع مقدس هنوز وارد عرصه حرفه اي نشده است . البته هنوز تئاتر حرفه اي هم در كشور نداريم . تئاتر دفاع مقدس جا دارد كه مردمي شود ؛ زيرا يك پديده مردمي است و متعلق به همه ايراني هاست و به قشر خاصي تعلق ندارد . تئاتر دفاع مقدس نمي تواند فقط پرچمدار قشري خاص باشد ؛ تئاتر ي است { مربوط به جرياني } كه همه به طور مستقيم يا غير مستقيم درگير آن بوده اند . » ( نشريه روزانه ، شماره 3 ، 1386 ، 14 ) وي همچنين معتقد است كه بايد هر چه بيشتر هنرمندان حرفه اي را به فعاليت در اين حوزه دعوت كرد .
در همين راستا ، بسياري ديگر از هنرمندان و دست اندر كاران تئاتر دفاع مقدس بر اين باورند كه « مشكلات آن جدا از مشكلات تئاتر كشور نيست » ( حسين مسافر آستانه / نشريه روزانه ، شماره 5 ، 1386 ، 14 ) ، چرا كه « تئاتر دفاع مقدس شاخه اي از تئاتر متداول است . » ( يدال... آقا عباسي / همان منبع ) و در نتيجه « معضلات و مشكلات امروز تئاتر دفاع مقدس همان معضلات وو مشكلاتي است كه تئاتر امروز ما دارد . » ( حسين فرخي / همان منبع ) .
2 . موضوعي بودن و محدوديت موضوعي
از سوي ديگر ، به نظر مي رسد كه موضع گرايي صرف و محدوديت موضوعي در تئاتر دفاع مقدس ، يكي از موانع اصلي عدم رشد اين جريان است . به همين سبب ، برخي معتقدند كه برداشتن اين محدوديت ها و بعضي خط قرمزي ها غير ضروري ، ورود نويسندگان و هنرمندان حرفه اي با به اين عرصه تشويق خواهد كرد . « مهم ترينن مسئله قابل توجه ، نمايشنامه هاست و محدود شدن نويسنده ها نسبت به خط قرمز ها . بعد از گذشت اين همه سال از پديده جنگ ، بهتر است از خط قرمز بگذريم و دستها را باز بگذاريم .
در رابطه با داشتن نگاه نقادانه به جنگ و در انتقاد از يك سويه نگري بنياد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس ، مهرداد راياني مخصوص ، كارگردان و نويسنده تئاتر و مدير مجموعه تئاتر شهر ، مي گويد : « شايد اين همان بخشي باشد كه بنياد حفظ آثار با آن مشكل داشته باشد .... جنگ هزار تا حسن داشته و تعدادي هم ضعف داشته است . چرا مي گويند نگو ؟ حسن ها در كنار قبح ها معني پيدا مي كنند . بايد در كنار هم عرضه بشوند كه معني پيدا كند ! بنياد مي گويد پيشاني نوشت من همين است ! حفظ و ترويج و چون جاي ديگري نيست ، مي شود يك سويه ، مي شود فقط از يك طيف ، براي همين خيلي ها وارد بازي نمي شوند .
آقاي مسعود توكلي در مقاله خود تحت عنوان « آسيب شناسي تئاتر دفاع مقدس » كه به طور مفصل به وضعيت موجود و وضعيت آرماني اين جريان پرداخته است ، در رابطه با مشكلات پيش روي اين جريان مي نويسد : « سخت گيري ها و محدوديت هايي كه اجراي تئاتر دفاع مقدس اعمال مي شود و از همين رو جسارت ، و نوآوري و خلاقيت ، در اين گونه تئاتري جلوه اي ندارد . كارگردان ها و گروه هاي تئاتري به دنبال نمايشنامه هايي هستند كه گروه هاي بازبيني ، آنها را از اجرا در جشنواره ها يا اجراي عمومي محروم نسازند .
سعيد كشن فلاح ، كارگردان تئاتر و مدير امور نمايشي حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي ، در رابطه با بحران موجود در تئاتر دفاع مقدس و محدوديت هاي موضوعي آن مي گويد : " تئاتر مقاومت براي گريز از بحران ها و تنگناهاي به وجود آمده ، نيازمند پژوهش هاي اجرايي و كاربردي است " . وي ادامه مي دهد : " وقتي نمايش دفاع مقدس به حوزه تئاتر وارد مي شود ، گرفتار محدوديت هايي مي شود كه به اين نوع تئاتر اجازه رشد نمي دهد ، اما مساله اين جاست كه عبور و از اين وضعيت ، تنها با بهبود نمايشنامه ها ممكن نيست ، بلكه بيشتر به نحوه نگاه ، رويكرد و عملكرد اهالي تئاتر و مسئولان بستگي دارد . "
هنر موضع گرا
در اينجا بد نيست با نگاهي به تعريف حوزه هاي كاربردي و محدوديت هاي هنر موضع گرا از ديدگاه لوسي ـ اسميت ( Luci – Smith , Edward ) نظري بياندازيم .
ادوارد لوسي ـ اسميت ، شاعر ، مورخ ، منتقد هنري ، كه يكي ا ز مهمترين صاحبنظران برجسته هنرهاي معاصر جهان به شمار مي رود ، در كتاب " مفاهيم و رويكردها در آخرين جنبش هاي هنري قرن هشتم " ، در رابطه با نقد هنر موضع گرا مي نويسد :
" يكي از مسايل هنر متكي بر محتوا ، يا هنر موضع گرا ، ميل ذاتي آن نسبت به تحقير كردن احساسات جهاني ( احساسات مشترك ) بشر است . "
وي ، ضمن آوردن مثالهايي از هنر موضع گراي ماركسيستي و فمينيستي در قرن بيست ، ياد آور مي شود كه " هنر موضع گرا به طور فزاينده اي ، از ادارك زيبايي شناسانه فاصله گرفته و اين تمايل ، در عمل ، جاي خود را بنوعي تلاش و اهتمام در جهت اشاعه ي اخلاقيات بي روح اما تهاجمي و ستيزه جويانه داده است ." اسميت در ادامه مي نويسد :
" آنچه به عنوان هنر شناخته مي شود و به عبارت ديگر آنچه را كه ما هنر مي خوانيمش ، مبتني بر انگيزشي است كه نهايتاً از قواعد " خوشايندي و حظ بصري " سرچشمه مي گيرند . ميل به خلق اثر هنري و لذتي كه اين كار نهفته است ، به طور هميشگي از كاركرد زيبايي شناسي و امور جاذبه آفريني نشأت مي گيرد . پيروي از اخلاقيات { سياست و يا شعاري خاص } به عنوان يك هدف و اصرار در موضع گيري وفاداري نسبت به آن ، دست آخر به نوعي خسته كنندگي { كليشه } و خشكي ملالت بار منجر خواهد شد . "
اسميت ، با محدود دانستن هنر موضع گرا و دست و پا گير بودن آن براي هنرمند ، كليشه اي شدن ، شعار زدگي و موضع گرايي را مسائلي مي داند كه هنرمندان دهه هاي نخستين هزاره جديد بطور جدي به آن مي انديشند و مجبور هستند كه راهي بايسته به سوي هنر ارجمند از ميان آن بگشايند . وي بر اين باور است كه تلاش هنرمندان امرزو جهان در اين رابطه ،" مشابه اهتمامي است كه مدرنيست هاي اوليه براي فرار از محدوديت ها و قيد و بندهاي جريان هنر آكادميك قرن نوزدهم در پيش گرفتند . بدين تريب به نظر مي رسد هنر مدرن در تكاپوي رهيافت هاي جديد ، احتمالاً با چالشي جدي تر از آنچه كه خود در برابر هنر پيش از مدرن ايجاد كرده بود ، روياروي خواهد بود .
ولي مشكل اصلي ما در رابطه با تئاتر دفاع مقدس ، موضع گرا بودن آن نيست ، چرا كه موضوع آن ، يعني جنگ و دفاع از كشور و ارزشهاي مذهبي و فرهنگي ، منحصر به يك طبقه يا قشر يا گروه خاصي نيست ، و مشكل ، در وهله اول ، نخست ، درك همين مطلب است ! و در وحله بعد ، درك اين موضوع كه يك جنگ هشت ساله ـ يعني جنگي دو برابر جنگ جهاني دوم به طول انجاميده است ـ را نبايد و نمي شود به تبليغ و اشارعه ي چند موضع خاص محدود كرد .
دكتر احمد كاميابي مسك ، محقق و استاد دانشگاه ، در همين رابطه به نويسندگان تئاتر دفاع مقدس يادآوري مي كند : نمايشنامه هايي كه با عنوان دفاع مقدس و در رابطه با جنگ نوشته مي شوند ، ضروري نيست كه صرفاً به وقايع جنگي بپردازند ، بلكه وقايع و مشكلات بعد از جنگ كه گريبانگير جانبازان مي شود و با آن روبرو هستند نيز مي تواند دستمايه قرار گيرد . تمركز بر يك موضوع واحد و يا يك شعار خاص در جنگ تحميلي مي تواند هنرمند و به تبع آن ، مخاطب را از جنبه هاي ديگر واقعه ، غافل كند . كوروش زارعي ، نويسنده و كارگردان تئاتر در ارتباط با همين موضوع مي گويد :
" واقعيت ها گاه ممكن است خيلي هم با ذهنيت ما يكي نباشد ، زيرا در نهايت همه انسان هستيم و معصوميت تنها مختص چهارده نفر بوده و بس . برخي مي خواهند بگويند در جبهه هر كسي تنها به فكر ضجه و ناله زدنهاي خود در درگاه پروردگار بوده و بس ! در حالي كه حقيقت اينها نيست . حقيقت جنگ را تنها با نشان دادن گريه و زاري نمي توان بازگو كرد . واقعيت جنگ چيز ديگري است كه بايد اجازه داد كساني كه از آن آگاهند ، آن را بيان كرده و اگر به آن آگاه نيستند ، به جاي شعار دادن بر صحنه درباره اين مهم تحقيق كنند . "
3 . سطحي نگري ، شعار زدگي و رويكرد كليشه اي
محدوديت موضوعي در تئاتر دفاع مقدس ، از سويي باعث عدم فعاليت بسياري از نمايشنامه نويسان حرفه اي در اين جريان شده و از سويي ديگر شعار زدگي و روي آوردن به كليشه هاي تكراري در برخي از آثار را سبب گشته است . در مورد شعار زدگي و كليشه اي شدن موضوعات در تئاتر دفاع مقدس ، حسين مسافر آستانه ، نويسنده و كارگردان و مدير عامل انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس ، از ديدگاه يك مقام مسئول در اين جريان مي گويد :
" متأسفانه جامعه هنري كشور ، دچار يك شناخت كليشه اي نسبت به دفاع مقدس شده است . وجود اين نگاه در آثار هنرمندان ، سبب كليشه اي شدن و در نتيجه ، جبهه گيري مخاطبان نسبت به گونه ي هنري شده است . مثلاً ... كودن نمايي دشمنان و در برابر آن ، سادگي بيش از حد رزمندگان اسلام ، يكي از مهمترين پس زدگي اين گونه هنري توسط مخاطبان است ."
دكتر مجيد سرسنگي ، استاد دانشگاه و دبير دو دوره همايش پژوهشي تئاتر مقاومت ، علت سطحي نگري در تئاتر دفاع مقدس را ، نبود نمايشنامه هاي خوب و قوي در اين گونه نمايشي مي داند . وي مي گويد :
" متأسفانه نمايشنامه نويسي دفاع مقدس ، هيچگاه جريان نشده است و اين طور نبوده كه ما شاهد جريان ادبي بزرگي در زمينه نمايش هاي دفاع مقدس باشيم ... تكراري بودن مضامين و شخصيت ها در آثار دفاع مقدس ، يكي از مشكلات عمده آثار در اين گونه ي نمايشي است ، به طور يكه اكثر نمايشهاي دفاع مقدس ما در طرح و شخصيت پردازي با هم مشابهت بسيار دارند ."
همان گونه كه پيش تر اشاره شد ، محدوديت موضوعي در تئاتر دفاع مقدس ، نه تنها باعث سطحي نگري و شعار زدگي در اغلب آثار شده است ، بلكه انفعال هنري بسياري از نويسندگان را نسبت به اين جريان ، سبب گشته است . عليرضا نادري ، كارگردان و از نمايشنامه نويسان فعال و بنام تئاتر دفاع مقدس ، ارتباط تنگاتنگ اين دو موضوع را با هم به خوبي بيان مي كند :
" بايد از هنرمندان حرفه اي تئاتر كه با اعتقاد كامل ، دغدغه موضوعات جنگ را دارند ، استفاده شود و نهادهاي فرهنگي نيز بايد از اين هنرمندان حمايت كنند . "
وي با نا اميدي ، از وضعيت كنوني سياستگذاري تئاتر دفاع مقدس مي گويد :
در شرايط فعلي ، من كه خود از نزديك در جبهه حضور داشته و جنگ را درك كرده ام ، ترجيح مي دهم سكوت اختيار كرده و در انتظار روز بمانم كه شايد ديگر اين گونه نباشد و تا آن روز ، همگي مجبوريم اين سطحي نگري را در تئاتر دفاع مقدس و بويژه در عرصه نمايشنامه نويسي دفاع مقدس تاب بياوريم . "
در اينجا لازم به يادآوري است كه اين ، تنها هنرمندان و نويسندگان تئاتر دفاع مقدس نيستند كه به سطي نگري و كليشه اي شدن آثار معترف بوده و آن را نقد مي كنند . جالب است كه مسئولين فرهنگي و هنري نهادهاي مختلف نيز در هر فرصتي ، اين موضوع را تأييد كرده و از آن انتقاد مي كنند ! پس ضروري است كه پيدا كنيم " پرتقال فروش " را .
حسن بنيانيان ، رئيس حوزه هنري ، در اعلام برنامه هاي بلند مدت حوزه هنري در زمينه هنر و ادبيات دفاع مقدس و در رابطه با جذب مخاطب و جلوگيري از كليشه اي شدن آثار هنري در اين زمينه مي گويد :
" جريان هنر ديني كه بايد توده اي و مردمي باشد ، به تدريج به سمت حكومتي شدن حركت مي كند . البته حكومتي شدن از جهتي كه حمايت صورت گيرد ضرورت دارد ، ولي تا جايي اين امر مورد قبول است كه جاي تقاضاي مردم قرار نگيرد . "
در تأييد همين سخنان مهرداد راياني مخصوص ، نويسنده و كارگردان و مدير مجموعه تئاتر شهر چنين اذعان مي دارد :
" اكنون در اين مقطع ، مردم به نگاه كاملاً انساني نسبت به دفاع مقدس دست پيدا كرده اند . نگاه آنها اصلاً سياسي و جناحي نيست . يعني هر چقدر خود را از قضيه دورتر كند و بگذارد مردم عمل كنند ، بهتر مي شود . هر چه بخواهد نفوذ كند ، يعني اينكه من مي خواهم فيلترينگ كنم . ولي مردم به يك نگاه روشن ، محترمانه ، و با ارج و قرب رسيده اند . "
حميد آذرنگ ، نويسنده نمايشنامه " دو متر در دو متر جنگ " معتقد است كه " اگر ما بجاي حرف زدن ، زندگي حقيقي را آن گونه كه وجود داشته در نمايشنامه هاي اين ژانر نشان دهيم ، مي توانيم كمي از كليشه شدن و سطحي نگري بگريزيم . "
حسين پارسايي ، مدير مركز هنرهاي نمايشي در مورد اين بحران مي گويد : " اعتقاد من بر اين است كه تئاتر دفاع مقدس نه از حيث ساختار و نه از حيث موضوع به شكوفايي لازم نرسيده است . آنچه مي تواند راهگشا باشد ، يك نگاه خلاق و تازه است . "
اما آذرنگ معتقد است " متاسفانه با نگاه تازه در اين ژانر مخالفت مي شود و من نمي توانم آن گونه كه ديگران مي خواهند فكر كرده و بنويسم . من به عنوان كسي كه هميشه دغدغه دفاع مقدس داشته ام ، مجبورم از تئاتر كناره گيري كرده و جا را براي كساني ديگر باز بگذارم ، كساني كه ... " وي ادامه مي دهد : " من هم مي روم و همچون ديگران ، در خانه را به روي خود بسته ، سكوت مي كنم و ديگر واژه اي به زبان نمي آورم . "
در همين رابطه ، كورش زارعي ، از هنرمندان همين حوزه هشدار مي دهد كه " تا دير نشده بايد فكري كرد . نامداران اين گونه تئاتري يك به يك سرخورده شده و عزلت نشين مي شوند و تنها كساني باقي مي مانند كه دغدغه اي به نام تئاتر دفاع مقدس نداشته و ندارند ."
با توجه به اين اظهار نظرها ، مي توان كم و بيش به علل سطحي و كليشه اي شدن بسياري آثار نمايشي در تئاتر دفاع مقدس آگاه شد و رابطه علت و معلولي بين عوامل مختلف در شكل دادن به چنين وضعي را درك كرد . اما داستان در اينجا تمام نمي شود ، چرا كه هنوز دو عامل موثر در ركود اين جريان ، يعني " جشنواره زدگي " و مهتر از آن ، " شكاف بنيادين بين ديدگاهها " كه علت العلل و مانع اصلي رشد و شكوفايي تئاتر دفاع مقدس است ، بطور ريشه اي بازشناسي و بررسي نشده اند .
4 . محدود شدن تئاتر دفاع مقدس به جشنواره ساليانه
عدم اجراهاي عمومي از نمايشهاي برگزيده دفاع مقدس در طول سال و خلاصه شدن اين جريان به جشنواره ، از ديگر علل انزوا و فراگير نشدن آن است كه بطور مداوم در اغلب اظهار نظرها به آن اشاره شده ، اهداف و فلسفه وجودي چنين جشنواره اي را به پرسش مي كشد .
در رابطه با نامشخص بودن اهداف جشنواره تئاتر دفاع مقدس بهزاد صديقي ر مقاله خود تحت عنوان " چرا مي خواهيم براي تئاتر دفاع مقدس جشنواره برگزار كنيم ؟" مي نويسد :
" آيا تا به حال از خود پرسيده ايم كه براي چه جشنواره برگزار ميكنيم ؟ قرار است اين جشنواره ها چه گلي به سر تئاتر و مخاطب بزند ؟ و اساسا در جشنواره هاي تئاتر دفاع مقدس قرار است چه اتفقي بيافتد و اين جشنواره ها چه چيزي را جست و جو مي كنند ؟ "
محسن بابايي ربيعي سردبير نشريه نقش صحنه در سرمقاله خود در يكي از شماره هاي نشريه كه به وضعيت تئاتر دفاع مقدس اختصاص داده شده است ، با انتقاد شديد از بلاتكليف بودن جشنواره تئاتر دفاع مقدس ، نداشتن چشم انداز و در نتيجه ، وخيم بودن وضعيت موجود مي نويسد :
" از شواهد پيداست كه جشنواره فقط يك اتفاق تبليغاتي ـ آن هم در ضعيف ترين نوعش ـ در حال شكل گيري است . بر خود لازم مي دانيم به نمايندگي از سوي هنرمندان تئاتر دفاع مقدس يادآوري كنيم كه اين گونه اقدامات نه تنها كاري از پيش نمي برد ، بلكه اوضاع را وخيم تر مي كند . يك بار ديگر هم مي گوييم ، بايد يكبار براي هميشه تكليف اين جشنواره را به درستي مشخص كرد ، چشم اندازي برايش تنظيم نمود و در جهت اهدافي كه همگي به آن واقف اند حركت كرد .
مسعود توكلي از ديگر فعالان اين عرصه در مقاله خود با عنوان " آسيب شناسي تئاتر دفاع مقدس " در شماره بعدي همان نشريه مي نويسد :
" تئاتر دفاع مقدس تنها در جشنواره خلاصه شده و همچنين جشنواره نيز از سوي مسئولان تئاتر كشور جدي تلقي نمي شود . "
در تأييد همين سخنان ، مهرداد راياني مخصوص نيز با اشاره به تعطيلي و توقف دو ساله جشنواره تئاتر دفاع مقدس در ميزگردي كه به همين منظور تشكيل شده بود ، اعلامي مي كند كه " وضعيت تئاتر دفاع مقدس خيلي به هم ريخته است ... همين كه جشنواره تعطيل شد ، تئاتر دفاع مقدس نيز به تعطيلي كشيده مي شود . اصلا جرياني به نام تئاتر دفاع مقدس نداريم ."
در حمايت و تأييد همين نظر ، حسين فدايي حسين ، از نويسندگان فعال دفاع مقدس مي گويد :
" ما جريان ميتمري در ارتباط با تئاتر دفاع مقدس نداريم . به نظر من هر گاه به يك سري داروهاي كمكي احساس نياز مي كنيم ، مي گوييم اين جريان دارد از بين مي رود ، يك جشنواره راه بياندازيم كه بگوييم اين جريان هنوز زنده است ، در حالي كه اين شكل برگزاري نشان مي دهد كه اين فقط حكم همان آمپول تقويتي را دارد كه تا يك زمان خيلي كوتاهي اين بيمار را به حركت مي اندازد و بعد باز به بستر فراموشي مي افتد و از ياد مي رود ."
در ميزگردي كه مهرداد راياني مخصوص ، حسين فدايي حسين ، جمشيد خانيان و محسن بابايي ربيعي ـ كه همه از فعالان عرصه تئاتر دفاع مقدس هستند ـ در آن شركت دارند و در نشريه " نقش صحنه " در سال گذشته گزارش و منعكس شده است ، راياني مخصوص در پايان ميزگرد چنين نتيجه گيري مي كند :
ما چهار نفر در حال حاضر موافقيم بگوييم كه تئاتر دفاع مقدس مبتني است بر اجراي عمومي ولي جشنواره نيز بايد شكل بگيرد . وقتي يك تابلو نصب مي كنند ، بايد بيايند آن حركت را احياء كنند نه اينكه دست روي دست بگذارند و بنشينند . مشكل ما اين است كه يك متولي داريم و آن يكي همم درست و حسابي كار نمي كند ، يعني اصلا كار نمي كند . "
واضح است كه منظور در اينجا " بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس " است كه سياستگذاري هاي هنري آن را از سوي ديگر فعالان تئاتر انقلاب و دفاع مقدس مدام مورد انتقاد قرار مي گيرد و همين موضوع ماره نكته اي آگاه مي كند كه شايد ريشه بسياري از مشكلات و موانع رشد اين جريان در آن نهفته باشد و آن ، شكاف بين د يدگاه هاي متوليان و فعالان اين جريان با هم از يك سو ، و با هنرمندان از سوي ديگر كه از نظر پژوهنده اين مقاله ، اصلي ترين و محوري ترين دليل عد م رشد و شكوفايي تئاتر دفاع مقدس است ، چرا كه تا زماني كه بر سر تعريفي مشترك از موضوع توافق نشود ، تبيين اهداف ، سياستگذاري ، و برنامه ريزي هاي دراز مدت براي آن ساده نخواهد بود .
5 . بررسي شكاف موجود بين ديدگاه ها و امكان دستيابي به تعريف مشترك
ديدگاههاي متوليان و هنرمندان جريان تئاتر دفاع مقدس نه تنها به هم نزديك نيستند ، بلكه گاه كاملا در تضاد و مغايرت قرار مي گيرند . اما بي انصافي است اگر بگوييم كه متولي اصلي اين جريان ( بنياد حفظ آثار ) اصلا كار نمي كند ، چرا كه در حوزه هاي ادبي و هنري ، از جمله چاپ و نشر خاطرات رزمندگان و جانبازان و ادبيات مقاومت و همچنين در رابطه با بررسي و ارزيابي كتاب هاي موجود در حوزه هاي مختلف هنري ، كارها و تلاش هاي قابل توجهي از خود نشان داده است ، اما در عرصه تئاتر و نمايش ، شواهد حاكي از آن است كه چندان موفق نبوده است و اين موضوع دقيقاً به تفاوت ديدگاه بين متوليان تئاتر دفاع مقدس و ديگر فعالان هنري در اين جريان بر مي گردد . البته ناگفته نماند كه عدم حضور كارشناسان و متخصصين تئاتر در بنياد حفظ آثار ، موضوع را بغرنج تر مي كند .
به همين دليل هنوز تعريفي روشن و واضح از " تئاتر " ، " دفاع " و " تقدس " كه مورد اشتراك و توافق طرفين دعوا باشد داده نشده است و در نتيجه ، اهداف تئاتر دفاع مقدس ، چشم انداز و سياست گذاري هاي آن براي بسياري از هنرمندان علاقه مند به اين جريان ، مبهم و غير شفاف است و طبعتا برنامه ريزي دراز مدت براي آن امكان پذير نخواهد بود .
اساسا هنوز در مورد ماهيت تئاتر يا هنر و ادبيات دفاع مقدس كه آيا يك جريان فرهنگي است ؟ يك جريان اخلاقي است ؟ و يا يك جريان ايدئولوژيك و سياسي ؟ اشتراك نظر لازم وجود ندارد . هر چند كه به نظر مي رسد اين جريان به نوعي ، تركيبي است از همه اينها ، يعني در محتوا ايدئولوژيك ، اخلاقي و سياسي است و در شكل ، هنري و فرهنگي ، اما حد و مرزهاي هر يك از اين ها و اولويت داشتن يكي بر ديگري هنوز قابل بحث و گفت و گو است .
نتيجه گيري :
بنابراين ، با توجه به آنچه گفته شد ، طبيعي است كه بر سر مرزبندي محتوايي و تعيين حدود موضوعي آن اختلاف نظر و بر سركيفيت و شكل هنري آن اختلاف سليقه وجود داشته باشد . بخاطر همين تفاوت ديدگاه ها و سليقه هاست كه گاه نظرات ضد ونقيض درباره رشد و شكوفايي و يا ركود و پژمر دگي اين جريان ابراز مي شود . به عنوان مثال ، در حالي كه معاون هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ( دكتر محمو حسن ايماني خوشخو ) اعلام مي دارد كه " تئاتر دفاع مقدس هنوز انتظارات را برآورده نكرده است ." ( نشريه روزانه ، شماره 2 ، 1386 ، 4 ) و يا در حالي كه مدير مركز هنرهاي نمايشي ( حسين پارسايي ) ـ همان گونه كه پيش از اين ذكر شد ـ اعلام مي دارد كه " تئاتر دفاع مقدس نه از حيث ساختار و نه از حيث موضوع به شكوفايي لازم نرسيده است ." و باز در حالي كه اغلب فعالان اين جريان ، جشنواره مربوط به آن را در حد يك اتفاق تبلغاتي ضعيف ، يك مسكن ، يا يك آمپول تقويني ارزيابي مي كنند ، در همين زمان ، از ديدگاه معاون هنري بنياد حفظ آثار " جشنواره دفاع مقدس امروزه به يك جشنواره پر نشاط و شاداب تبديل شده است و مسير حركت خود را طي سالهاي گذشته پيدا كرده و توانسته در حوزه فرهنگ و هنر بخصوص در حوزه تئاتر بعنوان يكي از برجسته ترين و معتبر ترين جشنواره ها خود را مطرح كند . "
وجود چند پارگي فرهنگي در بين مسئولين ، هنرمندان و مردم باعث شكاف در ديدگاههاي هنري ، اخلاقي و سياسي بين آنها شده است ، چرا كه مردم و مخاطبان نيز از دو نسل متفاوت و با دو ديدگاه متفاوت نسبت به جنگ هستند : نسل جنگ ديده و نسل بعد از جنگ ، كه نسل اول به قول چيستا يثربي " جنگ را تجربه كرده اند و هنوز نگاهي آرماني به مسئله جنگ دارند ، و نسل جديد واقع گراتر و از ديد آسيب شناسانه به مسئله دفاع مقدس نگاه مي كنند" ( نشريه روزانه ، شماره 2 ، 1386 ، 7 ) و طبيعي است كه ديدگاههاي آرمانگرا و نظرات واقع گرايانه گاه در برابر هم قرار گيرند .
در عين حال ، انتظارات ما از جريان فرهنگي ـ هنري دفاع مقدس ، با محدويت ها و مرز بندي هايي كه براي آن قائل شده ايم همخواني ندارد .
ما از يك سو مي خواهيم همه امور مربوط به جنگ و دفاع را قدسي كرده ( يعني دور از دسترس قرار دهيم ) و از سوي ديگر از هنرمندان انتظار داريم كه واقعيت هاي جنگ را به نسل هاي آينده منتقل كنند . از سويي رشادتها و قهرماني هاي جوانان مومن و پاك باخته اين مرز و بوم را مي خواهيم ماندگار كنيم و از سوي ديگر نمي خواهيم فجايع ، ويرانگري و زشتيهاي جنگ در ابعاد فردي و اجتماعي اش بيان شود . از سويي دغدغه حفظ و اشاعه ارزشهاي مذهبي و الهي را داريم و از سوي ديگر دغدغه اين كه مبادا مرز بندي ها و حد و حدود نقد اجتماعي زير پا گذاشته شود . در اين جا هنرمندان در يك پارادوكس تاريخي گير افتاده اند .
اما به راستي ، آيا ديگر نويسندگان اين گونه نمايشي در طول تاريخ نيز در چنين تنگناهايي قرار داشته اند ؟
يدا.... آقا عباسي در پاسخ به اين سوال كه" امروزه چه معضلات و مشكلاتي گريبانگير تئاتر دفاع مقدس است ؟ " با اشاره به امر قدسي كردن اين جريان و در نتيجه ، دور از دسترس قرار دادن آن ، مي گويد :
" .... در شرايطي كه به چنين مضاميني از اين ديدگاه نگريسته مي شود ، نمي توان به راحتي شخصيت پردازي و درام آفريني كرد . كاري كه مثلا اشيل در نمايشنامه " ايرانيان" كرد ، هوشمندي او را به عنوان هنرمند نمايشنامه نويس نشان مي دهد . نمايشنامه " ايرانيان" در واقع نمايشي است كه يونان خود را نقد مي كند ، امادر حديث ديگران . ( نشريه روزانه ، شماره 4 ، 1386 ، 14 )
به راستي اگر برتولت برشت ، با وجود باورهاي ايدئولوژيك خود ، در نمايشنامه " محاكمه ژاندارك در رو آن " توانسته است از پس انتظاراتي كه از يك هنرمند متعهد مي رود بر آيد ، يعني هم جنگ را تقبيح كند ، هم دفاع را تقديس كند و هم اوضاع اجتماعي آن دوره را نقد و تصوير كند ، چرا هنرمندان ما نتوانند ؟ اگر برشت ، اشيل ، اورپيد ، آرابال و ديگران موفق شده اند كه ضمن ارج نهادن به دلاوري ها و فداكاري هاي مردم در دوران جنگ ،همزمان ويرانگر بودن هيولاي جنگ را به نمايش بگذارند ، نسبت به خون پاك كشته شدگان در راه دفاع از اعتقادات و سرزمين خود حس احترام و تفخر برانگيزند و نسبت به جنگ حس تنفر ، و بدين گونه آثاري جهانشمول و ماندگار خلق كنند ، چرا هنرمندان ما نتوانند ؟
اينجاست كه بار ديگر موضوع شناسايي موانع رشد تئاتر دفاع مقدس و اصلاح روبنايي و زير بنايي اين جريان ، ضرورت تاريخي خود را عيان مي كند .
در همين رابطه ، رئيس بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس ( سر تيپ پاسدار مير فيصل باقر زاده ) در پيام خود به دوازدهمين جشنواره دفاع مقدس نوشته است " اصلاح هر حركت رو به تكامل ، هنگامي ميسر است كه نخست موانع اصلاح را شناسايي و بر طرف كنيم . "
معاون هنري بنياد حفظ و نشر ارزشهاي دفاع مقدس نيز هدف از برگزاري دوازدهمين جشنواره تئاتر دفاع مقدس در سال 1386 را بازنگري ، آسيب شناسي و ارتقاي كيفي نمايش هاي دفاع مقدس اعلام كرد .
بنابر آنچه ذكر شد ، ترديدي نسيت كه راه ارتقا و شكوفايي تئاتر دفاع مقدس ، از مسير بازنگري در تبيين اهداف و سياست گذاري هاي كلان اين جريان مي گذرد ؛ سياستگذاري هايي كه مي تواند و بايد منشعب از سند سياست فرهنگي جمهوري اسلامي مصوب 1371 باشد . يعني همان سندي كه در بند 2 آن بر " ايجاد وحدت رويه و همانگي فرهنگي در ميان دستگاههاي مختلف نظام" و در بند 5 آن ، بر " حمايت از تعدد ، تنوع و آزادي فعاليت هاي فرهنگي مردمي " تاكيد مي كند .
بنابراين ، تجديد نظر در تعريف دوباره از هنر دفاع مقدس و بسط و گسترش حدود معنايي آن تا حد رسيدن به يك معناي مشترك ، ملي و غير انحصاري ، ضروري بوده و در واقع يك پيش نياز براي ايجاد تحول و يافتن راه كارهاي تازه در اين حركت فرهنگي / تاريخي است .
به گفته هابرماس" علاج تكه پاره شدن فرهنگ و جدايي آن از عرصه زندگي تنها از يك طريق امكان پذير است ؛ از طريق تغيير شان و جايگاه تجربه زيبايي شناختي زماني كه ديگر اساسا" در شكل قضاوتهاي سليقه اي بيان نمي گردد ، بلكه زماني كه به منظور كشف يك موقعيت تاريخي مورد استفاده قرار گيرد . "( كرايب ، 1381 ، 175 )
آنچه كه مد نظر هابر ماس بوده و چيزي كه از هنرها و تجربيات برخاسته از آنها انتظار دارد" پر كردن شكاف موجود بين گفتمان هاي شناختي ، اخلاقي و سياسي است تا از اين طريق راهي بسوي وحدت تجربه ( تجربه مشترك ـ واحد ) گشوده گردد . ". ( همان منبع ، همان صفحه )
بنابراين ، تا زماني كه تلاشها در جهت رسيدن به يك تعريف واحد و يك دريافت مشترك از اصول سياست فرهنگي و اهداف آن در بين دستگاهها و متوليان گوناگون فرهنگ و هنر كشور متمايل نشود ، حكايت تكه پاره شدن فرهنگ و سردرگمي هنري همچنان باقي خواهد ماند .
منابع:
1. آرابال،فرنالدو،تئاتر آرابال(پنج نمايشنامه)،ترجمه: ايرج انور و حميد ساعتي،تلويزيون ملي ايران، تهران،1352
2. اكبرزاده،تقي،شناخت تئاتر مقاومت،جلد 1،انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس،تهران،1385
3. برشت،برتولت،چهره هاي سيمون ماشار،ترجمه: عبدالرحمن صدريه،انتشارات آگاه، تهران 1354
4. برشت،برتولت، درباره تئاتر،ترجمه:فرامرز بهزاد،نشر سپهر،تهران 1358
5. برشت،برتولت،ژان مقدس كشتارگاه ها، ترجمه ابوالحسن وفا( ونده ور9 انتشارات مازيار،تهران،1358
6. خانيان،جمشيد،وضعيت هاي نمايشي دفاع مقدس،نشر عابد،تهران،1383
7. كرايب،يان،نظريه اجتماعي مدرن،از بارسونز تا هابرماس،ترجمه عباس مخبر، انتشارات آگاه،تهران 1381
8. كيهان،سال شصت و چهارم،شماره 18579،يكشنبه 8 مرداد 1386
9. لوسي- اسميت،ادوارد،مفاهيم و رويكردها در آخرين جنبش هاي هنري قرن بيستم،ترجمه دكتر عليرضا سميع آذر،چاپ چهارم،نشر قطره،تهران 1380
10. نشريه روزانه دوازدهمين جشنواره تئاتر دفاع مقدس، شماره 2، سنندج،1386
11. نشريه روزانه دوازدهمين جشنواره تئاتر دفاع مقدس، شماره 3، سنندج،1386
12. نشريه روزانه دوازدهمين جشنواره تئاتر دفاع مقدس،شماره 4، سنندج،1386
13. نشريه روزانه دوازدهمين جشنواره تئاتر دفاع مقدس، شماره 5، سنندج،1386
14. نقش صحنه، دو ماهنامه تخصصي انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، شماره 13، فروردين و ارديبهشت 1386
15. نقش صحنه، دو ماهنامه تخصصي انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، شماره 16،مهر و آبان 1386
16. نوذري، حسينعلي، پست مدرنيته و پست مدرنيسم، تعاريف، نظريه ها و كاربست ها، انتشارات نقش جهان، تهران 1379
17. مجله نمايش، ماهنامه انجمن نمايش(نشريه تخصصي تئاتر) دوره جديد، شماره 84، سال هشتم، مرداد 1385
منبع: كتاب نت گمشده/ مجموعه مقالات چهارمين همايش پژوهشي تئاتر مقاومت/ به كوشش و ويرايش محسن ربيعي/ انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس
نظر شما