روايتي ديگر از روزهاي مقاومت خرمشهر
سهشنبه, ۰۴ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۰۰
نويد شاهد/ مراسم پيشواز از كتاب «جاي امن گلوله ها» با حضور محسن مومني، مرتضي سرهنگي،عبدالرضا البوغبيش ،جواد كامور بخشايش نويسنده كتاب در تالار مهر حوزه هنري برگزارشد.
هويت جديد مردم ايران در دوران دفاع مقدس به نمايش گذاشته شد
به گزارش ستاد خبر انتشارات سوره مهر،در اين مراسم علاوه بر عبدالرضا آلبوغبيش و جواد كامور بخشايش ،راوي و نويسنده كتاب،محسن مومني؛رييس حوزه هنري،مرتضي سرهنگي ؛مدير دفتر ادبيات وهنر مقاومت حوزه هنري،توران جوكار؛همسر عبدالرضا البوغبيش،رضا سوراني؛ فرزند درياقلي ناجي آبادان هم سخنراني كردند.
در ابتداي اين مراسم محسن مومني ضمن خيرمقدم به مهمانان اين مراسم گفت:از نظر حضرت امام بزرگ ترين دستاورد انقلاب اسلامي تحولي بود كه در انسان ها رخ داد و ايشان از اين تحول به عنوان فتح الفتوح انقلاب اسلامي ياد كرده اند.
رييس حوزه هنري افزود:به نظر من اين هويت جديد مردم ايران، در دوران دفاع مقدس به نمايش گذاشته شد و دنيا با انسان ديگري آشنا شد و تعريف ديگري از ملت ايران برايشان بوجود آمد.
مومني با بيان اينكه ملت ايران مايه شگفتي جهانيان شد، افزود:به همين دليل دوستان هنرمند بايد تا قيامت درباره آن بگويند و بنويسند.
اين نويسنده درباره كتاب «جاي امن گلوله ها» هم گفت:اين كتاب در بردارنده روزهاي نخستين جنگ است و خاطرات مردمان گمنامي است كه ما بيش از سي سال از آنها غفلت كرده ايم و بايد پيش تر اينها مردم ما با اين قهرمانان اشنا مي شدند.كساني مثل شيخ شريف و شهيد امان اللهي و ...
مومني ادامه داد:بنابراين كتاب دفاع مقدس مملو از اين قهرمانان است و من ازعبدالرضا آلبوغبيش كه وقت گذاشت و نسبت به بيان خاطرات زحمت كشيد وهمچنين همسر ايشان كه خود يكي از رزمندگان در اوايل جنگ بودند و جواد كامور بخشايش نويسنده اين كتاب تشكر مي كنم.
نوشتن خاطرات معادل زندگي است
در ادامه اين مراسم مرتضي سرهنگي؛ مدير دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري،گفت:جمله اي است كه مي گويد اگر مرگ نبود من چيزي را يادداشت نمي كردم و در واقع اين يادداشت معادل زندگي است.لذا سربازي كه خاطرات زمان جنگش را مي نويسد تا ابد بيست ساله مي ماند.
سرهنگي افزود:خاطرات به ما زبان مي دهد تا درباره جنگ حرف بزنيم و خاطرات نبايد از ما قهر كند چرا كه خاطرات شبيه خود ماست و بنابراين ما با خودمان نبايد قهر كنيم.
نويسنده كتاب «پاره هاي از آنچه اتفاق افتاد»، اظهار داشت:اگر خاطرات جنگ آينده اي داشته باشد كه قطعا دارد آن را بايد خودمان حفظ كنيم چرا كه در چشم به هم زدني ما نيز جز نياكان محسوب مي شويم و بعدها گفته مي شود نياكان ما يك جنگ هشت ساله را اداره كردند و چنين اثاري را براي ما به جا گذاشتند.
مدير دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري، افزود:درست است كه واقعيت هاي جنگ يك واقعيت هاي فردي و عميق است اما دانستن آنها و خواندنشان براي مردم دلپذير است.اينكه چرا مردم خاطرات جنگ مي خوانند و همه جاي دنيا هم مرسوم است به اين خاطر است كه مردم مي خواهند بدانند كساني مثل خودشان در شرايط دشواري مثل جنگ چطور تاب مي آوردند و مشكلات را تحمل كردند.
سرهنگي افزود:خيلي از جنگ ها به خاطر مرزها اتفاق مي افتد اما ادبيات آن بدن مرز است چون انساني است و ما اكنون در طلايي ترين دوران تاريخ شفاهي و خاطرات شفاهي هستيم.شاهدان و فعالان دو تحول بزرگ جنگ امروز شانه به شانه ما حركت مي كنند.كساني مثل عبدالرضا البوغبيش كه زحمت كشيد و وقت گذاشت و همين طور خانواده و مخصوصا همسر ايشان كه در واقع از چهره هاي پنهان جنگ زنان هستند چون اساس جنگ مردانه است.لذا شاهدان اين وقايع در كنار ما هستند و در خوش بينانه ترين حالت ما يك دهه و نيم ديگر بيشتربراي گردآوري وتدوين تاريخ شفاهي جنگ و انقلاب فرصت نداريم.
اين نويسنده و روزنامه نگار گفت:اين بيست سال در تاريخ نگاري يعني دو هفته،اينقدر زمان براي ما اندك است ضمن آنكه زمان دزد خاطرات است و اين زمان به زيان ما در حال گذر است.بنابراين امروز اگر ما تلاش كنيم اين قطعه ها كوچك را گردآوري و كنار همديگر بگذاريم و تصويري از انقلاب و جنگ را زماني كه جز نياكان محسوب خواهيم شد براي آيندگان و فرزندانمان باقي بگذاريم كار كمي نكرده ايم.
مدير دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري افزود:كتاب «جاي امن گلوله ها» با اينكه يك كتاب خاطره شخصيت محور است، يعني يك راوي جدي و پر انرژي و پر حادثه دارد ولي در عين حال حادثه محور هم هست و آن حادثه روز بيست و چهارم مهرماه در خيابان خرمشهر است.
سرهنگي افزود:در اين كتاب ما يك حاشيه ديگري هم روبرو هستيم كه به اندازه خود متن كتاب مهم است و آن هم روبرو شدن عبدالرضا آلبوغبيش با علي سوراني، فرزند دريا قلي است كه اين قطعه در هيچ كتاب ديگري مشاهده نشده است.
وي گفت:همه ما با دريا قلي ناجي آبادان آشنايي داريم و مي دانيم كه اگر او نبود درست چهار روز بعد از اشغال خرمشهر يعني در روز هشتم آبان ماه ، آبادان هم سقوط مي كرد و اين فوق العاده كار ما را مشكل مي كرد و به تعبيري ممكن بودعراقي ها تا شيراز هم پيشروي كنند كه دريا قلي خبر حمله عراقي را به ايراني ها رساند و باعث شد كه آبادان سقوط نكند.
سرهنگي با تكرار اينكه «اگر مرگ نبود من چيزي را يادداشت نمي كردم » افزود:آنچه نوشته مي شود يك زندگي ابدي پيدا مي كند و حادثه اي مثل جنگ و يا انقلاب مستحق آن هستند كه در اين آب و خاك و در دنيا تا ابد باقي بمانند.
دست تقدير مرا به نوشتن «جاي امن گلوله ها» واداشت
سخنران بعدي مراسم كسي نبود جز نويسنده كتاب،جواد كامور بخشايش كه ضمن خيرمقدم به حضار، گفت:خاطره نگاري به سبك و شيوه جديدي كه در آن با بهره گيري از قالب روايي - داستاني و ادبيات فاخر ،حقايق دفاع مقدس به تصوير كشيده مي شود، شايد يكي از مهم ترين گونه هاي ادبي باشد كه در انتقال واقعيت هاي جنگ موفق بوده است.
وي افزود:سينه سرشار از خاطره رزمندگان و شاهدان عيني آن روزها و راويان آن و لزوم بيان حقايق جنگ و مظلوميت زنان و مردان سرزمين مان از يك سو و اقبال جامعه بويژه نسل جوان براي آگاهي از رويدادهاي جنگ از سوي ديگر سبب توجه بسياري از نويسندگان به اين عرصه شده است.با اين حال اين رويداد همانند دريايي است كه شايد ثبت خاطره يك رزمنده به مثابه يك كتاب، همانند قطره اي از آب باشد.لذا اين تمثيل شايد به ما نشان دهد كه چه راه دور و درازي در پيش داريم و بايد اسلحه قلم به دست گرفته و در روشنايي و تاريكي گام نهيم.
نويسنده كتاب «شيخ شريف»، افزود:به هر حال اين راه دور دراز هر چه هست همت مضاعف مي طلبد و اميدوارم خداوند اين توفيق را به فعالان اين عرصه عنايت كند.
كاموربخشايش افزود:شايد اگر دست تقدير مرا در نگارش كتاب شيخ شريف ياري نمي كرد هيچ راهي نمي يافتم كه قرعه تدوين خاطرات عبدالرضا البوغبيش به من بيفتد.
وي همچنين درباره ويژگي نگارش اين كتاب گفت:روايت خاطرات اين كتاب به شكل خطي نيست كه از لحظه تولد آغاز شود ، مهندسي كتاب به گونه اي است كه درست از لحظه اي كه عبدالرضا آلبوغبيش گرفتار عراقي ها مي شود اين كتاب شروع مي شود و بعد در حالي كه بيهوش روي زمين افتاده خاطرات گذشته او در ذهنش مروز مي شود و همزمان خواننده از گذشته او با خبر مي شود تا لحظه اي كه دوباره در بيمارستان دوباره به هوش مي آيد و روايت خاطرات به شكل عادي برمي گردد.
اين نويسنده در پايان از عبدالرضا البوغبيش و خانواده و همسرش، سيده زهرا حسيني،صباح وطن خواه،محمدمحسن قنوتي، فرزند شيخ شريف،رضا سوراني، فرزند دريا قلي و ... براي نگارش اين خاطرات تشكر كرد.
با رايحه خوش شهدا دمسازم
عبدالرضا آلبوغبيش هم ضمن تشكر از دست اندر كاران برگزاري اين مراسم گفت:افتخار بنده اين است كه از رايحه خوش شهدايي چون شيخ شريف،حسن اقارب پرست ،محمود امان اللهي، سيد مجتبي هاشمي و ... لذت مي برم و از خدا مي خواهم كه تا زماني كه عمرم باقي است اين رايحه را با خود داشته باشم.
وي افزود:بنده روزگاري افتخار آشنايي و مجاورت با مجاهدين في سبيل الله را داشتم،كساني كه در ميادين نبرد هيچ گاه اسرا را مورد آزار قرار نمي داد و در برابر ظلم عراقي با آنها با عطوفت برخورد مي كردند.كساني كه به شهادت دوستان خود حسادت مي كردند و نيمه هاي شب سرهايشان بر سجده بود، وفاي به عهد كردند و لاجرم شربت شهادت نوشيدند و پاداش خود را از خداي خويش دريافت كردند.
اين جانباز دفاع مقدس افزود:شاهد بودم كه چگونه عراقي ها جمجمعه شيخ شريف را چگونه خالي كردند و باورم شد كه هزار و چهارصد سال پيش چگونه يزيديان زمان در صحراي كربلا چه فجايعي به بار آوردند.من ديدم كه چگونه رزمندگان توسط عراقي ها شكنجه مي شوند ولي آنها به اسراي عراقي آب و غذا مي دادند و باورم شد كه بر سر مولا علي (ع) چه آمد و كوفيان با او چه كردند.
همچنين در پايان اين مراسم رضا سوراني، فرزند درياقلي ناجي آبادان كه در آن زمان هشت ساله بود و به همراه پدر توسط عبدالرضا آلبوغبيش و همسرش نجات يافته بود خاطراتي از همراهي با پدرش و چگونگي به شهادت رسيدن او بيان كرد.توران جوكار؛همسر آلبوغبيش هم كه خود در اوايل جنگ در بيمارستان آبادان به عنوان پرستار حضور داشته خاطراتي از آن روزها را براي حضار بيان كرد.
نظر شما