بانك سوژه ايثار و شهادت (12)
كامران احساني براي بار پنجم راهي جبهه مي شود او اين بار علاقمند است نزد دوستش رستمي (مسئول مخابرات) برود و بي سيم چي شود .بدون هماهنگي با مسئولين پرسنلي مستقيم وارد مخابرات در جبهه خرمشهر مي شود ...


کامران احسانی برای بار پنجم راهی جبهه مي شود او اين بار علاقمند است نزد
دوستش رستمی (مسئول مخابرات) برود و بی سيم چی شود .بدون هماهنگی با
مسئولين پرسنلی مستقيم وارد مخابرات در جبهه خرمشهر مي شود از قضا رستمی در
مرخصی پشت جبهه بوده ولی معاونش به جهت چهره روحانی و ريش بلند وجذاب
کامران او را سخت تحويل می گيرد و علی رغم ممنوعيت ورود افراد غير مسئول به
سنگر مخابرات ، از او پذيرايی مي کند.

پس از چند ساعت بطور اتفاقی فرمانده گردان(ميرزايی) وارد سنگر مخابرات مي
شود و کامران را می بيند. متعجب از معاون مخابرات نام و نشان فرد غريبه را
می پرسد.

- نمی شناسم.

- مگر سنگر شما ... است که هر کس سرش را انداخت پايين ...

- می گويد از دوستان نزديک آقای رستمی است...

- - هر که باشد ، او بايد اول خود را به کارگزينی معرفی کند و اگر شما نياز
داشتيد و او تخصص داشت و جايي ديگر به او نياز نداشتيم آن وقت به مخابرات
معرفی شود ، پس لطف کنيد بگوييد از سنگر خارچ شود و برود کارگزينی.

* * *

معاون مخابرات تعارفات را کنار مي گذارد و از او مي خواهد که به کارگزينی
گردان(سنگر مجاور) برود و پرونده تشکيل دهد و بقيه ماجرا . ولی او زير بار
نمی رود و می گويد صبر می کنم تا رستمی بيايد. در ضمن اسم من کامران احسانی
و اعزامی از اسدآباد همدان هستم و به فرمانده ات هم بگو هر غلطی از دستش
می آيد کوتاهی نکند.

* * *

از قضای روزگار اوايل پاسداری (1359) فرمانده گردان زندانبان سپاه بوده که
فردی همنام او که از فعالين سازمان منافقين بوده از دستش گريخته بود. او
سابقه ذهنی بدی هم از احسانی و هم از شهر اسدآباد داشت .

* * *

کامران بی گناه اشتباها" دستگير مي شود .و از خرمشهر به پشت جبهه (دزفول) منتقل می شود.

* * *

بازداشت ، محاکمه و حکم برائت او و اعزام مجدد او به گردان...

* * *

دوستی کامران با فرمانده گردان و شرکت او در عمليات و مجروح شدنش و بقيه ماجرا...
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده