يکشنبه, ۰۷ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۰۶:۰۲

گفتگو با حسين رويوران، رئيس كمسيون سياسي جمعيت دفاع از ملت فلسطين

درآمد


رژيم صهيونيستي با ترور شهيد حاج عماد مغنيه فرمانده مقاومت اسلامي لبنان گمان كرد با اين اقدام تروريستي و جنايتكارانه مي تواند اعتبار از دست رفته اش را در پي شكست سنگين و بي سابقه در جنگ 33 روزه سال 2006 با حزب الله لبنان بازسازي كند. و از سوي ديگر موقعيت حزب الله را ميان ملت هاي منطقه تضعيف نمايد، يا اين حزب مقاوم را با مشكلات جديدي مواجه سازد. بلكه بالعكس شهادت اين رزمنده سلحشور، با اعتراف بسياري از كارشناسان نظامي و محافل امنيتي رژيم صهيونيستي، موقعيت اين رژيم پيش از گذشته تضعيف گشته است. حسين رويوران رئيس كميته سياسي جمعيت دفاع از ملت فلسطين در اين گفتگو پيامدهاي ترور حاج رضوان را تشريح كرده است:

سال هاي متمادي در منطقه زندگي كرده ايد، بفرماييد چه شناختي از شهيد حاج عماد مغنيه داريد؟


بسم الله الرحمن الرحيم. در مدتي كه در بيروت فعاليت مي كردم، از طريق ديدارهايي كه با مسئولان حزب الله داشتم، اخبار و اطلاعاتي از ابعاد شخصيت اين مرد بزرگ، حاج عماد مغنيه كسب كردم. گفته شده كه ايشان يكي از مهم ترين شخصيت هاي مقاومت اسلامي بوده كه كارهاي جهادي حزب الله را سازماندهي مي كرده است. بدون شك او يك فرد باهوش و با استعداد و شناخت بسيار خوبي از دشمن داشت. توانمندي هاي رزمندگان مقاومت اسلامي را مي شناخت، و توان برنامه ريزي دقيق امكانات داخلي براي مديريت معادله رويارويي با رژيم صهيونيستي را داشت. شايد بخش وسيعي از پيروزي هاي حزب الله مديون هوشمندي و مديريت شهيد عماد مغنيه بوده باشد.

روشن است كه فقط اسرائيل با لبنان دشمني ندارد. بسياري از كشورهاي غربي هم در لبنان دخالت مي كنند. دشمن شناسي حاج عماد مغنيه چگونه بوده و چه شناختي از اين دشمنان داشته و ملاك حركت او بر چه مبنا بوده است؟

شهيد عماد مغنيه، با سابقه همكاري كه با سازمان آزادي بخش فلسطين و ساير جنبش هاي رهايي بخش اسلامي داشته، بسياري از تجربيات اين سازمان ها را آموخته است. در مديريت بخش هاي گوناگون حزب الله از اين تجربيات استفاده كرده است. سازمان آزادي بخش فلسطين يك سازمان چپگرا و مبتني بر جنگ مسلحانه بوده است. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و شكل گيري حزب الله در لبنان، ايشان به خدمت حزب الله درآمد. حاج عماد قبل از پيوستن به حزب الله سعي مي كرد مبارزان چپگرا و سكولار را به گرايش به اسلام تشويق كند. الگويي كه او براي رويارويي با اسرائيل و هم پيمانان اين رژيم گزينش كرد يك نوع ابتكار شخصي بوده است. به همين دليل مي بينيم كه بسياري از معادلات و محاسبات براساس ابتكارات او بوده است.
بحث اول اين است كه اسرائيل از طريق برخي عوامل خود مانند حزب فالانژ و شبه نظاميان لبناني «القوات اللبنانيه» در صحنه لبنان حضور مستقيم پيدا كرده بود. اين باعث شده بود كه دخالت اسرائيل در لبنان پيامدهاي نامطلوبي بر ساختار حزب الله داشته باشد. به همين دليل حاج عماد يك ساختار كاملاً آهنين و نفوذناپذير به وجود آورد. با وجودي كه حزب الله يك جريان كاملاً مردمي، باز و بدون قيد و شرط در اختيار دارد. اما با تشكيلات نفوذناپذير و مبتني بر گزينش بسيار سخت و سنگين اعضا و هواداران مي باشد. به همين دليل شرايط داخلي لبنان موجب شده است تا حزب الله يك سازمان قوي و نفوذناپذير باشد تا از رخنه گسترده عوامل اسرائيل در مجموعه ساختارهاي رسمي و نهادهاي غيررسمي لبنان جلوگيري كند.
بحث دوم به اين عبارت است كه اساساً نوع مبارزه اي كه سازمان آزادي بخش فلسطين در لبنان داشت، يك مبارزه نمايشي مبتني بر داشتن پايگاه هاي آموزشي علني بود. عمليات مسلحانه اين سازمان به صورت آشكار انجام مي گرفت و عمدتاً پرتاب موشك از راه دور بود. در حالي كه مقاومت اسلامي كه عماد مغنيه يكي از بنيانگذاران آن بود هيچ پايگاه علني در سرتاسر لبنان ندارد و كاملاً زيرزميني كار مي كند، تا تجربه حمله اسرائيل به لبنان در سال 1982 و از بين بردن اين پايگاه ها را تكرار نكند. همه عمليات مسلحانه مقاومت اسلامي شبانه و به نوعي پنهان كاري عجيب صورت مي گرفت كه اسرائيلي ها هرگز توانايي شناسايي آن ها را نداشتند. كارشناسان و تحليل گران اسرائيل در مقالات خود درباره شيوه عمليات مقاومت اسلامي، بحث «حمله جن» را مطرح مي كردند. اين نشان مي دهد كه اصل غافلگيري از مهم ترين اصولي است كه در برنامه ريزي مقاومت اسلامي معمول بوده است.
تصور مي كنم كه شهيد عماد مغنيه در برنامه ريزي عمليات هيچ چيزي را از قلم نمي انداخت. نه بحث رخنه، نه بحث حضور سرويس هاي اطلاعاتي غربي در لبنان كه عمدتاً با اسرائيل اطلاعات مبادله مي كنند، و نه تجربه ساف را در لبنان تكرار مي كرد. به همين دليل الگوي جديدي به وجود آورد كه همه ويژگي هاي آن جديد و ابتكاري و براساس شناخت دشمن صورت گرفت. راهكارهاي او به اين منجر شد كه معادلات رژيم صهيونيستي در لبنان دگرگون گردد، و زيان هاي اين رژيم بيش از سود و منفعت باشد. اسرائيل در نتيجه چنين معادله اي، در سال 2000 ناگزير به عقب نشيني از لبنان شد. اين اولين شكست اسرائيل بود كه بدون قيد و شرط از يك كشور عربي عقب نشيني مي كند. اين يكي از بزرگ ترين دستاوردها و پيروزي هاي مقاومت اسلامي به شمار مي رود.

اين دستاوردها و موفقيت ها نتيجه فكر و ابتكارات فردي حاج عماد مغنيه بوده يا در نتيجه كار جمعي و گروهي بوده است؟

قطعاً شهيد عماد مغنيه يكي از مهم ترين شخصيت هاي اين فرايند است. اما همه دستاوردها كار جمعي است. اصولاً كار و برنامه هاي مقاومت اسلامي براساس كار جمعي است. به طور مثال زماني كه سيدعباس موسوي دبيركل پيشين حزب الله به شهادت مي رسد هيچ اتفاقي در حزب الله روي نمي دهد. زماني كه شيخ راغب حرب يكي از بنيانگذاران حزب الله شهيد مي شود، اتفاق خاصي نمي افتد. زماني كه شيخ عبدالكريم عبيد توسط رژيم صهيونيستي به اسارت گرفته مي شود، هيچ اتفاقي در حزب الله و مناطق جنوب لبنان روي نمي دهد.
اين نشان مي دهد كه حزب الله بر مبناي ساختار جمعي بنيانگذاري شده و از ابتداي شكل گيري آن براساس رهبري شورايي اداره مي شده است. سيستم دبيركلي كه در ابتداي دهه نهم از قرن بيستم جايگزين شد تغييري در اين ساختار ايجاد نكرد. بلكه برخي از تمركزها و نهادهاي اجرايي را بيشتر كرد. ولي رفتار جمعي در مراكز تصميم گيري اصلي همچنان به قوت خود باقي ماند. مانند شوراي مركزي، شوراي اجرايي، شوراي نظامي، اصل تصميم گيري در اختيار اين شوراهاست. اما تصميم گيري جمعي مانع كار و ابتكار فردي در حزب الله نيست. ابتكار فردي در چارچوب تصميم گيري هاي جمعي مي تواند ضريب موفقيت ها را بالا ببرد. و حضور شخصيتي مثل شهيد عماد مغنيه در درون ساختار حزب الله با نبوغ فردي و تفكر جمعي منجر به اين دستاوردها شده است.

دستاوردهاي حاج رضوان فقط در نتيجه استفاده از تجربيات پيشين جنبش هاي فلسطيني در لبنان بوده يا هنگام حضور در جبهه هاي جنگ تحميلي از تجربيات اين جنگ هم بهره مند شده است. با توجه به اينكه با فرماندهان سپاه هم ارتباط و همكاري داشته است؟

مجموعه زيادي از لبناني ها، به صورت انفرادي و گروهي با شهيد دكتر مصطفي چمران در جبهه هاي جنگ تحميلي همكاري مي كردند. زيرا شهيد چمران مدت ها در لبنان زندگي مي كرده و زماني هم كه به ايران بازگشت تعدادي از مبارزان لبناني را همراه خود به ايران آورد. رزمندگان لبناني كه به ايران آمدند تعدادي شان با شهيد چمران و تعداد ديگر در چارچوب بسيج و سپاه پاسداران فعاليت كردند. تصور مي كنم مهم ترين تجربه اي كه عماد مغنيه از جنگ ايران و عراق استفاده كرد، از روحيه شهادت طلبي جوانان سپاه و بسيج بود. شايد اين مهم ترين ابزاري است كه شهيد عماد مغنيه بالاترين استفاده را از آن كرد. به اين دليل كه در ابتداي جنگ تحميلي، تفاوت تسليحاتي به حدي زياد بود كه واقعاً رزمندگان ايراني فقط با ايمان و با امكانات بسيار ساده مي جنگيدند. ولي با همين امكانات ساده، موفق شدند يك معادله اي را با رژيم بعثي ايجاد كنند كه اين رژيم در نهايت ناگزير به عقب نشيني شد. از نظر دوستان لبناني مهم ترين اتفاقي كه در مدت سه ساله اول جنگ روي داد، اين است كه نقش ايمان در برقراري معادله در جنگ را فراگرفتند. به طور مثال اگر عراق منطقه اي را مين گذاري كرده بود، چند داوطلب شهادت با گذشتن از ميدان مين، معبري به عمق نيروهاي دشمن باز مي كردند. اين روش ثابت كرد كه تكنولوژي و امكانات نظامي در مقابل ايمان و اراده شهادت شكست پذير است.
نكته دوم ابتكارات نظامي است، در سه سال اول جنگ ابتكارات نظامي به حدي بالا رفت كه دشمن بعثي در برابر اين ابتكارات جديد و غيرقابل پيش بيني مستأصل شده بود. اين هم ايده هاي زيادي به شهيد عماد مغنيه داد تا در جنگ با رژيم صهيونيستي اين ابتكارات را استخدام كند. او از همه ابتكارات براي غافلگيري دشمن استفاده مي كرد، و در نهايت دشمن را مستأصل كرد. عمليات شهادت طلبانه كه مهم ترين نقش را در زمينه برقراري معادله داشت، باعث شد اسرائيل از جنوب لبنان عقب نشيني كند. گروه هايي كه قبل از پيدايش حزب الله با رژيم صهيونيستي در جنوب لبنان مي جنگيدند، هرگز چنين ابتكاراتي به عقل شان نرسيده بود. اينكه يك شهادت طلب سوار كاميون حاوي مواد منفجره شود و خود را ميان نيروهاي دشمن منفجر كند، اين يك تحول بي سابقه اي است كه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي و تجربه مقاومت اسلامي لبنان شاهد آن نبوده ايم. جالب تر اين است كه همه اين ابتكارات به سرزمين هاي اشغالي فلسطين كشيده شد، و چهار سال پيش اسرائيلي ها را وادار كرد از نوار غزه عقب نشيني كنند.

گفته شده اولين عمليات شهادت طلبانه در لبنان توسط شهيد احمد قصير با فتواي حضرت امام خميني(ره) بوده است؟

همين طور است. زماني كه از امام پرسيدند آيا يك داوطلب شهادت مي تواند به عمليات شهادت طلبانه دست بزند؟ امام فرمودند: اگر يقين داريد آسيبي به مسلمان نمي رسد، و فقط متعرض دشمن مي شود جايز است. امام در بحث اين فتوا مجموعه اي از مسائل را مطرح كردند و گفتند كه حركت امام حسين(ع) يك حركت شهادت طلبانه بوده است. امام حسين(ع) با يقين به شهادت به سمت كربلا حركت كردند. در نهايت ديديم كه مجموعه اي از عمليات آغاز شد، كه شايد عمليات شهيد قصير در حمله به مركز فرماندهي ارتش رژيم صهيونيستي در شهر صور سرآغاز اين عمليات بود كه به عقب نشيني اسرائيل از بخش هاي وسيعي از لبنان منجر شد.
در پي فتواي امام خميني(ره) بسياري از علماي اهل تسنن نيز فتواهايي درباره تجويز عمليات شهادت طلبانه صادر كردند. ولي جرياناتي دارند از اين نوع فتواها سوءاستفاده مي كنند و شهروندان عادي و بي گناه را به خاك و خون مي كشند...

امام خميني(ره) بحث عمليات شهادت طلبانه را براساس يك سري اصول مطرح كردند. متأسفانه الگوبرداري هايي صورت گرفت يك سري در همين جهت بود و يك سري در جهت مخالف بود. اين الگو در لبنان بر عليه رژيم صهيونيستي و اشغالگران بود. از برخي دوستان در حزب الله لبنان شنيده ام كه گاهي براي عمليات شهادت طلبانه برنامه ريزي كرده اند، ولي در آستانه اين عمليات و به دليل احتمال آسيب ديدگي افراد بي گناه، عمليات را متوقف كرده اند. زيرا امام(ره) براي حزب الله شرط گذاشته بودند كه اين عمليات نبايد به يك مسلمان بيگناه آسيب برساند. بايد هدف دشمن باشد. مبارزان فلسطيني نيز در جريان انتفاضه دوم از اين فتوا الگوبرداري كردند و عمليات شهادت طلبانه بسياري بر ضد صهيونيست هاي غاصب انجام دادند. اكنون گروه هاي سلفي و تكفيري القاعده و ديگران از اين روش استفاده مي كنند. اين گروه ها متأسفانه با عمليات انتحاري، مردم عادي و بي دفاع را به قتل رساندند. چرا...؟ براي اينكه بستر فكري اين گروه ها با فكر و انديشه اصيل امام(ره) متفاوت است. در حالي كه گروه هاي تكفيري «احتكار حق» مبناي فكري آن ها را تشكيل مي دهد. آن ها فقط خودشان را بر حق مي دانند، و ديگران اعم از مسلمان و غيرمسلمان را كافر مي پندارند.

حاج عماد حدود 25 سال سرويس هاي جاسوسي آمريكا و اسرائيل و برخي دولت هاي منطقه را بازي داد. چه شد كه ايشان بعد از جنگ ژوئيه سال 2006 به شهادت رسيد؟ و چه عواملي در شهادت ايشان نقش داشتند؟


نكته اول، كسي كه به عنوان چريك و فدايي در تشكيلات جهادي حضور دارد هميشه در معرض شهادت است. اين راهي است كه او انتخاب كرده است. قبل از پيروزي انقلاب اسلامي برخي دوستان حداكثر عمر افراد مبارز را كه در عمليات مسلحانه بر ضد شاه فعال بودند، دو تا سه سال پيش بيني مي كردند. بنابراين بايد در نظر داشته باشيم كه شهادت افرادي همچون حاج رضوان يك احتمال قطعي است.

نكته دوم، شهيد حاج عماد مغنيه مي دانست كه مهم ترين ابزارهاي شناسايي او توسط دشمن دو چيز است: يكي عكس شخصي و ديگري گسترش ارتباطات فردي است. به همين دليل به مدت 25 سال اجازه عكس گرفتن از چهره اش را به كسي نمي داد. در مسئله ارتباطات فردي، ارتباطات را از حالت فردي به ارتباطات سازماني تبديل كرده بود. فقط با بدنه و تشكيلات حزب الله در ارتباط بود. خارج از چارچوب حزب الله با هيچ كسي ارتباط نداشت. حزب الله در همه مسائل و زمينه هاي مختلف، از جمله با دولت لبنان، گروه ها و سازمان هاي سياسي، كميته ها و بخش هاي مخصوص ارتباط دارد. حاج عماد در هيچ كدام از اين ارتباطات حضور نداشت. دليل عدم حضور او همين بحث است. چون مي دانست كه صحنه لبنان انباشته از عوامل نفوذي و جاسوسان است. به همين دليل به خود اجازه نمي داد در همه كارها حضور داشته باشد.
نكته سوم، زماني كه حاج رضوان به شهادت رسيد، متأسفانه جامعه لبنان دچار جبهه گيري ها و قطب بندي هاي گسترده شده بود. جريان 14 مارس و 8 مارس در مقابل هم جبهه گيري كرده بودند. مجموعه زيادي از عوامل داخلي لبنان به منظور به زانو درآوردن حزب الله با دشمن همكاري مي كردند. در چنين شرايطي عوامل داخلي به منظور شناسايي و كشف شخصيت شهيد عماد مغنيه بسيج شده بودند. اين عوامل براي شناسايي حاج رضوان از ابزارهاي تكنيكي همچون سيستم هاي بي سيم، موبايل، شنود تلفن هاي ثابت و همراه استفاده مي كردند. همه اين ها دست به دست هم داد تا شخصيت عماد مغنيه به نوعي لو برود، و سرويس هاي امنيتي موساد سرانجام توانستند در نقطه اي او را به شهادت برسانند. من تصور مي كنم كه بدون عوامل داخلي لبنان، موساد قطعاً نمي توانست به حاج عماد مغنيه دسترسي پيدا كند.

گفته شده كه برخي دولت هاي عربي هم در اين شناسايي نقش داشتند؟

اصولاً جريان 14 مارس با برخي دولت هاي سازشكار عرب ارتباط دارد. با محافل منطقه اي مانند عربستان سعودي، اردن و مصر همكاري مي كند. همه اين محافل براي شناسايي عماد مغنيه بسيج شده بودند. مخصوصاً كه منطقه پس از جنگ 33 روزه دچار دو دستگي شديد شده بود. اين دو دستگي بر محور پذيرش منطق مقاومت يا رد منطق مقاومت دور مي زد. در يك طرف جبهه مقاومت متشكل از ايران، سوريه، حزب الله و حماس و جهاد اسلامي قرار دارد، و در طرف ديگر بيشتر دولت هاي عربي در برابر جبهه مقاومت و پايداري ايستاده اند. در اين ميان آمريكا و اسرائيل و همه دولت هاي غربي از جبهه سازشكاران عرب پشتيباني به عمل مي آوردند. لذا تصورم بر اين است حادثه اي كه در منطقه كفر سوسه سوريه اتفاق افتاد و در جريان آن حاج عماد مغنيه ترور شد، مجموعه اين عوامل با هم دست داشتند و به همديگر كمك كردند.

در پي تحقيقات به عمل آمده گفته شد كه سرنخي از عاملان ترور عماد مغنيه پيدا شده و قرار است نتايج تحقيقات به آگاهي افكار عمومي قرار گيرد. چرا تاكنون از اعلام نتايج تحقيقات خودداري مي شود؟

همانگونه كه اطلاع داريد، سوريه زماني را براي اعلام نتيجه تحقيقات در نظر گرفت، و تصميم خود را در رسانه ها اعلام كرد. تحقيقات هم به صورت گسترده آغاز گرديد و در نتيجه آن مشخص شد كه برخي از دولت هاي منطقه در اين ترور دست داشته اند. سوري ها به نوعي مسئله نقش داشتن سرويس هاي امنيتي برخي دولت هاي عرب را فاش كردند. اما سوريه در زمان مقرر به وعده هاي خود عمل نكرد. من تصور مي كنم خودداري سوريه از افشاي هويت عاملان ترور حاج رضوان در چارچوب معامله اي صورت گرفته است. برخي از سرويس هاي امنيتي دولت هاي عربي قطعاً در ترور شهيد عماد مغنيه دخالت داشتند. دولت سوريه احساس مي كرد اگر اطلاعات مربوط به نتايج تحقيقات را فاش كند، امكان دارد روابطش با كشورهاي عربي تيره شود. امكان دارد نقش دولت هاي عربي در همكاري با موساد آشكار و ضربه اي به اين دولت ها تلقي شود. به همين دليل دولت هاي مزبور پشت پرده با سوريه معامله كردند تا اين قضيه پنهان بماند. در نهايت سوريه از اعلام نتايج تحقيقات خودداري كرده، و اين مسئله قابليت تحليل گسترده دارد. چون اگر تنها دست موساد به خون حاج عماد مغنيه آغشته بوده، قطعاً سوريه نتايج تحقيقات را فاش مي كرد، و بسيار بعيد به نظر مي رسد كه سوريه با موساد معامله كرده باشد. اما چرا سوريه اعلام نكرد؟ اين نشان مي دهد كه برخي دولت هاي عربي در اين توطئه شريك هستند و سوريه در برابر دولت هاي عربي ملاحظاتي پيدا كرده و نتوانسته نتايج تحقيقات را اعلام كند.

منبع:ماهنامه شاهد ياران، شماره 49
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده