از ماهنامه شاهد ياران؛ شماره 82
چهارشنبه, ۲۸ تير ۱۳۹۱ ساعت ۰۰:۰۰
اما ماجراي انتصاب ظهيرنژاد به فرماندهي لشكر ۶۴ اروميه توسط شهيد قرني در نوع خود جالب و گوياي وجهي از شخصيت و منش والاي آن شهيد بزرگوار محسوب مي شود. ماجرا از اين قرار است كه



زنده ياد امير سرلشكر قاسم علي ظهيرنژاد يكي از فرماندهان عالي رتبه ارتش بود كه در سال ۱۳۰۳ در اردبيل متولد شد. وي سال ۱۳۳۰ براي تحصيل وارد دانشكده افسري شد اما بعدها به دليل فعاليت هاي ضد طاغوتي در، دوران ستم شاهي از ارتش اخراج و در سال ۱۳۵۷ پس از پيروزي انقلاب اسلامي با دعوت حضرت امام خميني (ره) دوباره به ارتش بازگشت.
ظهيرنژاد همزمان با آغاز ناآرامي هاي كردستان در سال ۱۳۵۸، فرماندهي لشكر ۶۴ اروميه را بر عهده گرفت و يك سال بعد در سال ۱۳۵۹ با درجه سرتيپي به فرماندهي ژاندارمري و نيروي زميني ارتش مفتخر و در ۹ مهرماه ۱۳۶۰ نيز به سمت رياست ستاد مشترك ارتش منصوب شد.
او در سال ۱۳۶۶ به درجه سرلشكري نايل و در ۶ آبان ۱۳۶۸ رياست گروه مشاوران نظامي فرماندهي كل نيروهاي مسلح را بر عهده گرفت. امير سرلشكر قاسم علي ظهير نژاد در ۲۱ مهرماه سال ۱۳۷۸ بر اثر سكته مغزي درگذشت و در بهشت زهرا (س)، به خاك سپرده شد.

اما ماجراي انتصاب ظهيرنژاد به فرماندهي لشكر ۶۴ اروميه توسط شهيد قرني در نوع خود جالب و گوياي وجهي از شخصيت و منش والاي آن شهيد بزرگوار محسوب مي شود. ماجرا از اين قرار است كه زماني كه شهيد قرني به رياست ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي منصوب شد، با مرحوم ظهيرنژاد تماس گرفت و او را به دفترش احضار كرد. همان طور كه در ابتداي اين نوشته اشاره كرديم، مرحوم ظهيرنژاد در اين زمان – مقارن روزهاي اول پيروزي انقلاب - به دليل اعتقادات و مبارزات چندين ساله اش در همان پيش از انقلاب، مجبور به بازنشستگي در ارتش شده و در يك شركت خصوصي كار مي كرد و البته وضعيت اقتصادي خوبي هم داشت.

زماني كه مرحوم ظهيرنژاد به دفتر شهيد قرني رفت، شهيد قرني به او گفت: آقاي ظهيرنژاد، اوضاع كردستان و غرب كشور اصلاً امن و خوب نيست و ممكن است اين اوضاع به استان آذربايجان غربي هم برسد. با توجه به اينكه شما در اروميه خدمت كرده ايد، مي خواهم شما را به فرماندهي لشكر اروميه منصوب كنم.
ظهيرنژاد در جواب شهيد قرني گفت: من سال ها قبل در آنجا خدمت كرده ام والان همه افراد عوض شده اند و ممكن است آن ها را نشناسم. در اين زمان بود كه شهيد به «وطن» و «اسلام» : قرني به مرحوم ظهيرنژاد گفت شما احتياج دارد، شما فرزند اسلام و اين آب و خاك هستيد.
تيمسار ظهيرنژاد نيز قبول كرده و مي گويد: فقط چند روز به من فرصت دهيد تا با شركتي كه در آن مشغول به كارم، تسويه حساب كنم و تعهداتم را انجام دهم. اما شهيد قرني قبول نكرده و به وي متذكر مي شود كه: « دقت كنيد! اسلام و وطن الان به شما احتياج دارد»
ظهيرنژاد پاسخ مي دهد: باشد، من به خانه مي روم و وسايلم را جمع مي كنم و صبح مي آيم. شهيد قرني دوباره به او خيره مي شود و مي گويد : من به شما ميگويم كشور الان به شما احتياج دارد، شما ميگوييد فردا مي آييد؟ همين الان بايد برويد. ظهيرنژاد جواب ميدهد كه دخترم در خانه تنهاست، من نمي توانم او را تنها بگذارم.
شهيد قرني هم راننده خود را صدا مي كند و به او مي گويد: همين الان به خانه من مي رويد و همسرم را سوار اتومبيل مي كنيد و به خانه آقاي ظهيرنژاد مي رويد و دختر ايشان را سوار مي كنيد و به خانه من مي بريد. سپس رو به ظهيرنژاد كرده و مي گويد: شما هم همين الان با اولين پرواز به اروميه خواهيد رفت. پس از اين ماجرا بود كه بلافاصله سرلشكر قاسم علي ظهيرنژاد براي فرماندهي لشكر ۶۴، به اروميه اعزام شد و بعد نيز خدمات وافري را كه در دفاع مقدس شاهد بوديم از خود با يادگار گذاشت؛
روحش شاد.
شاهد ياران شماره 82 تير ماه 91
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده