مجموعه خاطرات شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد (4)؛ نور
سهشنبه, ۰۶ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۳۵
نوید شاهد: شروع مبارزات به رهبري امام خميني پاي همة ياران اسلام ناب محمدي را به ميدان مبارزه کشانده بود. دو سال از دوستي سيد با حجهالاسلام شيخ عباس واعظ طبسي گذشته بود. سيد پس از آزادي در سال 1342 بعد از مدتي محل اختفا شيخ را که هر روز در آنجا بسر ميبرد يافت. و خود را به آنجا رساند.
سالهاي دوستي
شروع مبارزات به رهبري امام خميني پاي همة ياران اسلام ناب محمدي را به ميدان مبارزه کشانده بود. دو سال از دوستي سيد با حجهالاسلام شيخ عباس واعظ طبسي گذشته بود. سيد پس از آزادي در سال 1342 بعد از مدتي محل اختفا شيخ را که هر روز در آنجا بسر ميبرد يافت. و خود را به آنجا رساند.
تنها کسي که به محل اختفاي او ميآمد و با او درد و دل ميکرد و گرد و غبار تنهايي از دل وي ميزدود هاشمينژاد بود. صبحها حدود ساعت 9 با آمدن به آنجا تا ظهر کنار هم بودند. آن دو همديگر را محرم راز دانسته و از هر جايي حرف ميزدند. سيد آخرين اخبار سياسي، اجتماعي و همچنين دوران سخت زندان را تعريف ميکرد. همديگر را در رنجها و سختيها دلداري داده و دعوت به صبر و استقامت ميکردند.
"در سالهاي 56 و 57 به مدت يکسال و نيم با حجهالاسلام والمسلمين واعظ طبسي در يک اتاق زندگي کرد. شيخ در اين مدت بيشتر به خصوصيات والاي اخلافي سيد پي برد. اصولاً در اينگونه شرايط و محيطهاست که خصلتها و خصوصيات روحي و اخلاقي انسان بروز پيدا ميکند. شيخ در اين مدت و در شرايط سختي،ناراحتي، آرامش، نگراني، اضطراب و بيماري و در حالات گوناگون خصلتهايي از دوست خود ديد که هنوز به گفتة آقاي طبسي عامل نشاط و بهجت او است. شيخ از ناراحتي کمر رنج ميبرد، روي زمين ميافتاد و حتي وضو هم نميتوانست بگيرد. وقتي اين ناراحتي چه در مدت يکسال و نيم و چه در مدت زندان براي او پيش ميآمد، تنها کسي که به سراغ شيخ ميآمد و از او مراقبت ميکرد و مانند يک برادر عزيز و مهربان با خوشرويي به او ميپرداخت و خم به ابرو نميآورد هاشمينژاد بود."
بر کشتي نجات
در زماني که فشار از همه سو، قلب رئوف سيد را خانه غم ميکرد، او به درگاه کرم اهلبيت چشم مي دوخت. و چشمان خستهاش بر آستان الطاف بيکران آنان به انتظار مينشست. سوار بر کشتي نجات ميشد،و از نسيم روحبخش اقيانوس معنويت بهره ميجست.
او دعا و توسل به اهل بيت پيامبر (ص) را دوست داشته و در عزاي مادر امامت فاطمة زهرا (س) و بنيانگذار مذهب جعفري امام صادق (ع) به سوگ مينشست. و با قطرات اشک، قلب خود را از عشق اهل بيت مالامال ميکرد. در مشهد هر شب در وقت معين به حرم حضرت رضا (ع) ميشتافت. و از تابش خورشيد ولايت بهره ميجست.
او به درياي بيکران اهلبيت راه مييافت و قامت استوارش در برابر امواج سهمگين خشم رژيم خم نميشد.
شمع پرفروغ
در زماني که زرق و برق دنيا، دنياداران را در خود برده بود، سيد به امور محرومان و امور خيريه توجه خاص داشت و آن را عبادت ميدانست. هنگاميکه اساس کار بانکها بر اخذ ربا استوار بود و گرفتن اعتبارات بانکي، با مشکلات عديدهاي همراه بود سيد اقدام به تأسيس قرض الحسنه براي طلاب کرد. بعدها با گسترش آن مشکل بسياري از طلاب حل شد. افراد نيکوکاري بودند که جهت حل مشکل مسکن و مشکل ازدواج و کمک به افراد بيبضاعت موسسهاي بنام انصارالحجه تأسيس کرده بودند که سيد با همکاري با آنان، تکليف الهي خود را در رسيدگي به نيازمندان خالصانه و بدور از ديد مردم به انجام رساند. او نه فقط به زبان، که با عمل نيز مدافع دلسوز محرومان و مستضعفان بود.
آينة گذشت
مهرباني و گذشت از صفات خداست و مؤمن جلوة آن صفات. چنين شخصي در مسير نوعدوستي گرد و غبار دشمني را از صفحه دلش ميزدايد و رضايت خدا را تحصيل ميکند.
هاشمينژاد گل سر سبد اين مقوله بود. به گذشت و مهرباني شهرت داشت. کينة جاهلان تهمت زن را به دل نميگرفت.
"اگر در آن شرايط مبارزه کساني ميآمدند و به او ميگفتند فلاني راجع به شما فلان اتهام را وارد کرده او ميگفت: من به قيامت اعتقاد دارم و اگر چنين مسألهاي در من باشد سعي ميکنم آن را برطرف کنم و اگر بدون حساب چنين حرفي را زدند، من لب باز نخواهم کرد و سخني دربارة آن شخصيت نخواهم گفت."
با آينده سازان
تلاش و کوشش وقفة ناپذير از صفات بارز عالمان است و در مسير هدايت مردم، حصار کبر و خودبيني را ميشکنند. آنها با بهره جستن از کلام معصومين به جوانان توجه خاص دارند. چه، قلب نوراني جوان مهياي پذيرش حق است. سيد با اين تفکر، تلاش براي حفظ جوانان مسلمان از خطر انحرافات را سرلوحه برنامههاي خود قرار داد. چهرة سيد در فاصلةزماني سالهاي 1351- 1342 رنگ فرهنگي بخود گرفت و فعاليتهاي سياسي وي تحت شعاع فعاليتهاي روشنگرانه براي جوانان به چشم نميآمد.
"در سال 1350 در جلسهاي که جمعه شب هر هفته در شهرستان قوچان تشکيل ميشد حضور مييافت. هنگام مراجعت وقتي به مشهد ميرسيد که شب از نيمه گذشته بود. سيد خواب و استراحت را بر خود حرام ميکرد تا جوانان از وجود نوراني او بهرهمند شوند. او اين عمل را تا آخرين لحظات عمر ادامه داد
نظر شما