چند پیام خواندنی از سردار شهید احمد غلامی / باید حقیقت را گفت...
يکشنبه, ۲۱ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۰۲
«قائم مقام شهید فرماندهی تتیپ سیدالشهدا» می گفت: شرایط امروز عراق را ببینید . اینها موفق به تولید قدرت مردمی نشدند چون جنگ شان مردمی نبود و بالعکس ما قدرت پیدا کردیم و به دهان دشمنی زدیم که دنیایی پشتش ایستاده بود.
نوید شاهد: اولین بار در سال 1388 به مناسبت سالروز شهادت حاج داوود کریمی توفیق دیدار و گفت و شنودی با ایشان را یافتم و تیر ماه امسال هم در مجمع پیشکسوتان هشت سال دفاع مقدس پای سخنان این فرمانده حماسه آفرین سالهای دفاع مقدس نشستم .
در فاصله این سالها عوارض مجروحیت شیمیایی اش او را تکیده تر کرده بود.اخلاص،سکوت، مظلومیت و نگاه ژرف و اندیشه زلالش درست مثل دو فرمانده شهیدش؛ حاج داوود کریمی و حاج کاظم نجفی رستگار و سرانجام او نیز از قافله شهدا جانماند و در شامگاه 9 شهریور به آرزوی دیرینه اش رسید.
سردار غلامی معتقد بود: همتی نیاز است تا یکسری وقایع روشننشده و مبهم جنگ روشن شود. آنان که در صحنه بودند برای ثبت وقایع حضور نداشتند اما الان زمان مناسبی است که فرصت را برای نوشتن غنمیت شمرد و از این طریق تاریخ شفاهی جنگ را تدوین را کرد تا بشود برای ماندگار شدن در تاریخ و ریشه یافتن آن در جامعه جوان امروز قدمی برداشته شود. بخش عمده جنگ بخش مردمیاش بود.
این شهید به حق پیوسته می گفت: شیرینی و حلاوت جنگ باید به آثار ماندگاری تبدیل شود که امروز بدان تاریخ شفاهی جنگ میگوییم چون جنگ مردمی بوده به طرق مختلفی این جنگ میتواند بیان شود اما باید دقیق، منظم و آموزنده مطرح شود. جنگ به نحوی بود که اگر کسی یک بار به جبهه میآمد آنچنان جذب میشد که جاذبههای دیگر برایش بیرنگ میشد جاذبه جبهه همه را ماندگار میکرد.
بسیجیهایی بودند که به خاطر حضور بسیار کارکشته شدند و تجربههای بسیاری یافتند. بسیاری به شهادت رسیدند اما باقی ماندهها باید آن تاریخ را ثبت کنند و اینکه باید حقیقت را گفت حقیقت ِ کسانی که جمهوری اسلامی را بیمه کردند به دقت و درستی بیان شود.
«قائم مقام شهید فرماندهی تتیپ سیدالشهدا» می گفت: شرایط امروز عراق را ببینید . اینها موفق به تولید قدرت مردمی نشدند چون جنگ شان مردمی نبود و بالعکس ما قدرت پیدا کردیم و به دهان دشمنی زدیم که دنیایی پشتش ایستاده بود.
حاج احمد غلامی از شهید حاج داوود کریمی به عنوان فرمانده اش در سپاه تهران یاد می کرد و به ذکر دو خاطره از ایشان پرداخت؛
درسومین سالگرد شهادت «کاظم رستگار»در شهرری حاج داوود را دیدم. من هم به دلیل عوارض شیمیایی، شرایط جسمانی خوبی نداشتم. او که وضعیت مرا این گونه دید،توصیه کرد که کار ناتمامی در دنیا نداشته باشم. چند مدت بعد که عوارض شیمیایی خودش شروع شد،به توصیه هایی که خودش به من گفته بود،عمل کرد.
سال 70وقتی که قصد رفتن به سیستان و بلوچستان برود تا مسئولیت ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور را به عهده بگیرد، از من خواست که همراهش بروم. وقتی به این استان رفتیم،فهمیدیم که این کار با روحیات ما سازگار نیست.
حاج داود هم با این وضع نمی توانست کار کند. او در زندگی با عطوفت رفتار می کرد و می توانست شرایط غیرمعنوی و ناملایم این کار را تحمل کند.
روحش شاد و یادش گرامی باد
نظر شما