آشنای سجاده
چهارشنبه, ۲۴ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۵۸
شعر به وفای جاودان از خانم رضوان مدنی همسر شهید دکتر مسعود امیری
به وفای جاودان خانم «رضوان مدنی»
همسر شهید دکتر «مسعود امیری»
آشنای سجاده
تو رفته ای، منم و خستگی و این جاده
چقدر فاصله بین من و تو افتاده
تو آن پرنده که پر زد، در آسمان گم شد
من آن زنی، که دلش را به آسمان داده
بدون هیچ نشانی برایت از سر عشق
هزار نامه نوشته ست و گل فرستاده
زنی که زندگیش سبز از مرور شماست
زنی که مست نگاه شماست بی باده
هنوز هم تویی آن مهربان زندگی ام
گره گشای غمم، آشنای سجاده
تو می نشینی و من پهن می کنم آرام
بساط سفره دل را، صمیمی و ساده
صبور می شنوی و نجیب می خندی
امید می شود از چشمهای تو زاده
دلم که سبز شد از تو، دوباره می بینم
تو رفته ای، منم و خستگی این جاده
منبع: مجموعه اشعار یازدهمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس: از طراوت سرخ، تهران، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، 1381
نظر شما