سه تا پرنده تقدیم به خانم پناهی مادر سه شهید
«تقدیم به خانم پناهی (مادر سه شهید)
و همه مادرانی که گل هایی داشته اند و آرزوهایی که...»
سه تا پرنده
سراینده: مهدی زارعی
بهار آمد و تقویم خانه زیبا شد
شبی گذشت، سه تا شاخه گل شکوفا شد
سه تا پسر- سه گل بی نشان- و مادر که
تمام شور جوانی اش، وقف گل ها شد
شبی شبیه به شب های قبل، مادر باز
برای جشن عروسی شان مهیا شد
سه سفره چید و سه آیینه شمعدان و سه گل
و بعد توی خیالش سه جشن برپا شد
سه تا عروس خیالی گرفت و در ذهنش
به خنده گفت که: گل های خانه شش تا شد
و این چنین همه روزهای آن مادر
به رنگ آبی روشنف به رنگ رویا شد
ولی سه ابر، به سمت خیال مادر رفت
و توی صفحه تقویم خانه، فردا شد
بهار بود، ولی چرخ آسمان چرخید
و فصل، فصل شکست و سکوت و سرما شد
و در شبی که تا همیشه ابری ماند
سه رعد و برق زد و پشت آسمان، تا شد
سه تا برادر با هم، سه تا پرنده شدند
سه تا پرنده پریدند و خانه تنها شد
دو چشم مادر ماند و سه تا دریچه که هر
کدام، سمت تن سرد یک پسر، وا شد
جنازه هاشان را که زمین مصادره کرد
و روح آنها هم، سهم آسمان شد
دو چشم مادر ماند و سه قاب عکس و سه شمع
و حجم درد، مساوی حجم دنیا شد
برای گریه ولی حجم چشم ها کم بود
و آن دو چشم، دو تا برکه؟ نه دو دریا شد
منبع: مجموعه اشعار یازدهمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس: از طراوت سرخ، تهران، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، 1381