اکرم بهرامچی
پنجشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۱۴
در آسمان انگار باران حرف دارد

در آسمان انگار باران حرف دارد

هر قطره با رقصی پریشان حرف دارد

اطراف ِ من گویی دهان وا کرده از درد

در این غزل خودکار ِ بی جان حرف دارد

قرص ِ مُسَکِن، زخم‌ها ..... تکرارِ صحنه

بی­خوابی ِ هر شب ...... فراوان حرف دارد

بوی عجیب شیمیایی .......جبهه‌ي تب

این سرفه‌های خشک ِ پنهان حرف دارد

حتی پلاک ِ کهنه‌ي بابای پیرم

بی رنگ و رو در لای قرآن حرف دارد

مثل شب ِ یلداست تاریک است و ممتد

چشمی که نابیناست هر آن حرف دارد

از چکه چکه درز ِ سقف ِ خانه پیداست

سرمای بی رحم ِ زمستان حرف دارد

مادر دوباره وصله زد پیراهنش را

نخ سوزنش ساکت ولی....‌هان .....حرف دارد

در خاطرات خاک خورده یک بغل یاس

روئیده اما خاک ِ گلدان حرف دارد

با این همه در چهره‌ي آرام ِ بابا

جا پای سنگر ، عشق ، ایمان، حرف دارد...

منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده