به شهیدان جانباز
دوشنبه, ۰۱ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۵۸
نفس نفس بکشد ساده بر تنت هر روز
نشسته سوزش تاول به لحظههای شبت
چقدر زلزله افتاده بر تنت هر روز
لباس رزم تو آماده برتنت هر روز
انارهای ترک خورده روی لبهایت
چقدر خندهي خون زاده بر تنت هر روز
و چرخهای همین ویلچر غبارآلود
به جای پا بدود ساده بر تنت هر روز
چقدر سهم نفسهای کوچکت آبیست
نگاه پنجره لم داده بر تنت هر روز
چقدر ماسک به گردن بیفتد و کپسول
نفس نفس بکشد ساده بر تنت هر روز
نشسته سوزش تاول به لحظههای شبت
شبیه زخمهي سمباده بر تنت هر روز
اذان به ساعت امن یجیب میخوانی
و استجابت سجاده بر تنت هر روز
سفر حکایت خوبیست، اتفاقی که...
سکوت آینه افتاده بر تنت دیروز
هزار دشت شقایق هزار پرچم سرخ
کنار قبر تو استاده بر تنت امروز
منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره
ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد
شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.
نظر شما