سینمای دفاع مقدس یا سینمای ضدجنگ؟!
شنبه, ۰۸ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۲۲
اگر سینما متأثر از اندیشههای دینی باشد، حتماً میباید علیه امپریالیسم و در خدمت تبیین و تعریف دفاع مقدس باشد. این در حالی است که جریان شبهروشنفکری ایران بیتوجه به این فرآیند، سعی میکند با چشم بستن بر این واقعیت و با الهامگرفتن از جریان ضدجنگ، دفاع مقدس را در کنار جنگهای دیگر در جهان تعریف کند...
نویدشاهد: 8
سال دوران جنگ تحمیلی اگرچه خاطرات تلخ بسیاری برای مردم بجا گذاشت اما با
رشادت و دلیری رزمندگان اسلام به نقطهی عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی بدل
گشت.در این بین و پس از گذشت 3 دهه به تصویر کشیدن صحنههایی که با غرور
ملی همراهند از وظایف خطیر سینماگران امروز است، اما متأسفانه آنچه در این
بین به آن بیتوجهی شده است بیان ارزشهای والای جبهه و جنگ و نگاه صرف به
صحنههای جنگی و اکشن است. در این ارتباط با «محمدتقی فهیم»، منتقد سینما به گفتوگو نشستهایم.
وضعیت کلی سینمای ایران در ژانر دفاع مقدس را در 3 دههی گذشته چطور میبینید؟
در
شرایط فعلی با سینمایی روبهرو هستیم که در زوایای مختلف نتوانسته است در
حد انتظار در خدمت ارزشها، پیامها و هویت ایرانی و به ویژه دوران پس از
انقلاب اسلامی باشد تا با استفاده از این رهگذر هم در داخل موفق باشد و
مخاطبان انبوهی را به خود جذب کند و هم به دلیل جاذبههای هویت
ایرانیـاسلامی در عرصهی جهانی خودنمایی کند. این ناکامیها دلایل متعددی
دارد؛ نخست اینکه سینمای ما وامدار 2 نوع از سینما یا 2 گرایش غالب
سینمایی است:
اول ساختارهای
فیلم فارسی بازمانده از رژیم گذشته و مهمتر از آن قضیهای که سینمای غالب
جهان را شکل میدهد و آن سینمای هالیوود است. به هر حال این وامداری،
بدهکاری و گرتهبرداری از این نوع ساختار سینمایی ردپایی در سینمای جنگ نیز
بر جا گذاشته است؛ یعنی فیلمهایی که با موضوع و محتوای جنگی تولید شده و
میشوند نیز گرفتار ساختارهای ذکرشده هستند.
البته
در دورهای سینمای جنگ در واقع به عنوان متولی پروپاگاندای جنگ یا تبلیغ
جنگ به منظور تهییج مردم و پر کردن جبههها، کارایی ویژهی خود را داشت و
چون آن سینما نیاز به قهرمانپروری داشت، تا حدودی ساختارهای فیلم فارسی
یا سینمای هالیوود میتوانست توجیهپذیر باشد، اما پس از جنگ انتظار میرفت
ما با یک سینمای باهویت و اصیل و به تمام معنا دفاع مقدسی روبهرو شویم.
البته
از حق نگذریم بعضاً آثار خوب و ماندگاری در این زمینه تولید شده است، اما
بحث ما وجه غالب سینماست؛ یعنی انتظار میرفت فیلمهای دفاع مقدس در حد
اعلا بتوانند پاسخگوی خواست، نیاز و دغدغههای خانوادهی جبهه و جنگ باشند
و به نوعی آن چیزی را که از جبههها مانده است برای نسلهای بعد در قالب
تصویر ترسیم، تبیین و ماندگار کنند. بنابراین سینمای ضدجنگ هم تأثیرپذیر
از جو کل سینمای داخل و خارج از مرزهای ایران به ویژه آمریکا بوده است.
در
دنیا، سینمای ضدجنگ طبعاً معنای روشن و واضحی دارد و مورد حمایت همهی
وجدانهای بیدار است؛ یعنی کسی نمیتواند از جنگ دفاع کند یا موافق جنگ
باشد. در این خصوص میتوان به فیلمهایی اشاره کرد که در مورد جنگ آمریکا
با ویتنام، جنگهای جهانی اول و دوم و رویدادهای جنگی و جنبشهای آزادیبخش
ساخته شدهاند. برای مثال، در هالیوود فیلمسازانی علیه گرایشهای
جنگطلبانهی حکومتهای مختلف به خصوص آمریکا فیلمهایی ساختهاند و آثار
آنها از سویی مورد توجه روشنفکران و از سویی دیگر مورد توجه مردم صلحطلب
دنیا قرار گرفته است. در این زمینه میتوان از فیلمهایی نام برد که
دربارهی عراق با پسزمینههای ضدجنگ ساخته شدهاند، مثل فیلم «درهی
الی»، «جعبهی درد» و...
اگرچه
این فیلمها در راستای اهداف آمریکا قرار دارند، ولی به هر حال گرایشهای
ضدجنگ در آنها مشهود است. سینمای ضدجنگ در جهان بر پایهی وجدان صلحخواهی
معنا پیدا میکند، اما در کشور ما بحث از دفاع مقدس است. در واقع به ما
حمله و تجاوز شده است و ما از یک موضع دفاعی صحبت میکنیم. در واقع جنگ
برای ما به معنای بیرون راندن نیروی متخاصم و مهاجم است و در این راه نیز
شهید دادهایم. تمام این مواردی که در مواجهه با دفاع مقدس ذکر شد باید در
فیلمهای داخلی با این موضوع لحاظ شود، ولی ما بعضاً میبینیم که
فیلمسازان ما دچار اشتباه تاریخی بزرگی میشوند و فیلمهایی که در ایران
بعد از دفاع مقدس ساخته میشود متأثر از هالیوودی است و هیچ یک از معیارهای
دفاع مقدس در آن به چشم نمیخورد.
با
این تفاسیر، به نظر جنابعالی سینمای مطلوب دفاع مقدس که هم اندیشهی رئوف
اسلام و هم شجاعتهای رزمندگان در 8 سال دفاع مقدس را بازتاب دهد چگونه
باید باشد. به عبارت دیگر، آیا سینمای ضدجنگی که در بستر سینمای ایران رشد
میکند مطلوب و نتیجهی سیر طبیعی اندیشهی انقلاب است؟
در
حال حاضر ما به دنبال این هستیم که پس از 8 سال دفاع مقدس و آمار بالای
شهدا و جانبازان و خسارتها و آسیبهای بزرگی که متوجه ملت ما شده است
سینمایی حاصل شود که بتواند وضعیت را به خوبی بازتاب دهد و از حق ملت ایران
دفاع کند. این سینمای مورد انتظار طبعاً نمیتواند سینمای ضدجنگ باشد. به
واقع اگر این سینما اصیل و متأثر از اندیشههای دینی، ارزشی و گرایشهای
صلحطلبانهی مردم ایران باشد، حتماً میباید علیه امپریالیسم و استکبار
جهانی و در خدمت تبیین، تفسیر و تعریف دفاع مقدس باشد.
این
در حالی است که جریان شبهروشنفکری سینمای ایران بیتوجه به این فرآیند،
سعی میکند با چشم بستن بر این واقعیتها و با الهام گرفتن از جریان ضدجنگ
سینمای جهان، دفاع مقدس را در کنار جنگهای دیگر در جهان تعریف کند و برای
خود وجههی اپوزیسیون و به اصطلاح مردمی کسب کند، در صورتی که این اتفاق هم
نیفتاد و فیلمهای ضدجنگی که در ایران تولید شدند نه تنها از سوی مردم
کشور ما مورد اقبال قرار نگرفتند، بلکه عموماً با بیمخاطبی روبهرو شدند.
برعکس، فیلمهایی که با ساختارهای ضعیف اما در چارچوب دفاع مقدس بودند و به
قهرمانیهای مردم ایران پاسخ میدادند، با اقبال عمومی مواجه شدند.
به
هر ترتیب، چرایی سینمای ضدجنگ ایران و چگونه پدید آمدن آن به جریان ضدجنگ
جهانی تعلق خاطر دارد. با وجود اینکه سینمای دفاع مقدس پس از انقلاب اسلامی
متولد شده است و با به تصویر کشیدن تمام گرایشهای ملت ایران با تنوعهای
مختلف قومیتی، جغرافیایی، فکری و سلیقهای به نوعی اصیلترین ژانر سینمایی
کشور محسوب میشود، اما همواره از همان 2 عنصری که در کلیت سینمای ایران
وجود دارد رنج میبرد.
جریان
ضدجنگ در سینمای ایران در دورهای فعالتر شد و به ویژه در دوران اصلاحات
به نوعی قد علم کرد و با اوج و فرودهایی همراه شد. متأسفانه با مدیریت ضعیف
سینمایی در دوران پس از جنگ و فقدان یک خطکشی درست بین سینمای ضدجنگ و
سینمای اصیلی که مورد انتظار بود، سینمای دفاع مقدس به جای بالندگی، رشد و
گسترش، روزبهروز به لحاظ کیفی و کمی دچار افت شده است.
این
سینما حتی در دورهای در صحنهی تولید با شکست مواجه شد و آمار تولیدش
تقریباً به صفر رسید یا به یکی دو فیلم در سال قناعت شد، چون در این دوره
مدیریت سینما توانایی تشخیص، تفکیک و ایجاد تمایز بین این خطوط را نداشت و
از آن مهمتر دغدغهای نسبت به دفاع مقدس حس نمیکرد و دورهی 8 سال دفاع
مقدس را با رویدادهای جنگی دیگر نقاط جهان مقایسه مینمود.
بنابراین
مدیریت سینما و تبعاً جریان فیلمسازی به عنوان 2 لبهی یک تیغ کارکرد
مشابهی پیدا میکنند تا سینمای دفاع مقدس از نفس بیفتد و ما فاقد یک جریان
مداوم و مستمر تولید باشیم. در حالی که این سینما از هر منظر که به آن نگاه
کنیم قدرت و پتانسیل عرض اندام را دارد؛ هم به لحاظ پاسخ دادن به
ذائقهها، سلیقهها و ایجاد تفریح و سرگرمی و هم از جنبههای ارزشی و
انتقال پیام و محتوای فرهنگی این قدرت در سینمای دفاع مقدس وجود دارد و
میتواند به عنوان یک سینمای دائمی و مستمر مورد توجه قرار بگیرد و حتی به
نظر میآید که اگر از موضعی کارشناسی به این ژانر نگاه شود و مورد اهتمام
قرار بگیرد، حتی سالنهای سینما را گرم کند و این سینمای ورشکسته را از
بحران کممخاطبی نجات دهد.
در
سینمای ایران متأسفانه ارتباط درستی بین ادبیات کلاسیک و فیلمنامهنویسی
وجود ندارد و سینمای دفاع مقدس هم به هر حال از این قاعده تبعیت میکند.
این سؤال به وجود میآید که آیا ادبیات دفاع مقدس به قدرتی نرسیده است که
پشتوانهی خوبی برای سینما و نمایشنامهنویسی باشد یا اینکه
فیلمنامهنویسی ما در این عرصه دچار همان بیماری سینمایی ژانرهای دیگر
است؟
اساساً سینمای قدرتمند
در دنیا از یک پشتیبانی ادبی قوی برخوردار است؛ یعنی همیشه کشورهایی که
دارای تاریخ ادبیات غنی و آثار ارزشمند در ژانرهای مختلف هستند، از سینمای
قدرتمندی نیز برخوردارند. برای نمونه، سینمای پلیسی غرب قوی است و این
موضوع از آثار ارزشمند تولیدشده در این ژانر ادبی نشئت میگیرد. همچنین
آمریکا، انگلیس یا سایر کشورها در بخش رماننویسی و به طور کلی ادبیات
مکتوب، تاریخ پرباری دارند و از همین حیث، سینمای پربارتری در این عرصهها
در غرب پدید آمده است.
برای
مثال، سینمای پلیسیـجاسوسی در واقع به دلیل جنبههای سرگرمکنندهاش در
آمریکا بسیار مورد اهتمام نویسندگان قرار گرفته است و بنابراین با تولید یا
نگارش و در واقع عرضهی این آثار، بعدها در سینما نیز فیلمهای پلیسی
باارزشی تولید شده است. اساساً پشتوانهی یک سینمای موفق همیشه فاکتورهایی
است که سینما از آن اقتباس شده باشد. در سینمای ایران، در بخش ادبیات جنگ و
دفاع مقدس کمیت خوبی داریم و به نسبت سایر ژانرها، در بخش ادبیات،
رماننویسی، قصه، خاطره و مکتوبات دفاع مقدس موفقتر عمل کردهایم و
میتوان گفت ادبیات دفاع مقدس بسیار موفقتر از سینمای این عرصه بوده است.
برای
مثال، در حال حاضر ما قصهها و خاطرههای زیبایی در بخش ادبیات دفاع مقدس
داریم که به راحتی میتوان در عرصهی سینما از آنها بهره جست مانند کتاب
«دا» که تازگی به فکر تولید اثری سینمایی با مضمون این کتاب افتادهایم یا
کتاب «نورالدین پسر ایران» و... اما متأسفانه فیلمسازان ما به دنبال
دستمایههای سهلالوصول هستند و به جای اینکه در بین رمانها و نوشتههای
بازمانده دربارهی جنگ سوژهی مورد نظر خود را بیابند، به دنبال سوژهی
فیلمهای خارجی میروند.
به طور
کلی بنده فکر میکنم در بخش رمان و ادبیات دفاع مقدس توفیقات بیشتری
داشتهایم و از بخش سینمایی با موجودیت و ظرفیت فعلی ـاگرچه جای کار
بیشتری داردـ جلوتر هستیم. اگر بخواهیم مقایسهای انجام بدهیم، به این
نتیجه میرسیم که در بخش ادبیات دفاع مقدس زحمت بیشتری کشیده شده و تبعاً
آثار بهتری نیز تولید شده است. منتها متأسفانه سینما از همین موجودیت فعلی
در بخش ادبیات هم محروم است و هیچ اهتمامی برای تبدیل این آثار خوب به
فیلمنامه وجود نداشته است.
قاعدتاً
این موضوع به ضعف مدیرانی برمیگردد که با علم به مشکلات سینما در بخش
فیلمنامه، از تدوین برنامهای در جهت بهرهگیری از منابع موجود غافلاند.
برای مثال، سالها پیش در خوزستان آقای حبیب احمدزاده داستان کوتاهی به نام
«دریا قلی» نوشت و بعد از چند سال خود ایشان مستندی در این باره با نام
«بهترین مجسمهی دنیا» ساخت و چند سال بعد فیلم بلندی با نام «شب واقعه»
ساخته شد. ما سوژههایی از این دست بسیار داریم که مهجور ماندهاند و کسی
سراغشان نمیرود. پرداختن به این موضوعات نیازمند همکاری و تعاون بین
مدیران و فیلمسازان است و دغدغهی جدی طرفین راجع به دفاع مقدس لازمهی
این کار است.
برای مثال،
کتاب «دا» داستانی کاملاً ضدجنگ دارد و سراسر داستان در نکوهش جنگ است، ولی
هیچ وقت دفاع را زیر سؤال نمیبرد. در واقع داستان ضدجنگی است که به تقدیس
دفاع میانجامد. به نظر شما، آیا چنین ضدیتی با جنگ که برخاسته از خود
دفاع مقدس است میتواند در سینما هم بروز پیدا کند؟
مسلماً
کسی از جنگ استقبال نمیکند و همهی ما مخالف جنگیم. بنابراین فیلمی
میتواند واقعگرا باشد و مورد توجه مردم قرار بگیرد که واقعیتهای تلخ جنگ
را هم بگوید. کتاب «دا» پر از درد، آلام، آسیب و خسران است، اما در مجموع
برآیند این کتاب به شما حس سلحشوری، مقاومت، وطنپرستی و اسلامخواهی در
عصر جدید را منتقل میکند. این مطالب به این معنا نیست که نباید فیلم ضدجنگ
بسازیم، بلکه باید نوشتههای و فیلمهایمان ضدجنگ و به نفع صلح باشد.
با این زوایهی نگاهی که شما به موضوع دارید ضدجنگ همان دفاع مقدس و ایستادن در مقابل جنگ خواهد بود. درست است؟
بله،
دقیقاً همین طور است. هماکنون آثار ضدجنگی که بعضاً مدافع این بحث هستند
سعی میکنند تا این جنگ را به دیگر جنگهای دنیا تعمیم بدهند و دفاع مقدس
را با جنگهای دیگر نقاط دنیا مشابهسازی کنند و بگویند همهی اینها یکی
است. برای مثال، یک سرباز عراقی خوب را در مقابل یک سرباز ایرانی خوب
میگذارند و از هر 2 دلجویی میکنند و بعد جنگ را محکوم میکنند، بدون
اینکه موضع بگیرند که تفاوت سرباز ما با سرباز عراقی در این بوده که او با
قصد تصاحب و تجاوز وارد جنگ شده، ولی سرباز ما با قصد دفاع در این موقعیت
قرار گرفته است.
در واقع سینما
باید ضمن تقبیح جنگ متجاوزانه و ذکر بلایا و مصیبتهای جنگ و دعوت جهانیان
به صلح، به بحث دفاع مقدس از سرزمین، دین و آیین بپردازد. همواره در طول
تاریخ از مللی که به آنها تجاوز شده است تحت عنوان قهرمان یاد میشود، اما
از متجاوزین تحت عنوان کسانی که با اهداف شومی دست به جنگ و پیکار میزنند
نام میبرند. بنابراین تفاوت جنگ با دفاع در همین است؛ دفاع شریف و قابل
تأیید است و مورد حمایت تمامی روشنفکران و غالب مردم جامعه است و به همین
دلیل خانوادهها فرزندان خود را راهی جبههها میکنند تا از وطنشان دفاع
کنند. ما باید به این تفاوت در تبیین و ترسیم تصاویر از جنگ قائل باشیم.
این خلط مبحث است و همان اتفاق بدی که در سینمای ایران به وقوع پیوسته است.
منبع: پایگاه تحلیلی - تبیینی برهان
انتهایپیام/
نظر شما