روایت خواهرانه از شهیدی که طی ۶ سال جنگ در سوریه حریفی در رزم نداشت
سهشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۲۸
آمنه زاهد خواهر شهید مدافع حرم هادی زاهد میگوید: ۶ سال در سوریه بود. فرمانده قَدری بود و روحیه جنگاوری قوی داشت. منتهی هیچکس در رزم حریفش نمیشد. آخر سر هم روی مین رفت که به شهادت رسید.
خواهر شهید در ادامه از خصوصیات اخلاقی شهید زاهد میگوید: فوق العاده ولایتی بود. به اهل بیت(ع) خیلی ارادت داشت. از بچگی مرتب مراسمهای هیأت را شرکت میکرد. در عبادت و خلقیاتش رفتار خاصی داشت. در همه چیز خوب و منحصر به فرد بود. همیشه برای همه رفتارها خط قرمزی ایجاد میکرد و میگفت از نگاه و رفتار و زبانتان مواظبت کنید تا اسلامی باشد.
او از روایتهایی که برادرش از سوریه تعریف میکرد، میگوید و ادامه میدهد: همیشه در رابطه با اینکه بچههای ما چقدر در سوریه زحمت میکشند و با چه دشمن وحشی طرف هستند صحبت میکرد و میگفت اگر ما امروز استقامت به خرج ندهیم فردا اینها میآیند و به زن و بچه ما را اهانت میکنند.
او ادامه میدهد: یک پسر 12 ساله و یک دختر 8 ساله دارد. خانمش خیلی ناراحت بود و گاهی به او میگفت نرو. بچهها که هنوز به سنی نبودند که بخواهند مانع رفتن پدر شوند. ولی خیلی برای پدرشان دلتنگی میکردند. دوستانش که شهید میشدندبه مراسم تشییع آنها میرفت، به خانوادهها سر میزد و میگفت: "رفتم خانوادههایشان را دیدم. خیلی متاثر شدم چون همه آنها بچههای کوچک دارند."
خواهر شهید زاهد از اشتیاقش برای مشارکت در جهاد برادر چنین میگوید: من همیشه به او میگفتم: "من را با خودت ببر." او میگفت: "میخواهی بیایی آنجا چه کار انجام دهی؟" گفتم: "بالاخره از بچههای یتیم آنجا که میتوانم مراقبت کنم. در خانه هایی که آنجا هست بچهها را جمع کرده و کمک کنیم." میگفت: "من برایت پیگیر میشوم اگر چنین چیزی آنجا وجود داشت به تو میگویم." وقتی سوریه بود با شبکههای اجتماعی با هم در ارتباط بودیم. همیشه سعی میکردم با الفاظی مثل: دلاور، یاور امام زمان(عج)، خداقوت و این چیزها با او حرف بزنم و اینگونه سعی میکردم مشوقش باشم.
انتهای پیام/
نظر شما