خواب های بعد ازشهادت دربارۀ شریف قنوتی
بنده (محمدمحسن شریف طبع) درتاریخ 19/12/1371 برابر16 رمضان المبارک بعدازنمازصبح درعالم رؤیا دیدم . شهید شریف قنوتی درمنزل مشغول کارهستند. مثل اینکه اسیربوده وحالاباآزادگان به وطن برگشته. من گفتم : آقا شما جائی مشغول نشدید؟ (منظورم این یود که بدانم ایشان پُستی ، مسئولیتی نگرفته اند؟)
ایشان گفتند : چرا. دیروزمراخواستند وبه من کاری محول کردند. من به ايشان گفتم : آ قای ابوترابی به محض اینکه آمدندایران ، نماینده رهبری شدند. ایشان گفتند : اتفاقا آقای خا منه ای دیروزمرا خواستند وگفتند : شنیده ام شماازروحانیت هستید. گفتم : بله. ایشان گفتند : شما ازامروزکارها را باآ قای ابوترابی تقسیم کنید ، نصف شما ونصف ایشان . ومن الان با آقای ابوترابی شریک هستم . بعد من آقا را بغل کردم وهردو بشدّت گریه کردیم .
پس ازآ ن من ازخواب بیدارشدم . بعدازمدتی من (محسن شریف) حضرت حجة الاسلا م والمسلمین حاج آقای ابوترابی رادرمجلس شورای اسلا می درحال عبوردیدم . خدمتشان رسیدم وضمن عرض ادب به محضرایشان، خودم را معرفی نمودم وقضیه خواب را براي ايشان نقل کردم . دیدم آقاي ابوترابي سری تکان دادند واشکشان جاری شد.