شنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۲۸
جنگل نمرده است... آتشفشان سرد آنک دوباره نفس می کشد
«تنفس آتشفشان سرد» سروده ای از حسن حسینی

جنگل.

سکوت

هیچ...

آهسته یک قدم

در متن احتیاط

ضربان بی امان فاجعه در گیجگاه

تلواسه تفنگ

رویا و بوی ماه

در شامه پلنگ

روی و بوی ماه

در شامه پلنگ

ضربان نبض برگ

بی تابی زمین

در انتظار مرگ

دست شکارچی

در معبر فشار

پیوند بی تزلزل باروت و انفجار...

آنک نزول پوزه گفتار و خرس و گرگ در عرصه ای حقیر

برقامتی سترگ

با برگ برگ سبز درختان ملتهب

آنکه ظهور پچ پچه رازهای سرخ:

- گویا گراز زخمی شب بر گلوی نور

دندان فشرده است!

- گویا دوباره گوی ظفر را

چونان همیشه

پنجه نامرد برده است!

همراه با دلاور جنگل فسرده است!

خنیاگر خزر

فریاد می زند:

جنگل نمرده است

هر چند بی شمار

در جذر و مد شب، زخم خورده است

جنگل نمرده است...

آتشفشان سرد آنک دوباره نفس می کشد

به شوق

در قامت ستبر دلیران پاسدار

چونان ظهور معجزه ای

زنده می شود

میرزا شهید شور و شرف

گرد گیله مرد.

خنیاگر خزر

فریاد می زند:

- میرزا نمرده است

میرزا حریق جنگل در خون تپیده را

میرزا طلسم فجر و طلوع سپیده را

میرزا تفنگ را

به شهابان شب شکن

این قاصدان صبح

این وارتان مصحف و میزان سپرده است.

میرزا نمرده است

خنیاگر خزر

فریاد می زند


منبع: شاهد یاران/ ویژه سالروز سردار جنگل میرزا کوچک خان جنگلی/ شماره 13

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده