اشعاری در وصف شهید دقایقی؛ سروده صادق آهنگران

اشعاري که صادق آهنگران سروده است

شبِ امشب، شور شیریني است در من

نمازِ گریه، تسکینی است در من

به جوش آمد دوباره خونِ مردی

چه کردی ای دل غافل، چه کردی؟

بخوان امشب به آهنگ جدایی

کجایید ای شهیدان خدایی؟

آب رود رویتان، خون در دل افتاد

دوباره کشتی دل، در گِل افتاد

ببین خون می چکد از دیده سنگ

مپرس از دل، مپرس از این دل تنگ

خوشا آن دل که با روحش پرواز کرد

بدا دنیا، ما را خون به دل کرد

اگر دل، چشم عبرت باز می کرد

هُمای جان ما پرواز می کرد

زِ مَستان باز پیغام می رسانی

به ما هم جرعه جام می رسانی

جگر تفتیدگان روزگاریم

به پای دیگران، رَه می سپاریم

ببین با هر نفس، صد بار مُردیم

که ما یک جرعه راحت نخوردیم

دلم دیشب، جگر از دیده می ریخت

ز دیده، روغن زاری کشیدیم

ز دنیا، این همه خواری کشیدیم

الهی عشق، ما را زیر و رو کن

به جای باده، آتش در سبو کن

الهی عشق، با ما مهربان باش

در آشوب دلم، دار الامان باش

بگو مستان ربّانی بیایند

همان هایی که اهل سوز و سازند

به سجده رفته گان یک نمازند

همان هایی که روحِ روح جانند

عمود خیمه روحانیانند

شهادت را چو اسماعیلِ عطشان

براشان هر دقایق عید قربان

چقدر اروند، رنگ نیل دارد؟

چقدر این لشکر، اسماعیل دارد؟

تو نور چشم یوسف بینِ ما باش

بیا و چلچراغ دین ما باش

برادرهای من، امشب بمانید

برایم سوره یوسف بخوانید

هوس، گرگی است افتاده به جانم

چگونه سوره یوسف بخوانم؟

جانمازم، اصول دینِ مستی

که مستم از شراب مِی پرستی

چنان مستم که میِ با من ندارد

گمانم ساقی ام، پروردگار است

بگو مستان به خاکم، مِی فشانند

بزن میِ تا تو را هی ها بخوانند

تو را شستیم با خونِ دل، پاک

هم از آبی، هم از آتش، هم از خاک

تو چون موسی گذشتی از دل نیل

و من گرم مفاعیلٌ، مفاعیل

تو مثل قصّه یوسف، عزیزی

به غیر او، نبستی دل به چیزی

چو آبی، بی تکلّف می توان شست

درون چاه یوسف می توان شد

زلالی، وا مدار سادگی هاست

بسی معراج، در افتادگی هاست

چرا ما، ماه کنعانی نباشیم؟

چرا ما یوسف ثانی نباشیم؟

چرا ما چشم یوسف بین نداریم؟

بیایید ای عزیزان خوب باشیم

اگر یوسف نشد، یعقوب باشیم

شبِ امشب، شور شیرینی است در من

نمازِ گریه، تسکینی است در من

بخوان امشب به آهنگ جدایی

کجایید ای شهیدان خدایی؟

* * * * * *

ای دقایقی قهرمان، نام نیکت جاودان

جان نثارِ پرتلاشِ مُلک دین

آهنین از موهماتِ آفرین

گوهری ارزنده و دُرّی ثمین

در سپاه بدر والا قهرمان

نام نیکت جاودان

با رموز جبهه و جنگ، آشنا

در رَه اسلام و قرآن، جان فدا

با صفوف پیشگامان، هم نوا

تابع فرمان میر کاروان،

نام نیکت جاودان

ای دقایقی قهرمان، نام نیکت جاودان

یکّه تاز صحنه نام آوری

لایق و شایسته فرما نبری

پیرو فرمان و خط رهبری

ابتری در لشکر صاحب زمان

منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 87، بنیاد شهید و امور ایثارگران