«برادرمان که سالم است و اتفاقی نیفتاده؛ چرا ای نقدر گریه می کنی؟ شیخ فر ج الله در جواب می گوید: «بنده، خواب دیده ام خدا به من فرزندی داده که به زودی یتیم خواهد شد و عمرش از دیگر برادرانش کوتاه تر است؛ ولی آینده ی درخشانی دارد. او در آینده، مرد فاضل و باخدایی خواهد شد .»
مروری بر زندگینامه شهید آیت الله محمد صادق گلپایگانی

 نوید شاهد:
همه اجداد شهید از علمای مذهبی منطقه عربستانِ گلپایگان  و مبلغ دین اسلام بوده اند. پدرش، مرحوم شیخ فرج الله تیکنی، از فضلای معروف روستای خود و ملای آن منطقه بود.

این مرد خدا، آن زمان که فقر و قحطی در کشور بی داد می کرد، وضع مالی خوبی داشت. درآمدش از کشاورزی تأمین می شد و تا می توانست گرفتاری های مالی مردم را  برطرف می نمود. زمانی که محمدصادق آخرین فرزند خانواد هی شیخ فرج الله در سال 1303 شمسی به دنیا آمد، پدرش چند بار گریه کرد.
دستهای خود را به آسمان بلند کرد و از خدا خواست که فرزندش را در پناه خودش حفظ کند. فرزندان دیگرش، از پدر سئوال کردند: «برادرمان که سالم است و اتفاقی نیفتاده؛ چرا ای نقدر گریه می کنی؟  شیخ فر ج الله در جواب می گوید: «بنده، خواب دیده ام خدا به من فرزندی داده که به زودی یتیم خواهد شد و عمرش از دیگر برادرانش کوتاه تر است؛ ولی آینده ی درخشانی دارد. او در آینده، مرد فاضل و باخدایی خواهد شد .»

در شش سالگی، به مکتب رفت. معلم وقتی استعدادش را دید، در تعلیم وی بیش از حد معمول کوشید. پدرش با دیدن پیشرفت سریع او، شخصاً به آموزش اش پرداخت. دیری نگذشت که محمدصادق، در اوج نوجوانی یار و مشوق اصلی خود را از دست داد. او مدت ها مریض شد و در خانه خوابید. بعد از مرگ پدر، مادرش او را به «اسفرنجان نزد استاد بزرگ، مرحوم آیت الله محمدی گلپایگانی(ره) فرستاد.
تحصیلات مقدماتی علوم حوزوی را در محضر آیت الله محمدی گلپایگانی(ره) در اسفرنجان گذراند. بعد از چندی به حوزه ی علمیه ی اراک عزیمت کرد. پس از تأسیس حوز هی علمیه ی قم، به این شهر نقل مکان کرد و سال های متمادی در محضر اساتید بزرگ به فراگیری علوم مختلف حوزوی پرداخت. به علت هوش، استعداد و جدیت خدادادی که داشت، خیلی زود به درجات شامخ علمی نایل آمد.

در سال 1327 که 24 بهار از عمرش را پشت سر می گذاشت، توسط آیت الله صدرا استاد بزرگ حوز هی علمی هی اراک، عموزاد هی مادر شهید، با خانواد هی مذهبی و متدینی از اراک آشنا شد. با این آشنایی مقدمات ازدواجش فراهم شد و متأهل شد.
وقتی حوز هی علمی هی قم که توسط آی تالله العظمی حائری در قم تأسیس شد، ایشان به همراه جمعی از طلاب حوزه ی علمی هی اراک به قم عزیمت نمود. علوم فقه،اصول و فلسفه را از محضر فقها و حکمای نامی آن عصر، هم چون مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره)، آیت الله حاج آقا روح الله خمینی (ره)، آیت الله محقق داماد(ره)، آیت الله گلپایگانی(ره) و دیگر علمای مشهور آن زمان آموخت. چند سال بعد، خود به مقام شامخ علمی نائل شد و در حوزه به تدریس پرداخت. از آنجا که بیانی رسا و شیوا داشت، جمعیت انبوهی از طلاب در درسش حاضر می شدند. به تدریج در میان فضلا و مدرسین حوزه ی علمیه ی قم مشهور شد.
بعد از فوت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره) در قم، شهرستان ها و مراکز تبلیغی بارها از امام خمینی (ره) به عنوان جانشین معظم له یاد می کرد و احکام را طبق رساله ی حضرت امام (ره) بیان می نمود تا آن که توسط ساواک دستگیر شد. در آخرین بار دستگیری، مأموران رژیم طاغوت به منزل ایشان هجوم برده، کتا بهای کتابخانه ی شخصی وی را به همراه اسناد مهم، مجوزهای شرعی و تفویض اختیار مراجع معظم وقت و تعدادی کتاب نفیس همراه خود بردند و تعدادی را نیز به آتش کشیدند.
بعد از رحلت آی تا لله العظمی بروجردی؟ره؟ در مسجد اعظم سخنرانی کرد. در آ نجا اعلام کرد: «بعد از معظم له، کسی که از همه اعلمتر است و می تواند حوزه های علمیه را سر و سامان دهد، شخص حاج آقا روح الله خمینی(ره) است. ای طلاب و روحانیون عزیز! از ایشان تقلید کنید و مسائل فقهی را طبق رساله ی ایشان برای مردم بازگو کنید! » همین منبر، باعث دستگیری اش شد.
آن شهید بزرگوار تا مدتی به صورت انفرادی در زندان قم بازداشت و سپس به زندان قصر تهران منتقل شد. زندا نها، هجر تها و شکنجه های فراوانی را تحمل کرد.
تهمت ها و حرف های زیادی را شنید و دم نزد. دشوارتر از همه، تهم تها و حرف های ناروایی بود که از سوی بدخواهان و روحانی نماهای طاغوتی علیه او بیان می شد.
سرانجام با آن همه مبارزه، فداکاری، مجاهدت و ایستادگی در تاریخ چهارم آبان 1340 در سن 37 سالگی در زندان قصر مظلومانه و غریبانه پس از تحمل شکنجه های فراوان عمال طاغوت به فیض شهادت نایل گردید.
هم اکنون، بعد از سالیان سال با پیگیری های خانواده، هنوز نشانی از قبر آن شهید والامقام نیست و قبرش همچنان بی نشان می باشد.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده