بانوی شهید مریم اسدی جعفری
نام پدر: حسین متولد: 1340- ورامین
تاریخ شهادت: 12/4/1367 محل شهادت: آسمان خلیج فارس
نحوه شهادت: حمله موشکی شغل: خانه دار
شهید مریم اسدی جعفری در سال 1340 در پیشوای ورامین چشم به جهان گشود. خواهرش درباره خصوصیات اخلاقی او می گوید«مریم مردانه می زیست.» شجاع و حق طلب بود. آنهایی که می شناختندش، دوست داشتند همانند او زندگی کنند. خوب صحبت می کرد. زندگیش همواره مملو از تلاش و کوشش بود.
ناامیدی در وجود او راه نداشت و توکل به خدا بزرگترین حسن او به شمار می رفت. آخرین حرفش همیشه این بود:«هرچه خدا بخواهد.» صبور و مقاوم بود و حتی امروز هر جا کمی زندگی سخت بگیرد، صبوری او مثال بارزی است. او همچنین اضافه می کند؛ مریم مهربان، دلسوز و حق طلب بود. به خاطر نداریم که او هرگز خود را بر دیگران ترجیح داده باشد. همیشه غم دیگران دل رحیمش را به درد می آورد و رنجش دیگران، رنجش می داد. حساس، تلاشگر و بسیار مهربان بود. چیزی که برای او حق نام نداشت، باوری محال بود. خودش می گفت: زیر بار حرف زور نمی روم. به فرزندانش نیز آموخته بود که باید راست گفت و درست گفت و نباید اجازه داد دیگران نیز به ما جز این بگویند. و درباره چگونگی تحصیل او می گوید: همزمان با دومین سال تحصیل مریم در دبیرستان، انقلاب به اوج خود رسیده بود و مریم که از فعالترین دانش آموزان بود. با مدیریت دبیرستان درگیر شد و هر روز با شعار دادن و پاره کردن عکسهای شاه و خانواده اش مدرسه را بهم می ریخت. مدیر مدرسه که از مبارزات مریم را علیه رژیم طاغوت باور نکرده بود، چند قاب عکس متعلق به شاه و فرح و اشرف پهلوی را به منزل مستخدم مدرسه برد تا سالم بماند. مستخدم مدرسه که از آشنایان من بود ماجرا را برایم تعریف کرد و از من خواست تا با مریم صحبت کنم که او برود و عکسها را به مدرسه برگرداند وقتی مریم ماجرا را شنید با دوستانش به منزل مستخدم مدرسه رفت و عکسها را آورد و در حیاط مدرسه شکست و آتش زد. مدیر مدرسه نیز یکی از شاگردان را به پاسگاه ژاندارمری پیشوا فرستاد. و برای آرام نگهداشتن مدرسه از ژاندارمهای شاه کمک گرفت.
او متأهل و صاحب دو پسر بود. اولین فرزندش علی در شب اول جنگ به دنیا آمد و بعد از تولد محمد یعنی دومین فرزندش، به همراه همسر و فرزندانش به بندرعباس نقل مکان کرد و مدتی در آنجا به تدریس کلاسهای نهضت سوادآموزی پرداخت. خواهرش در این باره می گوید: 6 سال در غربت جنوبی ترین شهر مرزی ایران، بندرعباس؛ به سر می برد و تابستانهای وحشتناک بندرعباس را با عشق در کنار همسرش می گذراند. بیماری آسم آزارش می داد، ولی یک لحظه عقب نمی نشست. آخرین روزهای زندگی پر تلاشش همراه بود با روزهای پایانی بارداری سومین فرزندش. به پیشنهاد یکی از دوستان که از کارکنان فرودگاه بندرعباس بود، راهی سفری بی بازگشت شد. ساعت 10 صبح روز یکشنبه 12 تیرماه 1367 در پی اصابت موشک ناو آمریکایی های جنایتکار به هواپیمای مسافربری ایران، شهید مریم اسدی جعفری به همراه همسر (شهید سیروس کشکولی) و فرزندانش (علی و محمد) از آسمان نیلگون خلیج فارس به سوی بهشت پر کشیدند.
مریم هرگز بازنگشت و در وسعت بیکران خلیج فارس جا ماند و حسرت حتی گوری را بر دلمان نهاد تا به زیارتش دلی آرام نماییم.
گاهی می اندیشم روح بزرگ و لطیفش آب را بر خاک ترجیح داد که هرگز بازنگشت و این گونه آرامگاه ابدیش به وسعت خلیج فارس گشت.
منبع: جمعی از نویسندگان، آیینه و شقایق (یادنامه شهدای زن استان تهران (جلد دوم)، تهران، انتشارات منطقه مقاومت بسیج استان تهران، 1381