چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۵۲
گذشتگان تو اکنـون به خواب­ها رفتند / چگونه شد که عزیزان به قاب­ها رفتند؟! / چه ­طـور شد کـه گلـوهای دوستان بهـار
پهلوانان

گذشتگان تو اکنـون به خواب­ها رفتند

چگونه شد که عزیزان به قاب­ها رفتند؟!

چه ­طـور شد کـه گلـوهای دوستان بهـار

به دیده ­بوسی تنگ خشـاب­ها رفتند؟

نماند آبی و این روسـتا به خشک رسید

«پرنـده ها به تماشـای آب­ها رفتنـد»

برای کودک خود گفـت: پهلـوانان نیـز-

-غـزل شدند و به عمـق کتاب­ها رفتند

بهـار آمد و رد شد شکوفـه­ های بهـار

یکـی یکـی به حریر حجـاب­ها رفتند

و عـده­ای که به ده برنگشته ­اند هنـوز

برای دادن بعـضی جـواب­ها رفتنـد

خلاصه عده­ای از دوستان که جا ماندند

برای بردن بعضی ثـواب­هـا رفتنـد...

سروده ای از ایمان کرخی

منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده