«آشیانه بر اوج» رمانی بر اساس زندگی خلبان شهید بابایی/ قرارمان این بود که حجِ معنا کنیم!
این کتاب اثری مستند نیست اما نگارنده کوشیده است تا بر پایه اطلاعات تاریخی و با قلم روایی روان و جذاب، اثری درباره زندگی شهید سرلشگر عباس بابایی بنویسد.
افهمی در این داستان، مخاطب را با توصیفات دقیق از وقایع، احساسات و افکار همراه میکند و جزئیات زندگی شخصی و نظامی شهید بابایی را در 37 بخش به دقت به تصویر میکشد.
در ابتدای بخش سیزدهم کتاب آمده است:«برایم از عرفات بگو ملیحه، از آن جلگه خشک و مواج، از ماسههای نرم که در میانه تپهای سنگی محصور است. از مشعر و مِنی. از وقوف در این سه ایستگاهی که در دل صحرایند و هیچ ندارند. یادت هست چقدر من و تو روی این کلمه وقوف باهم کلنجار میرفتیم؟ چقدر این کلمه را به استناد کتاب حدیث و روایت هجی کردیم؟ تو از فلسفه وقوف در این سه وادی حرف میزدی و من از آنچه در این سه مکان قرار بود عایدمان شود. و سرانجام هر دو به شباهت بیچون و چرایی که این سه وادی با هم داشتند اذعان داشتیم. شبیه همانی بود که در کتابها خوانده بودیم. تنگهای به طول 25 کیلومتر که سرانجام به درههای مکه میپیوندد.
در مکان این سه منزل هیچ نیست. هرچه هست در وقوف در این سه منزل است. پس اصل سه مکان نیست، سه وقوف است. سه وقوف در سه معنا. وقوف اول در عرفات که سخن از شناخت است؛ از علم. وقوف دوم در مشعر که اشاره به شعور دارد؛ به فهم آدمی. و سرانجام وقوف سوم در مِنی که صحبت از عشق میکند، از ایمان. وای ملیحه عزیز و خوبم! قرارمان این بود که حجِ معنا کنیم نه حج مناسک. قرارمان این بود که با دست خالی برویم و با چمدان خالی برگردیم. بیسوغات و بیکالا. قرارمون این بود که حج را منزل به منزل فهم کنیم، درک کنیم و تاریکی وجودمان را از طلیعهاش نورانی سازیم...»
کتاب «آشیانه بر اوج» را انتشارات آجا با شمارگان دوهزار نسخه، قطع رقعی، 300 صفحه و به بهای 13هزار تومان روانه بازار نشر کرده است.