نگاهی به زندگی شهید علی قمی کردی در روز شهادتش
زندگینامه شهید: علی به سال 1339 در شهر مقدس قم در خانواده ای محروم و متوسط اما روحانی، پارسا و مؤمن دیده به جهان گشود و در دامان پدری پارسا و مادری پاکدامن و مهربان رشد و تربیت یافت.علی فقر و تنگدستی را با تمام وجود لمس کرد و از میان فقر و محرومیت مادی، روزنه ای فراخ بر استغنای معنوی گشود و از این رو هرگز دل و جان در گرو مهر و محبت دنیا و مافیها نسپرد و پشت پا بر زخارف و تعلقات دنیایی زد.
علی از همان اوان کودکی جوهره، استعداد و هوش سرشار خود را نشان می دهد و خیلی زود پا در راه مهد کودک می گذارد و به دلیل استعداد زیادش، مورد توجه مربیان قرار می گیرد . در سن هفت سالگی راهی مدرسه می شود و تا کلاس سوم ابتدایی را در زادگاه خود سپری می کند.از آنجا که پدرش روحانی بود مردم پیشوای ورامین از او درخواست می کنند که به پیشوا رفته و به عنوان امام جماعت به ارشاد و راهنمایی مردم بپردازد. از این رو پدر علی به پیشوا مهاجرت می کند و خانه را که با هزار مشکل در قم فراهم آورده بود و در پیشوا رحل اقامت می افکند.
علی از کلاس چهارم ابتدایی به بعد را در پیشوا می گذراند.در سال 1351 وارد مقطع تحصیلی راهنمایی می شود و این دوره را با موفقیت به پایان می رساند ولی به دلایلی از ادامه تحصیل باز می ماند.در سال 1354 پس از دریافت مدرک سوم راهنمایی به تهران می رود و در مغازه دوک فروشی به کار مشغول می شود.
فعالیتهای شهید پیش از پیروزی انقلاب اسلامی
علی از کودکی اشتیاق فراوان به فراگیری علوم دینی از خود نشان می دهد.همواره در کنار پدر در مجالس و محافل مذهبی حضور می یابد و الفبای مبارزه را در کنار پدرش که روحانی متعهد بود می آموزد.همچنین از آن جا که فقر و ستم آشنا ترین واژه های دوران زندگی اش از کودکی بوده، با شروع انقلاب اسلامی به سرعت به صف انقلابیون می پیوندد. علی که در بازار در کنار فردی متهد و با تقوا کار می کرد تحت پوشش کار و فعالیت در مغازه اقدام به مبارزات انقلابی می کند و با قهور و شجاعت تمام به پخش اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی امام خمینی می پردازد.او در بازار به عنوان چهره ای مسلمان و با تقوا شهره می شود از این رو بیشتر مشتریان با دل و جان در امر مبارزه با او همکاری می کنند. علی اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی حضرت امام را در اختیار مشتریان، دوستان و آشنایان قرار می دهد.
پدرش می گوید: هر گاه مشتری ای از شهرستان به تهران می آمد، علی مقداری از اعلامیه ها و نوار سخنرانی امام را در گونی یا ساک مشتری جاسازی می کرد تا از این طریق به شهرستانها نیز پیامهای امام برسد. صاحب مغازه که بعدها پدر زن علی شد برای سنجش روحیه و شهامت علی، از او می پرسد که اگر ساواک به مغازه بیاید و اعلامیه ها و نوارها را پیدا کند، چکار باید بکنیم؟ او در جواب می گوید که هر گاه ساواک آمد و این مدارک را پیدا کرد، شما بگو مال علی است. او بارها هنگام پخش اعلامیه در سطح شهر، تحت تعقیب عناصر ساواک قرار می گیرد. یک شب برای این که از دست عامل ساواک بگریزد مدتی در جوی آب مخفی می شود.او در تظاهرات و راهپیمایی ها فعالانه شرکت می جوید.
در شب هفدهم ماه مبارک رمضان سال 1357 هنگام تظاهرات در مقابل مسجد (لرزاده) بر اثر اصابت گلوله عوامل ساواک به شدت از ناحیه پا مجروح می شود همان شب یک نفر فوراً او را به منزل خود می کشد و پس از مداوای اولیه به بیمارستان منتقل می شود و مدتها در بیمارستان بستری می گردد.
علی در روزهای پیروزی
انقلاب شکوهمند اسلامی دوران نقاهت را سپری می کند و افسوس و دریغ می خورد از این
که نمی تواند در صحنه های پیروزی انقلاب حضوری فیزیکی یابد.
فعالیت های شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی
علی مدتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز از جراحت زخم گلوله رنج می برد.پس از بهبود نسبی به بازار باز می گردد و مشغول فعالیت می شود.اوایل سال 1358 به دنبال تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خاطر داشتن روحیه انقلابی، به این نهاد می پیوندد و به عضویت رسمی سپاه پاسداران در می آید.
برای گذرانیدن دوره آموزش نظامی، به پادگان امام حسین (ع) اعزام می شود و با موفقیت تمام دوره آموزشی را به پایان می برد و کاردانی و شایستگی خود را در حین آموزش بروز می دهد، از این رو، مسئولان پادگان بر آن می شوند که از وجود در پادگان، برای تعلیم و آموزش استفاده کنند، اما وی برای ماندن در پادگان رضایت نمی دهد و تصمیم می گیرد که برای مقابله با ضد انقلاب ، به کردستان اعزام شود. از طرف پادگان به او می گویند اگر در نماند، حقوقش را قطع خواهند کرد، امام این تهدید نیز او را در پادگان نگه نمی دارد. علی ابتدا مدتی به (کرمانشاه) اعزام می شود.در آن جا همراه شهیدان(کاوه) (کاظمی) و (گنجی زاده) در پادگان آموزشی شهید منتظری به عنوان مربی آموزشی، به تعلیم و آموزش نیروهای رزمنده می پردازد، پس از مدتی همراه این عزیزان راهی خطه مظلوم و محروم کردستان می شود و در (تیپ ویژه شهدا) انجام وظیفه می کند.
علی در کردستان با شخصیت (شهید بروجردی) آشنا و خیلی زود شیفته اخلاق او می شود و از آن پس، با جان و دل، خود را وقف خدمت به مردم مظلوم کردستان می نماید او پس از تشکیل (تیپ ویژه شهدا ) در کردستان، به عنوان یکی از فرماندهان فعال این تیپ، لیاقت و توانمندی نظامی بالایی در عملیات ها مختلف، از خود نشان می دهد. قمی کردی تا پیش از شهادت بیش از صد عملیات را در محورهای مختلف کردستان انجام می دهد و خود نیز با شهامت تمام، در همه آنها حضوری عاشقانه می یابد.در آزادسازی جنگلهای (آلواتان) از دست ضد انقلاب، حماسه می آفریند و به افتخار این پیروزی باشکوه، همراه تعدادی از فرماندهان به محضر حضرت امام (ره) شرفیاب می شود او به خاطر داشتن روحیه نظامی، به خوبی افراد تحت امرش را در هنگام عملیات و در دشواری ها، ساماندهی و هدایت می کند او در تمام مأموریت های محوله از سوی فرماندهی عملیات غرب، سربلند و موفق بیرون می آید.
در آزادسازی محور (پیرانشهر)-(سردشت) که مرکزیت حزب دموکرات بود- با رشادت حضور می یابد و عملیات با موفقیت به پایان می رساند.
در آزادسازی (سد بوکان) شجاعانه می جنگد و نیروها را رهبری می کند در پاکسازی منطقه (چهل چشمه ) از لوث وجود ضد انقلاب، ایثار را با جلوه ای درخشنده به نمایش می گذارد.
در رها سازی و پاکسازی جاده (مهاباد)-(سردشت) و (مهاباد)-(پیرانشهر)-، حضوری قدرتمند و حماسه آفرین می یابد.
عشق به خدمت به مردم محروم کردستان، از علی فردی مصمم ، پرتلاش و خستگی ناپذیر می سازد که در این راه، از هیچ کوشش و تلاش باز نمی ماند. به خاطر ابراز رشادت و لیاقت، به عنوان (قائم مقام تیپ ویژه شهدا) برگزیده می شود.
علی پس از ماه ها حضور در کردستان، بنا به اسرار خانواده در اسفندماه 1362 با دختری پاکدامن و مؤمن ازدواج می کند و خطبه عقدشان را حضرت امام خمینی (ره) منعقد می نمایند.
او همسرش را نیز به منطقه می برد و در شهر (ارومیه)، در یکی از خانه های سازمانی مستقر می شود.پس از ازدواج، مصمم تر از گذشته در عملیات ها شرکت می کند علی در آزادسازی منطقه (دربندیخان) با یک گردان و پشتیبانی هوانیروز، به دشمن بعثی یورش می برد و در میان حیرت و تحصین دشمن و دوست، دربندیخان را از چنگ دشمن خارج می سازد و تعدادی ازآنان را نیز به اسارت در می آورد و تعداد زیادی از دشمن را می کشد در این عملیات، علی با مهارت و شهامت تمام، یک هلی کوپتر عراقی را با آر پی جی مورد هدف قرار داد، ساقط می کند.در این عملیات تنها سه نفر از نیروهای او به شهادت می رسند.
پس از انجام موفقیت آمیز (عملیات قائم) در محور (چهل چشمه-بانه)، تلفنی با خبر می شود که ضد انقلاب به محور (نقده- مهاباد) نفوذ کرده و چند پاسگاه را تصرف کرده است. بلافاصله با هفتاد تن از نیروهای زبده خود راهی منطقه شده و با ضد انقلاب درگیر می شود. در نوک پیکان حمله ضربه های مهلکی به دشمن وارد می آورند، ولی دریغ و درد که شیدایی، او را می رباید.
ویژگی های اخلاقی
او فردی با تقوا، مؤمن، شجاع و فروتن بود اهل توکل و توسل بود و همواره به اهل بیت توسل جست. و به معصومین (ع) ارادت می ورزید اهل نوافل و تهجد و شب بیداری بود. مادرش می گوید:(علی همیشه در انبار کاه گلی می خوابید هر چه به اسرار می کردم که در اتاق بخوابد، قبول نمی کرد و می گفت تن را نباید به جای نرم و راحت عادت داد یک شب رفتم سراغش و دیدم چراغ گرد سوز روشن است و او به نماز شب ایستاده است یک بار هم هنگام نماز شب روی سجاده به خواب رفته بود و چراغ دود کرده بود و او از حال رفته بود که سریع او را بیرون آوردند و پس از چند دقیقه حالش جا آمد.) او مصداق بارز آیه (اشداء علی الکفار و رحماء بینهم) بود و به افراد مؤمن و متعهد علاقه داشت و از افراد بی قید و لاابالی بی زاری می جست.
عاشق امام بود و با تمام وجود خود را مرید او می دانست.
به مناجات (شعبانیه) و (دعای کمیل) علاقه وافر داشت و همواره فرازهایی از آنها را از حفظ زمزمه می کرد. به اصل (امر به معروف و نهی از منکر) عمل می کرد و مادرش می گوید:(روزی یکی از زنان همسایه، با حجاب نامناسب به منزل ما آمد، علی خیلی ناراحت شد و از من می خواست که به او تذکر دهم گفتم که من خجالت می کشم ، خودت جلو رفت و با زبان ملایم و مؤدبانه در حالی که چشمش را به زمین دوخته بود به آن زن تذکر داد.)
چگونگی شهادت
شهید علی قمی کردی، سرانجام پس از ماه ها مبارزه با ضد انقلاب و دشمن در کردستان، در روز 12 تیرماه 1363 ، در محور (نقده-مهاباد) در حین درگیری با ضد انقلاب، بر اثر اصابت گلوله به فیض عظمای شهادت که آرزوی دیرینش بود نائل آمد و در آسمان روشن عشق ، به پرواز در آمد و در ضیافت کروبیان حضور یافت.
منبع: مرکز اسناد ایثارگران