مجموعه اشعار برگزیده شعر منا؛ «461 بار به شماره افتاد نفس»
461 قاصدک۱
461 قطره اشک
بر گونههای سوختهی آفتاب
461 ماهی سرخ
که غرق شده بودند در خیابان
و دستی که از میان موجها
از میان ماهیها
بالا آمده بود
نه پرچم صلح بود
نه بادبان
□
461 بار به شماره افتاد نفس
از نفس افتاد نفس
ابراهیم اما
آن روز فراموش کرده بود آمدن را
و آنها که در ساحل ایستاده بودند
تنها چاقوهاشان را تیز میکردند
□
و آنها ایستاده بودند،
با خشابهای پر
تا خنکای باران
امنیت مرگ را خدشهدار نکند
□
دوربینها
فیلمهاشان را
زنده به آنتن میرساندند
آمبولانسها
زنده از مهلکه بیرون میآمدند
مرگ اما
از رنگها
تنها سفید را میشناخت
و پلکهای بسته،
از خورشید
تنها سفید را میدیدند
سفید چون پوست مسلمانی سیاهپوست
سفید چون لباس احرام
که خون را
به رنگهای مختلفی دیده است!
.......................................................
۱ـ ۴۶۱، شمار شهدای ایرانی فاجعهی منا.
سروده ای از پیام جهانگیری