سه‌شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۴۹
انار ماه وقتی می­رسد ناگاه می­ افتد / و هر سو در بیابان دانه­ ای از ماه می ­افتد / دریدند آن­قدر این تیرها قرآن جسمت را / که با هر ضربه ­ای یک لفظ بسم ­الله می­افتد

انار ماه وقتی می­رسد ناگاه می­افتد

و هر سو در بیابان دانه­ ای از ماه می­افتد

دریدند آن­قدر این تیرها قرآن جسمت را

که با هر ضربه ­ای یک لفظ بسم­ الله می­ افتد

چه قدر ای گنبد نستوه خون ­آلود ویرانی

یقین دارم ستون­های تو با یک آه می­افتد

به قدری عاشقی گویی که هر تکبیر خونینت

پرستو می­شود تا آسمان­ها راه می­افتد

بنازم چون تو شیری بی­ محابا را که در میدان

هنوز از نعره ­هایت وحشتی جانکاه می­فتد

رسید آن لحظۀ سیرابی ­ات از شهد اعطینا

به کامت عاقبت آن جرعۀ دلخواه می­افتد

و فردا خون جاری از لبانت سبز خواهد کرد

تفنگی را که بر شن­ های قربانگاه می­افتد

...

انار من که عاشق کرده­ ای این تیرها را هم

به زودی بر سر جسمت چه خونی راه می­افتد


سروده ای از طاهره رستمی

منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده