نجوای شهید احمدرضا احدی با خدا
این چند کلام را زمانی می نویستم که معلوم نیست تا چند ساعت دیگر در اردوگاه باشیم. همین چند لحظه پیش از دعای توسل بر می گشتیم، گفتند: امشب از شب های استثنایی است. می گفتند: ممکن است تا چندد روز آینده عده ای از بچه ها در میانمان نباشند و به مولایشان بپیوندند. من هم مانند این بچه ها منتظر قضا و قدر الهی هستم. اکنون ساعت 10:30 شب است و می بینم که بچه ها دارند نامه می نویسند. گفتم بگذار من هم چند کلامی با خود درد دل کنم:
ان صلواتی و نسکی و محیای و مماتی الله رب العالمین
خدایا! شنیده ام که همین روزها، باید برای دفاع از مکتبمان وارد صحنه مبارزه و جهاد شویم و خودت فرمودی که: والذین جاهدو افینا لنهدینهم سبلنا؛ پس ما را تو راهنمایی فرما!
خدایا! قدم هایمان را محکم دار و به دل هایمان الهام پیروزی برسان!
قلب های ما را سرشار از شوق فرما، خوف عذابت را در وجودمان جاری ساز و قلب های سیاه و جامد ما را به نور جمالت صیقل بخش!
خدایا! در حالی این کلمات را بر روق جاری می سازم که وجودم را گناه گرفته و قلبم سخت گشته و چشمه اشک هایم خشکیده. خدایا تو را با زبانی می خوانم که از فرط گناه لال گشته.
خدایا! مهم رضای توست که خود فرموده ای: و رضوان من الله اکبر. الهی رضوان خودت را به این بچه هایی که در راه تو قدم نهادند و برای احیای دین تو از دشت های جنوب تا این کوه های غرب آمده اند، برسان! پیروزی را نصیبشان کن؛ مگذار که امیدشان قطع شود. اینان هر شب دعا می کنند. تا پیروزشان کنی و همین ها هستند که در غم هجران دوستان شهیدشان ناله می کنند و آمده اند تا راه آنان را ادامه دهند.
خدایا! ما به تو توکل می کنیم و تویی که ما را کمک می کنی. پس پیروزی را به ما عطا بفرما، ولو اینکه من خونم بریزد، یا دست و پایم قطع گردد. الهی عظم بلائی و افرط بی سوء حالی و ...
و اگر قرار است که خدا با عدلش با ما رفتار کند، پس واویلا و واحسرتا. با تمام این جرف ها اگر قرار باشد که گنهکارها هم به درگاه خدا نروند، دیگر چه باید کرد؟!
اگر دنیایی هم گناه داشته باشم، ولی امیدم از رحمت حق و مغفرت او برنمی گردد. می دانم که او پشیمان ها را می پذیرد. حتی اگر صدبار هم توبه خود را شکسته باشند.
خدایا! از این همه چیز فقط امید به رحمت تو و شفاعت اولیا تو دارم. ما دوستدار اهل بیت هستیم، ولو به زبان. پس خودت امور ما را به عهده گیر و از گناهان ما در گذر!
هو معکم اینما کنتم
او با ماست، هر جایی که باشیم، در تنگاتنگ زندگی ، در یسر و عسر، و در هر حال باید خدا را در نظر داشت. اگر امروز برای جنگ مهیا می شوی، باید ذکر خدا را فراموش نکنی که فرموده: انی ذاکر من ذکرنی، وانی جلیس من جلسنی و فراموش نکن که:
لاحول و لا قوه الا بالله
خدایا! ما را طوری کن که تمام اعمالمان، خور و خواب ما، زندگی و ممات ما، عبادت و کردار ما، جنگ و جهاد ما و ... برای تو باشد؛ تا بتوانیم بگوییم: ان صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین.
باید تکه تکه وجودمان خدا باشد. باید هیچ گاه از او غافل نشویم و همواره بدانیم که در محضر اوییم و بدانیم که هر کاری به دست اوست.
لاحول و لاقوه الا بالله
ایلام- مقر تیپ انصارالحسین (ع) 23/7/63
منبع: حرمان هور/ دست نوشته های شهید احمدرضا احدی/ علیرضا کمری/ 1390