هزینه کردن برای خاطرهنگاری امری بدیهی و ضروری است
به گزارش نوید شاهد نشست تخصصی جایگاه خاطرات دفاع مقدس در چشمانداز فرهنگی- اجتماعی و عرصههای تمدنسازی اسلامی، عصر دیروز، هفتم شهریور 1396 با حضور هدایتالله بهبودی، محمدرضا کائینی، امیرشهریار امینیان و کارشناسی و اجرای سید محمد میرکاظمی در محل خبرگزاری فارس برگزار شد.
هزینه یک میلیونی برای هر مصاحبه
در ابتدای این نشست، سیدمحمد میرکاظمی به دشواریهای جمعآوری خاطرات و هزینهبر بودن آن اشاره کرد و گفت: پس از جمعآوری اطلاعات و خاطرات، دشواریهای بسیاری وجود دارد. برای یک ساعت مصاحبه، ضبط و پیادهسازی و تنظیم آنها حدود یک میلیون تومان باید هزینه کرد. عمده خاطرات دفاع مقدس در مراکز دولتی و وابسته به دولت نوشته میشوند.
وی ادامه داد: افراد متخصص و نیمه متخصص و این همه هزینههای وقتی صرف گرفتن خاطرات جنگ شده است. چه فایدهای بر این خاطرات مترتب است؟ آیا صرفاً کارکرد آرشیوی دارند یا نهایتاً با توزیع مختصر کتاب خاطرات یا از طریق سایر رسانهها خاتمه مییابد؟ یا اینکه قرار است با این مجموعه عظیم و پرهزینه کارهای دیگری ترتیب دهیم؟
میرکاظمی با اشاره به مطالعاتی که انجام داده است، گفت: متوجه شدم چندان به این موضوع پرداخته نشده است، حتی دیروز هم در سخنان رهبر معظم انقلاب به این موارد اشاره شد. ایشان مشخصا عنوان کردند که ما نظام اسلامی و دولت اسلامی نداریم، آیا برای این نظام و نهایتاً تمدن بزرگ اسلامی جایی برای استفاده از خاطرات پیشبینی شده است؟
خاطرات بعد از انقلاب، مهمترین عنصر فرهنگی کشور
هدایتالله بهبودی در این برنامه با اشاره به اینکه بانک مرکزی هیچگاه از انباشت پول پشیمان نخواهد شد، گفت: ممکن است زمینهای پاییندست آماده کشت و زرع نباشند اما سدساز کار خود را انجام میدهد و کسان دیگری باید آن را آماده کشت و زرع کنند. در خاطرات حوزه دفاع مقدس نیز اکنون بحث تولید مورد توجه نیست و باید به نحوه استفاده از این تولیدات توجه کرد.
وی افزود: هزینه کردن برای جمعآوری خاطرات امری بدیهی و ضروری است چرا که هیچ کشوری نمیتواند بدون ذخیره کردن این گونه منابع سالهای بعد از آن بهره ببرد. یکی از عادات بد ما این است که آجری بر آجرهای گذشته نمیگذاریم. شاید یکی از دلایلی که ساخت تمدنی صورت نمیگیرد نیز همین است.
این پژوهشگر با اشاره به کتاب «رفیقدوست» گفت: وقتی جلد اول کتاب رفیقدوست را منتشر کردیم، آن را نوعی مدیریت بحران دانستم. این یک تجربه بود اما نمیتوان کسی را مجبور کرد که این کتاب را بخواند. به عقیده من خاطرههای بعد از انقلاب یکی از مهمترین عناصر فرهنگی کشور است.
وی یادآور شد: برای برون داد دو واقعه انقلاب و جنگ، به هیچ چیز به اندازه خاطره و جنگ متوسل نشدیم. من از این موضوع به عنوان نهضت خاطرهنویسی یاد میکنم و علت آن را در وجود خود مردم می بینم. آنها میخواستند آنچه که به دست آوردند را در قالب کتاب ثبت کنند. بنابر این باید به آن نگاه محترمانهای داشت. از این ثروت باید نگهداری کرد.
به گفته بهبودی خاطره، مردمپسندترین بخش تاریخ است که با جامعه در تماس است. تاریخ به معنای فراوری اسناد و پژوهش، سخت است اما خاطره فرصت مناسبی است. مردم هم از کتابهای خاطره استقبال داشتهاند. ما بدون حافظه تاریخی قدرت ادامه زندگی نداریم. اگر خاطره میتواند بخشی از این حافظه تاریخی را پدید آورد، خوب است. ما نتوانستهایم خاطرات را آنچنان که باید در جامعه نفوذ دهیم. این امر با مساله کتابنخوانی ایرانیان نیز در ارتباط است که دلایل مختلفی دارد.
وی اظهار کرد: مراکز خاطرهنگاری در خارج از کشور به خاطر اهمیت این گونه تاریخی، از انقلاب اسلامی گفتهاند. کارکرد ادبی خاطرات بعد از انقلاب شانههای نحیف خود را زیر بار سنگین رسالت انقلابی گرفت و بخشی از وظایف ادبی کشور را نیز با حیثیت خودش بر دوش بکشد. در حوزه تولید ادبیات، قالب خاطره توانست کمبود را جبران کند و ذائقه مردم را از بابت ادبیات شیرین تامین کند.
هنوز موج قوی در تاریخنگاری انقلاب اسلامی پدید نیامده است
محمدرضا کائینی دیگر سخنران این نشست بود. وی گفت: با هدایتالله بهبودی، درباره ضرورت گردآوری خاطرات موافقم. گاهی خاطراتی از شخصیتها به دستم میرسد که سوالهای ان حرفهای و دغددغه مند نیستند. با این حال، از ثبت این خاطرات خوشحال میشوم. زیرا با همه آسیبها، پیوندی میان من و آن موضوع خاطره ایجاد میکند. بنابر این در استحصال خاطرات و هر گونه هزینه در این زمینه، دارای فایده است. در هر صورت باید آسیبهای این خاطرهنگاریها را کمتر و کمتر کنیم.
وی به جایگاه تاریخ شفاهی در میان مستندات تاریخنگاری اشاره کرد و گفت: تاریخ شفاهی در رده اول مستندات تاریخنگاری نیست. یعنی اسناد مکتوب و تصویری بر تاریخ شفاهی که امکان نقصان در آن بیشتر است، ترجیح دارند اما در همه عرصههای تاریخی اسناد تصویری و مکتوب وجود ندارد. اتفاقات غیر مترقبه امکان ثبت مکتوبات و تصاویر را محدود می کند و ما راهی جز استفاده از تاریخ شفاهی نداریم.
وی این پرسش را مطرح کرد که «نحوه بهرهبرداری از تاریخ شفاهی باید چگونه باشد؟» و در ادامه توضیح داد: اقوال متضاد، متناقض، کذب، محصول نسیان، محصول خطا، محصول شرایط محیط، محصا عافیتطلبی، منفعتطلبی و ... ممکن است در تاریخ شفاهی وجود داشته باشد. علم اصول، علم نتیجهگیری از منقولات است. به نظر من اگر از این شیوه در تاریخ شفاهی استفاده کنیم، راهگشا خواهد بود.
کائینی یادآور شد: نکته دیگری که باید به آن دقت کنیم، تاثیر تاریخشفاهیها در تاریخنگاریهای انقلاب است. معتقدم که هنوز یک موج قوی، بایسته و منطقی در تاریخنگاری انقلاب راه نیافته که بتواند به درستی از تاریخ شفاهی استفاده کند. یعنی اساسا تاریخنگاری انقلاب منطقی، درست، بایسته، بدون حب و بغض و مبتنی بر اصول نداریم. وقتی این را نداریم، صحبت کردن از رویداد تاریخ شفاهی یک مقدار بی معناست. چون تاریخ شفاهی قرار است در خدمت تاریخنگاری انقلاب قرار بگیرد و آن را تغذیه کند. در فقدان این پدیده اگرچه تاریخ شفاهی ما جمعآوری شده است و امر استحصال خاطرات معقول و درست است اما برونداد آن، معلول شکلگیری جریان منطقی، درست و مبتنی بر استانداردهای تاریخنگاری انقلاب است. ما تا وقتی این را نداشته باشیم، خیلی نمیتوانیم از تاریخ شفاهی توقع معجزهای داشته باشیم.
به گفته وی، محققان تاریخی معیارهایی برای سنجش میزان صداقت خاطرات شفاهی دارند. سنجش این امر، نیازمند استقراء تام است. من به عنوان کسی که بخش زیادی خاطرات دوران قاجار، پهلوی و بعد از انقلاب را خواندهام، نمیتوانم به اکثریت آنها انگ دروغ بچسبانم.
کائینی گفت: بسیاری از راویان انگیزهای برای دروغگویی ندارند. در نقل خاطرات به خطا رفتهاند. کسانی که خاطره مینگارند، در پی خودنمایی نیستند. عملکرد افراد است که جایگاه آنها را بالا میبرد. قوامالسلطنه خاطرات چندانی ننوشته بود یا مصدق، خاطرات پراکندهای داشت. بنابرای، به آنچه از تاریخ شفاهی در اختیار ما است، نمره قابل قبولی میدهم. حتی خاطرات دروغ هم در بخشهایی اقوال صحیح دارند.
وی با پرسیدن اینکه «آیا خاطره میگوییم که صرفا خاطره گفته باشیم یا آنکه خاطره میگوییم که از آن استفاده کنیم؟» ادامه داد: تا زمانی که تاریخنگاری انقلاب مبتنی بر علم، بایستهها و استانداردها نباشد و این جریان به درستی اجرا نشود، ما صرفا خاطره میگوییم که خاطره گفته باشیم و بر تعداد خاطرات میافزاییم.
کائینی اظهار کرد: خاطرات تاریخ شفاهی ما اکنون مخاطبان بیشتری نسبت به آثار دیگر تاریخی دارند اما تا زمانی که فرایند تاریخ انقلاب در ریل درستی نیفتند، نمیتواند از آن استفاده درستی کرد.
به گفته وی، درست است که تاریخ شفاهی و خاطرات میتواند تاثیرات اجتماعی شگرفی داشته باشد و بدنه اجتماع از آن استفاده کند اما نخستین افرادی که این آثار را به تیغ نقد میکشند، تاریخنگاران هستند. ما برای آنکه بخواهیم تجدد را بررسی کنیم، راهی جز مرور خاطرات «فروغی» نداریم. ممکن است که خاطرات او در عصر خودش هم تاثیرات اجتماعی داشت اما امروز ملات کار تاریخنگاران است. تاثیرات اجتماعی خاطرهنگاری اجتنابناپذیر است. نقش تاریخشفاهی در تاریخنگاری قابل انکار نیست.
این پژوهشگر حوزه تاریخ درباره تاریخنگاریهای خارج از کشور گفت: وقتی به جریان تاریخنگاری خارج از کشور میپردازیم، نمیتوان حتی حرفهای ناحق و آنها را نمیتوان نادیده گرفت. آیا اساسا تاریخنگار بیطرف داریم یا خیر؟ از این جهت که تاریخنگار صاحب عقل و شعور است، تاریخنگار بیطرف نداریم اما تاریخنگار بیغرض، داریم.
سبک زندگی عنصر نرمافزاری برای تمدنسازی
امیرشهریار امینیان نیز در این برنامه با باین اینکه در عرصههای تمدنی، میتوان نقش خاطرات را بی بدیل دانست، گفت: آخرین حلقهای که تمدن آفرین میشود، جامعه است. تمدن حاصل تعادل و همتوانی و تراز مطلوب فرهنگ، سیاست، اقتصاد، صنعت، علم و هنر است. وقتی این همترازی شکل میگیرد، مجموعهای از افراد به کمک میآیند.
وی افزود: سبک زندگی به عنوان یکی از عناصر نرمافزاری تمدنساز، باعث ایجاد همتوانی در عناصر مختلف تمدنی شدند. از این منظر تاریخنگاری دفاع مقدس حاوی آموزههای مختلفی در سبک زندگی است. هر قدر از خود نوشت به دیگرنوشت میرویم، بر اعتبار خاطرات افزوده میشود. این خاطرات دارای ظرفیت نفوذ در جامعه باشد، در نوع خودشان میتوانند جامعه را نسبت به رفتارها هوشیار کنند. از این نظر خاطرات دفاع مقدس جایگاه برتری در حوزه تاریخ شفاهی دارند. حتی در حوزه علم و فناوری تجربیات دفاع مقدس راهگشا بوده است و از این لحاظ سرمایهگذاری بر خاطرات دفاع مقدس، سرمایهگذاری پایداری است.
وی به نوشته شدن خاطرات دانشمندان هستهای اشاره کرد و گفت: در پرونده هستهای مشکلات متعددی در پیش و پس از تحریمها مواجه بودیم. در پیش از انقلاب اسلامی هم در این زمینه مشکلاتی وجود داشت. نکته جالب اینکه دو طیف در این زمینه فعال بودند. یک طیف، دانشاموختگان برتر کشور و طیف دیگر، افرادی که افزون بر تجربههای علمی، تجربههای دفاع مقدس هم داشتند. آنها تجربههای خود را به طیف نخست ارایه کردند. بیان این خاطرات گسلها را برچیدند و باعث الگوسازی در این فرایند شدند.
به گفته امینیان، بیشتر آثاری که در خارج از کشور درباره دفاع مقدس نوشته شده است، تحلیل، نظامی و سیاسی است. در حوزه خاطرات کار های اندکی منتشر شده است. در حوزه تاریخ نگاری انقلاب فعالترند. سمت و سوی بیشتر این خاطرات به سوی تطهیر یک جریان خاص حرکت میکند اما نمیتوان همه آن خاطرات را غلط پنداشت. بیشتر خاطرات منافقان در جهت تثبیت و تخریب نوشته شدهاند. به طور عمده شاهد تحریف تاریخ هستیم. البته گروهی از این طیف که از منافقان منفک شدهاند در فاصله بینابینی مینویسند.
وی به شیوه مواجهه با این خاطرات پرداخت و گفت: ما در ابتدا از ورود این خاطرات هم جلوگیری میکردیم. بعدها در فضایی قرار گرفتیم که خیلی از این خاطرات را بدون هیچ بررسی، اجازه انتشار پیدا کردیم. در مجموع همه این خاطرات برای مورخان قابل اعتناست اما دربافت اجتماعی نیازمند معرفی و نقد درست این آثار هستیم که مخاطب خودش تصمیم بگیرد که به این آثار رجوع کند یا خیر. عدم دسترسی مطلق به این خاطرات منجر به این میشود که آن خاطرات از مسیر دیگری در اختیار مخاطب قرار گیرد. باید با بینش عمیقتری نسبت به این خاطرات نقد کرد.
امینیان یادآور شد: وقتی در فضای متکثر از یک موضوع خاص قرار میگیریم، مخاطب قدرت تمیز خواهد داشت؛ به ویژه در حوزه دفاع مقدس. در دفاع مقدس با یک موضوع اجتماعی مواجهایم و آنقدر اثر درباره شخصیتهای اصلی این حوزه منتشر شده است که میتوان آثار معتبرتر را به آسانی تشخیص داد.
این پژوهشگر و ناشر افزود: ما در حوزه دفاع مقدس به دلیل تکثر در حوزه خاطرهنگاری، باید بدانیم این خاطرات چه نقشی در تمدن اسلامی میتواند ایفا کند؟ ماهیت انقلاب اسلامی تمدن سازی است. اگر خاطره را بازتولید یک تجربه بدانیم، مقام معظم رهبری در این طمینه به «سبک زندگی» به عنوان هسته مرکز تمدنسازی اشاره کردهاند. عمده سبک زندگی را میتوان در خاطرات دفاع مقدس جستجو کرد. خاطرات دفاع مقدس میتوانند در اداره کشور موثر باشند.
رسالت فرهنگی- اجتماعی خاطره پررنگتر شده است
نصرتالله صمدزاده، آخرین سخنران این نشست بود. وی اظهار کرد: از زوایای گوناگون میتوان به خاطرات پرداخت و هر کدام، کارکرد متفاوت دارد. انتظار ما از هنر و ادبیات مثل انتظار ما از تاریخ نیست. انتظار داریم ادبیات بر جامعه تاثیرگذار باشد. تا یک دورهای استادان خاطرهنگاری چنین برداشتی از خاطرهنگاری داشتند. میگفتند که خاطرات نوشته میشوند تا آیندگان بدانند که چه رخ داده است. از یک دوره به بعد، بار اجتماعی خاطرهنگاری پررنگتر شد. اتفاقی که پس از انتشار کتاب «دا» رخ داد، این بود که خاطرات به سوی اجتماعی شدن پیش رفت. پیش از آن، خاطرهنگاران به سمت مشاهیر و بزرگان میرفتند اما از 10 سال پیش به این سمت، خاطرهنگاری و خاطرهنگاران به سمت رزمندگان، مردم عادی، زنان و ... که بدنه جنگ را تشکیل میدادند رفت.
صمدزاده گفت: اکنون از یک کتاب خاطره انتظار داریم که به عنوان رسانه در جامعه تاثیرگذار باشد نه آنکه بخواهیم بدانیم در جنگ چه رخ داده است. مثل «رمان» که بیشتر اطلاعات تاریخی را از آنها گرفتهایم. شناخت مخاطب از تاریخ و هنر، با مطالعه رمان و داستان انفاق میافتد. اگر بخواهیم همیشه کتاب خاطرات را به عنوان سند تاریخی نگاه کنیم، به زیست فرهنگی خاطره آسیب زدهایم. در زیست فرهنگی کتاب یک رسانه است. بنابر این از کتاب خاطره هم انتظار تاثیرگذاری در جامعه داریم بنابر این اگر در این مسیر قوی نباشد، آن کتاب خاطره، یک کتاب مرده است. هیمن کتاب خاطره میتواند اعتبار پژوهشی داشته باشد یا نداشته باشد. ما کتاب خاطره را ادبیات مستند میدانیم. ادبیات از این حیث که انتظار تاثیرگذاری اجتماعی داریم و مستند از این حیث که موضوعی است که اتفاق افتاده است.
مدیر کتابخانه تخصصی جنگ اظهار کرد: حدس میزنم که در تاریخنگاریهای آینده خاطرات نقشی ندارد اما در تاثیرگذاری فرهنگی موثر است. همیشه از خودم میپرسم که در مراکز فرهنگی مشغول هستیم، اگر هر ایرانی در طول عمرش از میان آثار منتشر شده در حوزه دفاع مقدس چند کتاب بخواند، میتوانیم بگوییم به رسالت فرهنگی خود عمل کردهایم؟ یک دوست نویسنده میگفت که 10 عنوان کافی است. پرسش من این است که آیا از این آثاری که منتشر کردهایم، 10 کتاب خوب پیدا نمیکنیم؟