من شرح دردهای دلش را شنیده ام / دردی که از نگاه شنیدم نه از زبان
يکشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۱۳
احمد حسین پور علوی سروده زیر را به برادرش «حسن علوی جانباز قطع نخاع از گردن که پس از ده ماه مجروحیت سخت به شهادت رسید» تقدیم کرده است.
تا روزهای آخر عمرش کشان کشان
میرفت پشت پنجره ای رو به آسمان
من شرح دردهای دلش را شنیده ام
دردی که از نگاه شنیدم نه از زبان
تنها کنار تخت برادر نشسته ام
مهمان داغ او شده ام یک دو استکان
از زخم های بستر او بیشترشده
تعداد زخم های زبانی که این و آن...
انگار شهر غم زده از یاد برده است
آن روزها که گلهای از گرگ ناگهان...
از هرچه بگذرم سخن درد خوشتر است
دردی که آتشم زده تا مغز استخوان
گاهی که بیشتر دل او تنگ میشود
مثل غروب جمعه و مثل دم اذان
بگذار لحظه ای تو خودت را به جای او
با یک غم بزرگ به اندازهی جهان
او کربلا و مکه و مشهد نرفته بود
دنیای او مسیر حرم بود و جمکران
حالا تمامشان لب ایوان نشسته اند
گفتند عهد بسته شبی با کبوتران...
حالا منم که ساکت و آرام مانده ام
تنها کنار پنجره ای رو به آسمان
سروده احمد حسین پور علوی
منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.
نظر شما