تحلیل شعر روایی «حلبچه» سروده بهروز یاسمی
بهروز مهدی زاده فرد (استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فرهنگیان)
قدرت الله ضرونی (دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز)
چکیده
شعر «حلبچه» که در قالب غزل- مثنوی و با رویکردی روایی سروده شده است، حکایت آمدشد زبان راوی گونه ای است که از مبدأ توصیف شهادت هم وطنان کُردزبان حلبچه در دهة هفتاد شروع می شود و پس از عبور زبان لکنت گرفتة شاعر از گردنه های تصاویر دلخراش و توالی و تکرار روزهای تلخ، به مقصد شهامت شاعر در اعتراف به اغفال زبان شعرش به واسطة چشم و ابروی «غزال و غزل » و اذعان به بیهودگی سروده های تغزلی اش- پیش ازاین - منتهی می شود. پیداست که حجم دلتنگی شاعر که در این سروده به نوعی مرثیه گوی غیبت ابدی هم وطنان خویش است، تنها در چهارچوب تنگ کدهای ادبی و استعاری قابل انتقال است و دراین بین، هر بیت صرفاً گویای بخش مختصری از عظمت عاطفة اصیل و ایلیاتی شاعر است که به مدد تخیل قوی خود صحنه های بدیعی را – بر بستر زبانی چالاک و یکدست - در ذهن مخاطبان خود بازسازی می کند.
شعر روایی «حلبچه » هم از نظر کیفیت زبان شعری قالب های کلاسیک دهة هفتاد و هم از حیث الگوی شعر پایداری آن دهه دارای تشخص قابل استنادی است. در این مقاله بر آنیم تا عنصر روایت را با زیرشاخه هایی چون روایت خطی، فضاسازی، تصاویر موازی و روایت حال اخلاقی، در این غزل مثنوی تحلیل و بررسی کنیم و الگویی هرچند متوسط برای تحلیل آثاری ازاین دست در حوزة اشعار روایی ادب پایداری ارائه دهیم.
کلیدواژه ها: حلبچه، ادبیات پایداری، غزل مثنوی، شعر روایی