روایت مترجم ایتالیایی از «سفر به گرای ۲۷۰ درجه»/ رنج جهانی جنگ
مارلی هماکنون دانشجوی کارشناسی ارشد رشته دینشناسی دانشگاه کافوسکاری ونیز است. به بهانه انتشار این ترجمه با این مترجم به گفتگو نشستیم:
* آقای مارلی شما بهعنوان مترجم با ادبیات معاصر ایران به ویژه ادبیات جنگ چقدر آشنا هستید و با چه پیش زمینهای به سراغ ترجمه کتابی از احمد دهقان رفتید؟
در ابتدا دوست دارم بگویم که وظیفه اصلی مترجم صرفا خواندن نیست چرا که مترجم خواننده عادی اثر نیست، مترجم هم به نوعی روایتگر اثر است، و این روایتگری تنها از راه شناخت تاریخ، فرهنگ و جان و جهان زبان و کشور مبدا میسر است. مترجم باید عاشق مفهوم ناشناخته باشد. مترجم بودن یعنی سفر کردن. برای رسیدن به این هدف، خودم به گرای ۲۷۰ درجه رفتم. با ناصر، علی، میرزا، عبدلله، رسول و دیگران همراه و همسفر شدم تا رنج این نسل از ایرانیان را بفهمم و آن را به زبان خودم نقل کنم.
هیچ وقت اولین حرفی که آقای دهقان به من گفتند را فراموش نمیکنم: «من در این راه همپای شما هستم». میخواهم دوباره از ایشان تشکر کنم چرا که بدون چنین همسفر ارزشمندی، این ترجمه هم وجود نداشت.
در تمام این سالها بسیار خواندهام و همواره در جستجوی کارهای ارزشمند ادبیات معاصر ایران در حوزه داستان و رمان بودهام، به جز شعر، چرا که خواننده ایتالیایی چندان علاقه مند به شعر مدرن نیست.
به خاطر علاقهٔ شخصیام به تاریخ، کتاب خاطرات هم خواندهام، برای مثال «من زندهام» (معصومه آباد) و «زندان الرشید» (علی اصغر گرجی زاده). اما به نظرم مشکل اصلی خاطراتنویسی در نقل اتفاقات از یک زاویه دید است و این به معنی خیانت به تاریخ است، چرا که تصویر کردن تاریخ به طور کامل هیچ گاه میسر نیست. به همین دلیل به نظر من ادبیات داستانی که در آن عنصر تخیل اهمیت دارد معتبرتر و جانی که از خطوطشان درمیآید قدرتمندتر است.
* پس به نظرم باید از شما بپرسم کتاب را چگونه به شما معرفی کردند و چرا فکر کردید که میتواند اثر قابل توجهی برای مخاطبان ایتالیایی زبان باشد؟
تقریباً ۴ سال پیش در دورهای که در دانشگاه تهران مشغول تحصیل در رشته زبان فارسی بودم از طریق یکی از همکلاسیها که از قضا ایتالیایی هم بود با کتاب «Revolutionary Iran: A History of the Islamic Republic» («انقلاب ایران: تاریخچه جمهوریه اسلامی») به روایت مایکل اکسورثی آشنا شدم. بعد از پایان تحصیل و پس از بازگشت به ایتالیا این کتاب را خریدم و قسمت مربوط به جنگ ایران و عراق نظرم را به شدت جلب کرد.
آشنایی من با رمان «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» احمد دهقان و اهمیت تاریخی و هنری این اثر در حوزه ادبیات معاصر ایران به اشارات متعدد اکسورثی در فصل مربوط به جنگ ایران و عراق برمیگردد. در اولین سفرم به ایران «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» را خریدم و شروع کردم به خواندن و بلافاصله فهمیدم که این همان داستانیست که دنبالش بودم.
این روزها مخاطبین ایتالیایی بیش از هر زمان دیگری علاقهمند به خاورمیانه هستند. اما خوانندهٔ ایتالیایی باید تربیت شود، به این معنی که نباید دنبال داستان و دنیای آشنا بگردد، بلکه باید به دنبال داستانها و دنیاهای ناشناخته بگردد. باید اضافه کنم که من به هیچ وجه ترجمه آثار نویسندگان ایرانی، عرب یا ترک که در ابتدا به زبان مادری نوشته نشده باشند را نمیخوانم، چرا که چنین نویسندهای نمیتواند راستگو باشد.
غالبا آثاری که در کتابفروشیهای ایتالیایی پیدا میشوند به ندرت راستگو هستند، به انگلیسی یا فرانسوی نوشته شدند و معمولا دنیای کلیشهای را ترسیم میکنند. دیدگاه ناشرها و مخاطبین بسیار محدود است و تشخیص دادن مقصر این وضعیت سخت است. مطمئنا مترجم، بهعنوان پل، باید مروج انقلابی فرهنگی در این زمینه باشد. امیدوارم که در این راه به موفقیت برسم.
* در کشور شما، ایتالیا، ادبیات جنگ با آنچه که در کتاب احمد دهقان خواندید چه شباهتها و چه تفاوتهایی دارد؟
به عقیده من جنگ امری جهانی است. تاریخ بشر و تمدن هیچوقت از مفهوم جنگ جدا نشده است. خوشبختانه، در اروپا، نسل من جنگ را تجربه نکرده است، اما ما با تصاویر و نقل قولهای پدربزرگها و مادربزرگهایمان از جنگ جهانی دوم بزرگ شدیم. میراث ارزشمندی است، تا فراموش نکنیم که صلح امتیاز منحصر به فرد انسان امروزیست. با این حال، غربیها نباید فراموش کنند که چنین امتیازی در اختیار همه ملل نیست، بلکه برعکس است.
شاید برای شما غیرقابل باور باشد، اما تقریبا هیچکس در ایتالیا نمیداند میان ایران و عراق جنگی در گرفته بود. این برای من، به عنوان ایتالیایی، مایه شرمساری است، چون جنگ ایران و عراق خونینترین و فجیعترین ستیز تاریخ خاورمیانه بوده است. پس چگونه در یادمان نیست؟
مشکل اصلی غربیها در مفهوم «غربمحوری» قرار دارد، بدین معنی که جنگ وجود دارد فقط وقتی که ما در آن نقشی آشکار داریم. برای مثال در خاورمیانه افکار عمومی از ستیز اعراب و اسرائیل و یا از اشغال عراق توسط آمریکاییها خبر دارند. همان طور که گفتم، جنگ امری جهانی است. برای درک کامل این مفهوم باید روایت جنگ را بسط داد، باید از جنگهای دنیاهای دیگر سخن گفت. همینگوی، رمارک یا کالوینو روایتی فاخر از جنگهای ما دادند، اما کافی نیست. حالا وظیفه خواننده غربی این است که روایت و واژگان جنگ خودش را رها کند و جنگ را از زاویه دید جدیدی نگاه کند. و من فکر میکنم که این تنها راه رسیدن به این دانش است.
* با این توضیحات، حالا که ترجمه کتاب تمام شده است نظرتان درباره این اثر و متن آن چیست؟
همانطور که گفتم، از اولین لحظه عاشق این اثر شدم. این قصه جاندار و رنجدهنده است. چنین جانی فقط از تجربه رنج و خسران درمیآید. شاید علی، میرزا، مسعود یا رسول شخصیتهای تخیلی باشند، اما خصلتهایشان مطمئنا ریشه در واقعیت و در تجربه شخصی نویسنده از جنگ دارند. مطمئنم آقای دهقان، همانند شخصیت ناصر، رفقایی مثل علی، عبدلله یا مهدی داشتهاند، و همچنین مطمئنم از دست دادنشان برای ایشان هم این قدر دردناک بوده. به عقیده من، یک داستاننویس وقتی موفق میشود که در رمان حضور دارد بدون اینکه به چشم بیاید. دهقان در این رمان با اینکه داستان خودش را نقل نکرده، اما به نوعی اتوبیوگرافیک است.
* کتاب جلد بسیار جذابی هم دارد...
یک اعترافی در مورد جلد ترجمه ایتالیایی دارم. خودم پیشنهاد دادم که از عکس آقای دهقان استفاده کنیم. در آن عکس ناصر، علی، عبدلله، رسول و تقی را میدیدم. قصدم این بود که خیال و واقعیت را در کنار همدیگر بگذارم. من تا به امروز روایت کربلای ۵ آقای دهقان را نشنیدهام و تشخیص خیال از واقعیت در «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» برایم ممکن نیست. اما، احتمالا، ارزش این اثر در خود این راز قرار دارد.
* فکر میکنید با ترجمه این کتاب به خوانش آثار دیگر در زمینه ادبیات جنگ هم راغب شده باشید؟
اتفاقا به آقای دهقان گفتم که خیلی دوست دارم مجموعه داستان «من قاتل پسرتان هستم» را به ایتالیایی ترجمه کنم. حالا باید ببینیم که پاسخ مخاطبان کشورم چه خواهد بود. قرار است با آقای دهقان از چند دانشگاه ایتالیایی دیدن کنیم تا در مورد «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» حرف بزنیم. این را هم بگویم که مقدمه این اثر توسط یک ایرانشناس بسیار معروف ایتالیایی، سیمونه کریستوفرتی، نوشته شده است. ایشان استاد ادیان ایران در دانشگاه کافوسکاری ونیز هستند.