ابتکار عمل ایران در مقابله با حمله شیمیایی عراق
یکی از آخرین ابتکارات ایران در این زمینه، اجرای دو عملیات هم زمان برای اولین بار در طول جنگ، آن هم در جبهه شمال غرب بود یک پایه اصلی این ابتکار جدید، فعالسازی معارضان کُرد عراقی، داخلی خاک عراق و در چارچوب «عملیات نامنظم» بود که جبهه جدیدی در برابر ارتش عراق میگشود و در ضمن از اقدامات ایذایی گروههای مسلح ضد انقلاب میکاست.
استراتژی عملیاتی جدیدی سپاه و «انتقال جبهه اصلی نبرد از جنوب به شمالغرب کشور» با اجرای دو عملیات هم زمان «کربلای ۱۰» و «فتح ۵» به ترتیب در مناطق ماووت و شقلاوه (شمال استان سلیمانیه عراق) در ۲۵ فروردین ۱۳۶۶ آغاز شد. این ابتکار عمل با مجموعه عملیاتهای بزرگ و کوچک نصر ۴، نصر ۷، نصر ۸، بیتالمقدس ۲ و بیتالمقدس ۳ در غرب کشور( در منطقه عمومی ماووت) تداوم یافت و سرانجام به عملیات والفجر ۱۰ و تصرف حلبچه منجر شد.
ابتکار عمل ایران در غرب کشور که کامیابیهای نظامی نسبتا گستردهای نیز در پی داشت، با مجموعه تحولات و رویدادهای مهم دیگری از جمله تغییر استراتژی آمریکا و متحدانش در جهت عبور از «سیاست مدیریت بحران» به «استراتژی پایان دادن در جنگ»، تصویب قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت، آغاز مرحله جدید جنگ شهرها و رو در رویی مستقیم آمریکا با ایران توأم شد که با وجود افزایش واکنش جهانی در برابر حملات شیمیایی عراق، کاربرد وحشیانهتر و گستاخانهتر عوامل شیمیایی علیه مردم بیدفاع شهرها و روستاهای ایران و عراق را در پی داشت.
در واقع، خستگیناپذیری مردم ایران در اجرا و تداوم عملیاتها و موفقیتهای نسبی این عملیاتها در وارد کردن شکستهای پیدرپی به ارتش عراق که زمینههای سقوط صدام را فراهم میساخت، ابرقدرتهای جهانی و دولتهای منطقه را به حمایتهای گستردهتری از عراق واداشت.
حکومت عراق نیز در استیصال از مقابله با رزمندگان ایران در این عملیاتها و البته برای انتقادجویی از آنان، به کاربرد هر چه گستردهتر و ددمنشانهتر جنگافزارهای شیمیایی روی آورد.
مقابله شیمیایی در عملیاتهای نظامی
قبل از عملیات فتح ۵ (در ۲۵ فروردین ۱۳۶۶) که با مشارکت یگانهای قرارگاه رمضان و رزمندگان کردستان عراق اجرا شد، حکومت عراق به منظور ایجاد رعب و وحشت در میان کردهای عراق و ممانعت از همکاری آنان با نیروهای ایران، بیش از ۲۴ روستای واقع در منطقه شقلاوه اربیل در شمال استان سلیمانیه را با ۱۴ هواپیمای جنگنده بمب افکن در ۱۵ و ۱۶ فروردین ۱۳۶۶ (۱ و ۲ آوریل ۱۹۸۷) و همچنین ۱۶ روستای شرق سلیمانیه و اربیل را در روزهای ۲۶ و ۲۷ و ۳۱ فروردین با به کارگیری عوامل خردل، تابن و سارین هدف شدیدترین تهاجم هوایی و توپخانه قرار داد. در این حملات شیمیایی بیش از ۲۰۰۰ نفر مصدوم و ۷۰۰ نفر شهید شدند. اکثر قربانیان کودکان، زنان و سالخوردگان بودند.
حکومت صدام در روزهای ۲۳ و ۲۴ فروردین ۱۳۶۶ در ادامه حملات شیمیایی به منطقه کربلای ۸، شهرهای خرمشهر و آبادان و روستای مار (در ۷ کیلومتری آبادان) و در ۲۷ فروردین ۱۳۶۶ دو روستای آلوت و کاندار را در منطقه بانه بمبباران کردند و عده دیگری از هم وطنان غیرنظامی را مصدوم و دهها نفر را به شهادت رساندند.
با کمک یگان پدافند شیمیایی قرارگاه رمضان و با توجه به آموزش قبلی نیروهای کُرد شمال عراق، دامنه تلفات این حملات شیمیایی دشمن مهار گردید و مصدومان به بیمارستانهای استانهای هم جوار کردستان عراق در ایران اعزام شدند.
از جمله روستاهای بمبباران شده عبارتند از: بالیان، توتمه، شیخ حسان، بناکوکان، غزلر، چوخماخ، بوگلو، سرگلو، هلوم، کانی برد، آلانه، بناوه، شارسلبه، کاراوه، تالاوه، هروتوکمند، سادکه، اشکوته، استیلک، بزو، زینه، دلامرکاوا، مرکه، خوش نوهاتی، تیراوه، دراش، مشیرایوسرو، ختو، والی سان، سنگر، سویره.
ارتش عراق علاوه بر حملات وحشیانه شیمیایی به بیش از ۴۰ روستای کردنشین عراق، در ۲۶ و ۲۷ فروردین ۱۳۶۶ روستاهای بوالحسن، آلوت، صخره سنگی، دولکان، کنده سور و کوه رویه در استانهای آذربایجان غربی و کردستان ایران را هم هدف بمبباران شدید شیمیایی قرار داد که براثر آن حدود ۱۰۰۰ نفر از نیروها و روستانشینان مصدوم و ۴۰ نفر نیز از جمله تعدادی زن و کودکان دو تا هفت ساله شهید شدند.
عراق دوباره در ۳۱ فروردین و اول اردیبهشت ۱۳۶۶ منطقه عملیات کربلای ۱۰ را هدف بمبباران شیمیایی قرار داد.