يکشنبه, ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۳۷
برخی از مطالب امام سجاد علیه السلام در روش موعظه، خطاب به عموم مردم ‏است و برخی دیگر خطاب به شیعه. در آنجا كه مخاطب همه مردم هستند
سیره امام سجاد (ع) از نگاه رهبری(‏بعد سیاسی)

اولاً ‏غالباً به آیات قرآن استناد می‏شود و ثانیاً صریحاً دستگاه حكومتی مورد عتاب و ‏انتقاد قرار نمی‏گیرد و صرفاً بیان اندیشه و ایدئولوژی اسلامی به صورت پند و ‏نصیحت است. استناد به قرآن كریم از آن نظر ضروری بود كه عموم مردم، معرفت ‏كافی نسبت ‏به امام سجاد علیه السلام نداشتند و استدلال می‏طلبیدند. پرهیز از ‏انتقاد صریح نیز برای رعایت تقیه بود. ‏

حضرت زین‏العابدین علیه السلام سخن را با لحن موعظه به این صورت آغاز می‏كند كه ‏‏«ایها الناس اتقوا الله و اعلموا انكم الیه راجعون؛... تقوای خدا را پیشه كنید و بدانید كه به ‏سوی خدا برمی‏گردید. الا و ان اول ما یسالانك عن ربك الذی كنت تعبده; بدان كه وقتی ‏نكیر و منكر به سراغ تو می‏آیند اولین چیزی كه آن دو می‏پرسند، از خدای توست كه او را ‏عبادت می‏كردی و عن نبیك الذی ارسل الیك; از پیامبری كه به سوی تو فرستاده شده، ‏می‏پرسند و عن دینك الذی كنت تدین به، و از دینت می‏پرسند كه به آن معتقد بودی و ‏عن كتابك الذی كنت تتلوه; و از كتابت كه آن را تلاوت می‏كردی، می‏پرسند.» و آنگاه امام ‏سجاد علیه السلام می‏رسد به نكته اصلی و محوری: «و عن امامك الذی كنت تتولا; (1) و ‏از امامی كه تو ولایت آن را داری، می‏پرسند.» ‏

در زبان و بیان ائمه علیهم السلام مساله امامت‏ یعنی مساله حكومت و فرقی بین مساله ‏امامت و مساله ولایت نیست. امامی كه در اینجا ذكر می‏شود، یعنی جانشین پیامبر كه ‏هم متكفل ارشاد و هدایت دینی توست و هم متكفل هدایت و ارشاد امور زندگی در دنیا; ‏امام یعنی رهبر جامعه. پس اطاعت از امام كه واجب است، هم در امور دنیوی و هم در ‏امور دینی واجب است. ‏

امام سجاد علیه السلام وقتی می‏فرماید: «از امامت از تو می‏پرسند»، یعنی به تو ‏می‏گویند كه آیا امام درستی انتخاب كردی؟ و آن كسی كه بر تو حكومت می‏كند و رهبر ‏جامعه است، آیا به راستی انتخاب كردی؟ آیا خدا به امامتش راضی است؟ ‏

با این روش آرام و موعظه‏آمیز، مردم را بیدار و حساس می‏كند درباره مساله امامت، در ‏حالی كه بنی‏امیه اساسا میل نداشت كه بحثی درباره امامت و حكومت‏شود. ‏

دو نكته در موعظه‏های عمومی امام سجاد علیه السلام باید مورد توجه قرار گیرد: ‏

یك: این بحثها صرف آموزش نیست‏بلكه بیشتر از آنكه تعلیم باشد، تذكر و یادآوری است ‏زیرا در آن زمان انحراف و تحریف در اصول دین واقع نشده بود ولی مردم فراموش كرده ‏بودند. زندگی مادی، توحید و نبوت و معاد را از یادشان برده بود. ‏

دو: امام سجاد علیه السلام بر مساله امامت تاكید خاص دارد. بر اساس همان خط ‏مشی كلی و هدف نهایی كه قبلا ذكر شد (تشكیل حكومت اسلامی به روش اهل بیت ‏علیهم السلام) امام سجاد علیه السلام در موعظه‏های عمومی خود نیز مساله ولایت و ‏امامت و حكومت را یادآوری می‏كرد البته به صورتی كه حساسیت دشمن برانگیخته ‏نشود و در عین حال، مردم متنبه شوند. ‏

‏«موعظه‏های اختصاصی‏» امام سجاد علیه السلام آن مواعظی است كه خطاب به شیعه ‏صورت گرفته است و كاملا مشخص است كه مخاطبان، از مخالفان دستگاه حاكم ‏هستند. این موعظه‏های اختصاصی برای كادر سازی است تا در صورت ایجاد حكومت ‏اسلامی، مسئولیت‏های مهم را برعهده بگیرند. ‏

یك نمونه از این موعظه‏های اختصاصی در «تحف العقول‏» ذكر شده است; این موعظه ‏چنین آغاز می‏شود: كفانا الله و ایاكم كید الظالمین و بغی الحاسدین و بطش الظالمین ‏ایها المؤمنون. خود این خطاب نشان می‏دهد كه امام و مخاطبان، در این جهت‏با هم ‏شریكند كه مورد خطر و تهدید دستگاه حاكم هستند. «لایفتننكم الطواغیت و اتباعهم من ‏اهل الرغبة فی الدنیا المائلون الیها المفتونون بها المقبلون علیها... و ان الامور الواردة ‏علیكم فی كل یوم و لیلة من مظلمات الفتن و حوادث البدع و سنن الجور و بوائق الزمان و ‏هیبة السلطان و وسوسة الشیطان لتشبط القلوب عن نیتها...» (2) طاغوت‏ها و پیروان ‏دنیاپرست آنها، شما را فریب ندهند. این حوادثی كه در زندگی شب و روز برای شما - در ‏دوران خفقان و مبارزه - پیش می‏آید، دلها را از نیت و جهتی كه دارند باز می‏دارد و از آن ‏انگیزه و نشاط لازم برای مبارزه می‏كاهد. «و تذهبها عن موجودالهدی و معرفة اهل الحق ‏و ایاكم و صحبة‏العاصین و معونة‏الظالمین‏» و هدایت موجود را از یاد می‏برد و شناخت اهل ‏حق را به فراموشی می‏سپارد. سپس امام سجاد علیه السلام موعظه می‏كند و هشدار ‏می‏دهد كه از همنشینی با گنه‏كاران بپرهیزید و ظالمان را یاری مكنید. روشن است كه ‏امام علیه السلام عده‏ای از مؤمنین و هواداران را جمع كرده و دارد با روش موعظه، آنها را ‏دلگرم و امیدوار می‏كند و از نزدیك شدن به دستگاه ستمگر زمان (عبدالملك بن مروان) ‏منع و نهی می‏كند و آنها را شاداب و با طراوت و سرزنده نگه می‏دارد برای روزی كه ‏وجودشان بتواند در راه حكومت اسلامی مؤثر واقع شود.‏

‏ ‏‏«موعظه‏های اختصاصی‏» امام سجاد علیه السلام آن مواعظی است كه خطاب به شیعه ‏صورت گرفته است و كاملا مشخص است كه مخاطبان، از مخالفان دستگاه حاكم ‏هستند. این موعظه‏های اختصاصی برای كادر سازی است تا در صورت ایجاد حكومت ‏اسلامی، مسئولیت‏های مهم را برعهده بگیرند. ‏

• امام سجاد علیه السلام با یادآوری تجربه‏های گذشته پیروان اهل بیت علیهم ‏السلام (در قیام عاشورا، واقعه حره، شهادت حجربن عدی و رشید حجری و..). ‏می‏خواست‏شیعه را در مبارزه ثابت قدم‏تر گرداند: «فقد لعمری استدبرتم من ‏الامورالماضیة فی الایام الخالیة من الفتن المتراكمة والانهماك فیها ما تستدلون به ‏علی تجنب الغواة و...» ; به جان خودم قسم! شما از جریان‏های گذشته در ‏دوران‏های پیشین كه پشت‏سر گذاشته‏اید، از فتنه‏های انباشته و متراكم و غرق ‏شدن در این فتنه‏ها تجربه‏هایی را می‏توانید از آن آزمایش‏ها استفاده كنید و بر ‏اجتناب از گمراهان و اهل بدعت‏ها و مفسدین در زمین راه یابید. ‏

امام سجاد علیه السلام در اینجا به صراحت، مساله امامت و ولایت را مطرح می‏كند: ‏

‏«فقدموا امرالله وطاعته و طاعة من اوجب الله طاعته و لا تقدموا الامور الواردة علیكم من ‏طاعة الطواغیت و فتنة زهرة الدنیا بین یدی امرالله و طاعته و طاعة اولی الامر منكم‏» ; ‏فرمان خدا و اطاعت او را مقدم بدارید و همچنین اطاعت كسی را كه خدا، اطاعت او را ‏واجب كرده است. اطاعت طاغوت‏ها - عبدالملك بن مروان‏ها - را بر اطاعت‏خدا و اطاعت ‏رسول خدا و اطاعت اولوا الامر واقعی مقدم نكنید. ‏

امام زین العابدین علیه السلام با این بیان، در حقیقت‏برای نظام حكومتی مورد نظر خود ‏كه حكومت علوی و الهی و اسلامی بود، تبلیغ و فرهنگ سازی می‏كرد. ‏

 

• رساله حقوق امام سجاد علیه السلام، نامه بسیار مفصلی است ‏به اندازه یك ‏كتاب كه به یكی از دوستانشان نوشته‏اند و در آن حقوق افراد و اشخاص بر یكدیگر ‏بیان شده است. در این رساله، علاوه بر حقوق الهی و اعضاء و جوارح و همسایه و ‏خانواده، حقوق متقابل مردم و حاكم اسلامی نیز بدون ایجاد تنش و به صورت آرام ‏و بدون ذكر مبارزه برای ایجاد حكومت اسلامی در آینده، بیان شده است. ‏

در واقع این رساله برای آن تالیف شده است كه اگر در آینده حكومت اسلامی مورد نظر ‏امام سجاد علیه السلام تشكیل گردید، مناسبات و روابط و حقوق متقابل مردم و حاكم ‏اسلامی، قبلاً در ذهن مسلمانان شكل گرفته و معلوم شده باشد. ‏

• عبدالملك بن مروان آنقدر تلاوت قرآن می‏كرد كه یكی از قاریان قرآن شناخته شده ‏بود اما وقتی به او خبر دادند كه به خلافت و حكومت رسیده، قرآن را بوسید و كنار ‏گذاشت و گفت: «هذا فراق بینی و بینك‏»! یعنی «دیدار به قیامت!» حقیقت هم ‏همین بود، او دیگر به قرآن مراجعه نمی‏كرد و البته حفظ ظاهر را می‏كرد و هرگز ‏آشكارا با اندیشه‏های اسلامی مخالفت نمی‏كرد. ‏

 رساله حقوق امام سجاد علیه السلام، نامه بسیار مفصلی است ‏به اندازه یك ‏كتاب كه به یكی از دوستانشان نوشته‏اند و در آن حقوق افراد و اشخاص بر یكدیگر ‏بیان شده است

عبدالملك بن مروان برای حفظ ظاهر و توجیه ستمگری‏ها و جنایت‏هایش نیاز به عالمان ‏درباری داشت. یكی از این عالمان درباری، محمدبن شهاب زهری است. ‏

محمدبن شهاب زهری در دستگاه حكومت قرب و منزلت ‏بسیاری داشت ‏به طوری كه ‏نوشته‏اند یك بار محمد بن شهاب وارد مسجدالحرام شد، هیأت حاكمه آنقدر برای او ‏تشریفات چیده بودند كه عالمان و محدثان حاضر در مسجد همگی دچار شگفتی شدند. ‏معمر می‏گوید: ما خیال می‏كردیم كه از زهری حدیث‏ بسیاری نقل كرده‏ایم تا اینكه ولید ‏‏(فرزند عبدالملك بن مروان) كشته شد پس دفترهای زیادی را دیدیم كه بر چارپایان حمل و ‏از خزانه ولید خارج می‏شد و می‏گفتند كه اینها دانش زهری است. یعنی زهری آنقدر ‏كتاب و دفتر بنا به خواسته دستگاه دولت اموی، از حدیث پركرده كه برای حمل آن نیاز به ‏چارپایان است. یكی از احادیث مجعول زهری این است. ‏

‏«ان الزهری نسب الی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم انه قال: لاتشدوا الرحال الا ‏الی ثلاثة مساجد المسجدالحرام و مسجدالمدینة و المسجدالاقصی و ان الصخرة التی ‏وضع رسول الله قدمه علیه تقوم مقام الكعبة‏» (3) ‏

این حدیث مربوط به آن زمانی است كه عبدالله بن زبیر، مسلط بر مكه بود و هروقت مردم ‏می‏خواستند به حج‏ بروند، مجبور بودند در مكه چند روزی بمانند و این فرصت‏بسیار خوب ‏برای عبدالله بن زبیر بود كه علیه دشمنانش - از جمله عبدالملك‏بن مروان - تبلیغات كند. و ‏چون عبدالملك می‏خواست مردم تحت تاثیر این تبلیغات قرار نگیرند و به مكه نروند، ‏بهترین راه را آن دید كه حدیثی جعل شود كه براساس آن، شرف و منزلت مسجدالاقصی ‏به اندازه مكه و مدینه دانسته شود و حتی آن سنگی كه در مسجدالاقصی است، به قدر ‏كعبه شرف داشته باشد! در حالی كه می‏دانیم در فرهنگ اسلامی، هیچ نقطه‏ای از دنیا ‏به اندازه «كعبه‏» شرافت ندارد و هیچ سنگی به منزلت و عظمت «حجرالاسود» نیست. ‏

پس از آنكه محمد بن شهاب زهری وابسته به دستگاه خلافت‏شد، حتی برضد امام ‏سجاد علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام هم حدیث جعل می‏كرد. از جمله در كتاب ‏‏«اجوبة مسائل جار الله‏»، اثر آیت الله سید عبدالحسین شرف‏الدین، دو حدیث مجعول از ‏زهری نقل و نقد شده كه در یكی از آن دو، ادعا شده كه نعوذ بالله، امیرالمؤمنین علی ‏علیه السلام جبری بود! و در دیگری حمزه سیدالشهدا شراب خوار معرفی شده است! ‏روشن است كه زهری با این احادیث دروغین در صدد بود خاندان عصمت را تضعیف كرده و ‏مسلمانی معمولی و بلكه پایین‏تر بشمارد. و به اصطلاح باید گفت این گونه احادیث ‏مجعول برای ترور شخصیت فكری، فرهنگی و معنوی اهل‏بیت علیهم السلام بود. ‏

امام سجاد علیه السلام نامه‏ای كوبنده و آتشین دارد كه در «تحف العقول‏» ذكر شده و در ‏آن محمدبن شهاب زهری و بدعت هایش مورد انتقاد شدید قرار گرفته است. ‏


امام علیه السلام از جمله می‏فرماید: «... احببت من حارب الله; كسی را به دوستی ‏برگزیدی كه محارب با خداست. انك اخذت ما لیس لك ممن اعطاك; چیزهایی را كه به تو ‏دادند و متعلق به تو نبود، از آنان گرفتی.» ‏

‏«... اخف ما احتملت ان انست وحشة الظالم و سهلت له طریق الغی بدنوك منه حین ‏دنوت و اجابتك له حین دعیت... جعلوك قطبا اداروا بك رحی مظالمهم و جسرا یعبرون ‏علیه الی بلایاهم و سلما الی ضلالتهم داعیا الی غیهم سالكا سبیلهم یدخلون بك الشك ‏علی العلماء و یقتادون بك قلوب الجهال الیهم... ; بدان كمترین چیزی كه برعهده گرفتی ‏این است كه وحشت‏ستمگران را تبدیل به راحتی و انس كردی و راه گمراهی را برای آنها ‏هموار ساختی... آیا چنین نبود كه وقتی آنها ترا به خودشان نزدیك كردند، از تو محور و ‏قطبی به وجود آوردند كه آسیای مظلمه‏های آنان بر آن قطب می‏گردد و پلی را ایجاد ‏كردند كه از روی آن به سوی كارهای خلافشان عبور می‏كنند. آنها به واسطه تو در علما ‏شك ایجاد می‏كردند و دلهای جاهلان را به سوی خودشان جذب نمودند.» ‏

سپس امام سجاد علیه السلام می‏فرماید: «نزدیك‏ترین وزرای آنها و نیرومندترین یارانشان ‏به قدری كه تو «فساد» آنها را در چشم مردم «اصلاحات‏» جلوه دادی، نتوانستند به آنها ‏كمك كنند!» ‏

 نكته پایانی: ‏

علی رغم آنكه امام سجاد علیه السلام در دوران امامت پربركت‏خود - كه 34 سال طول ‏كشید - تعرض آشكاری به دستگاه خلافت نداشت ولی فعالیت‏های فرهنگی آن بزرگوار و ‏تعلیم و تربیت عناصر مؤمن و مخلص، بنی‏امیه را نسبت‏به آن حضرت بدبین كرد به طوری ‏كه به آن امام علیه السلام تعرض هم كردند و دست كم یك بار آن حضرت را با غل و ‏زنجیر از مدینه به شام بردند. ‏

این غل و زنجیری كه نسبت‏به امام سجاد علیه السلام معروف است، به طور یقین معلوم ‏نیست كه در واقعه كربلا باشد اما در دوران امامت و از مدینه به شام، یقینی است. امام ‏سجاد علیه السلام در موارد متعدد دیگری مورد شكنجه و آزار مخالفان قرار گرفت و ‏سرانجام در سال 96 هجری در زمان خلافت ولید بن عبدالملك، به وسیله عمال خلافت، ‏مسموم شد و به سعادت «شهادت‏» رسید. ‏


1. این روایت در تحف العقول ذكر شده است. (ترجمه آیت‏الله احمد جنتی، ص 284). ‏

‏2. همان، ص 288 - 290. ‏

‏3. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 8. ‏



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده