«ایران زیبای من» در شاهد نوجوان دیدنی شد
در حکایت « غرور و شکست» می خوانیم: «دو کاروان در مسیر زیارت کربلا به هم رسیدند.در میان هر دو
غافله دو پهلوان بودند .یکی پهلوان ابراهیم جوان و دیگری پهلوان عباد الله خان دنیا دیده. پهلوان ابراهیم از سر غرور اصرار کرد که در میان بیابان با پهلوان عبادالله خان کشتی بگیرد. پهلوان عبادالله خان هر کار کرد نتوانست او را منصرف کند و از سر ناچاری پذیرفت. هر دو پهلوان به هم پیچیدند. ناگهان پهلوان عبادالله در میان بهت و حیرت حاضرین، از یک لحظه غفلت پهلوان ابراهیم استفاده کرد. پاهای او را به چنگ آورد و او را از زمین بلند کرد. بعد همان طور که او را روی دست نگه داشته بود و عرق می ریخت آهسته به او گفت: «حالا فهمیدی که پهلوانی فقط به زور و بازو نیست؟ پهلوانی کمی هم فوت و فن می خواهد، حالا چون خیلی جوان هستی نمی خواهم غرورت را بشکنم... » سپس آرام او را بر زمین گذاشت. اهل کاروان به خاطر این جوانمردی پهلوان عبادالله، با صدای بلند صلوات فرستادند. آنها که از جوانمردی و نیروی بازوی پهلوان
به وجد آمده بودند برای سلامتی او به سر و رویش پول ریختند. پهلوان عبادالله دستی به سر و روی پهلوان ابراهیم کشید و از او دلجویی کرد. پهلوان ابراهیم سر به زیر انداخته بود و عرق می ریخت. پهلوان عبادالله جوانمردانه هم ی پول را به پهلوان شکست خورده بخشید. پهلوان ابراهیم قبول نمی کرد اما پهلوان عبادالله سر و روی او را بوسید و گفت: «من که دارم بر می گردم. اما این پول در طول سفر به دردت خواهد خورد. دعا می کنم که سالم بروید و برگردید و برای من هم دعا کنید. » چند ساعت بعد هر دو کاروان دوباره به راه خود ادامه دادند..»
ماهنامه شاهد نوجوان به سردبیری و مدیرمسئولی محبوب شهبازی منتشر میشود. این شماره با دبیری تحریریه احمد عربلو به چاپ رسیده است.
یکصد و پنجاه و هفتمین شماره از نشریه شاهد نوجوان در قطع وزیری، 52 صفحه و به بهای دو هزار و 500 تومان منتشر شده است.
علاقه مندان برای تهیه این مجله می توانند با شماره 88823584،امور مشترکین مجلات شاهد، تماس حاصل فرمایند.