دوشنبه, ۰۷ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۱۴
پس از عاشورا، یعنی در روزهای شانزدهم و هفدهم خرداد، همچنان مأموران رژیم بدون دلیل به مردم حمله می کردند و آنان را به خاک وخون می کشیدند. هر کس را در خیابان و کوچه ها می یافتند، مورد ضرب و شتم قرار می دادند و به سوی او تیراندازی می کردند.

سرکوب و دستگیری وسیع پس از قیام 15 خرداد

نوید شاهد: پس از عاشورا، یعنی در روزهای شانزدهم و هفدهم خرداد، همچنان مأموران رژیم بدون دلیل به مردم حمله می کردند و آنان را به خاک وخون می کشیدند. هر کس را در خیابان و کوچه ها می یافتند، مورد ضرب و شتم قرار می دادند و به سوی او تیراندازی می کردند.

ما هر لحظه منتظر بودیم که به سراغمان بیایند و دستگیرمان کنند. آن زمان منزل ما در کوچه سرتیپ مهدوی بود و شب ها هم حکومت نظامی اعلام شده بود. پاسبان ها پشت خانه ما راه می رفتند و من وحشت داشتم. به هر زحمتی که بود، از کوچه پس کوچه ها خودم را به بازار می رساندم و به حجره ام می رفتم. حجره من در تیمچه بود و به وسیله تلفن با دیگران تماس می گرفتم. تیراندازی همین طور ادامه داشت، من دیدم که ازبالای طاق بازار، یک طلبه سیدی را مورد هدف قرار دادند و جنازه اش را به تیمچه حاجی میرزاالدوله آوردند، این طلبه رهگذری بیش نبود. هر کس از آنجا می گذشت، به او تیراندازی می کردند. در این چند روز مردم جرئت نمی کردند به خیابان ها بیایند، فقط در کوچه ها ظاهر می شدند و به خانه یکدیگر می رفتند. پس از آن، جلسات مذهبی و مسجدها به طور کلی تعطیل گردید، هیچ جلسه ای در تهران تشکیل نمی شد. به قدری اختناق و جو رعب و وحشت حاکم بود که حتی جرئت نکردیم، پس از آزادی حضرت امام برایم لاقات ایشان به قیطریه و قم برویم؛ چون ترس داشتیم.

با آن سابقه ای که هیئت ما داشت، ما وحشت داشتیم. تقریباً خود سازمان امنیت به یکی از دوستان ما پیغام داده بود و ایشان در حجره ما به یکی از رفقا گفته بود:« بپایید که در تعقیب شما هستند تا بگیرند و اعدام کنند، برای اینکه تمام شلوغیهای بازار تهران را از چشم شما می بینند. اگر شما را بگیرند کارتان زار است.»

راوی : سید اسماعیل زری باف

منبع: خاطرات 15 خرداد(تهران) ، به کوشش علی باقری، ویراست دوم


در همین زمینه در نوید شاهد بخوانید:

چرا رژیم با طیب درافتاد؟

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده