اگر جنازه ام به دست نیامد...

به گزارش نوید شاهد، شهید حسن جنگجو با آغاز جنگ تحمیلی به همراه چند تن از دوستان مسجدیش عازم دزفول شد. مسؤولان به علت کوچک بودن جثه و قد وی از اعزام او به خط مقدم جبهه خودداری کردند. حسن که از اولین روز حضورش در جبهه با شهید چمران آشنا شده بود با ضمانت آن شهید از آشپزخانه به خط مقدم راه پیدا کرد. بعد هم به گروه جنگ‌های نامنظم ملحق شد و در کنار شهید چمران ماند.

حسن بعد از شهادت چمران بی‌تاب شده بود، بی‌تاب شهادت و دیدار چمران؛ برای همین لحظه‌ای از حضور در جبهه و نبرد با دشمن غافل نمی‌شد تا اینکه در سال 1362 در عملیات خیبر آن‌گونه که خواسته بود به دیدار معبودش شتافت.

حسن جنگجو در این  تصویر ماندگار تفنگ M1 را با قدرت به دست گرفته و با اقتداری مردانه در آب گل‌آلود پیش می‌رود. خستگی در صورتش دیده نمی‌شود، او تصمیمش را گرفته است.عکس معروف شهید حسن جنگجو را آلفرد یعقوب زاده در سال 59 و روزهای نخست جنگ ایران و عراق، گرفته است.

پیکر مطهر شهید جنگجو پس از 34 سال گمنامی در نیمه شهریور ماه سال گذشته شناسایی و در میان استقبال مردم شهیدپرور آذربایجان وارد تبریز شد. مادر مکرمه اش در همان روز و پس از سال‌ها تحمل فراق به فرزند شهیدش پیوست.

اینجانب حسن جنگجو فرزند محمد برای لبیک گفتن به فرمان امام زمان و نائب بر حقش امام خمینی به جبهه های حق علیه باطل اعزام شدم و از خداوند متعال میخواهم که به همه رزمندگان جمهوری اسلامی ایران پیروزی نصیب کند و برای تمام مسلمین جهان و مخصوصا مسلمانان ایران زیارت حرم با صفای امام حسین(علیه السلام) را نصیب کند و از خداوند می خواهم که در راه اسلام برای من شهادت هم نصیب کند.

 

"از پدر ومادرم میخواهم که مرا حلال کنند و اگر شهادت نصیبم شد برایم گریه نکنند ولباس سیاه نپوشند و اگر جنازه من به دست نیامد ناراحت نشوند و به عوض سر قبرشهدای دیگر بروند."

از پدر ومادرم ، برادرانم ، خواهرانم می خواهم که تا آخرین لحظه عمرشان از فرمان امام خمینی که نائب برحق امام زمان است اطاعت کنند و از این خط خمینی که خط سرخ و شهادت امام حسین (علیه السلام) است پشتیبانی کنند و از برادران حزب الهی تقاضا دارم وقتی که خداوند برایم شهادت نصیب کرد سنگرهای خالی ما را پر کنند و از برادران پشت جبهه هم می خواهم که به گروهکهای منحرف و غیر اسلامی امکان فعالیت ندهند و هر کجا آنها را مشاهده کردند سرکوب کنند.

از همه دوستان و آشنایان مخصوصا از برادران که در مسجد فعالیت می کنند می خواهم که مرا حلال بکنند و من از برادران جهادگر که در جهاد سازندگی تبریز فعالیت در راه خدا می کنند مرا حلال کنند والسلام ودر آخر هم این دعای همیشگی ملت حزب الله را تکرار کنند: خدایا،خدایا، تورا به جان مهدی تا انقلاب مهدی ، خمینی را نگهدار.
         
انتهای پیام/ منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید آذربایجان شرقی