نامه ای که هیچ گاه به اقارب پرست نرسید
«بسمه تعالی
هوالقدیر
ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فیالاخره حسنه و قنا عذابالنار و جعلنا من الذین لاخوف علیهم و لا هم یحزنون واجعلنی من الذین صبروا و علی ربهم یتوکلون.
خداوندا در این پر پیچ و خم راه
ندارم من نوایی غیر الله
مرا یا رب تو درس عشق آموز
چراغ فکرتم یا رب برافروز
کلامت جان من مخمور دارد
دل از احسان و لطفت نور دارد
تو عصیان مرا بخشایشآور
وجودم را بیاور در سجودت
مپرس از من چه داری بنده من
بزیر افتد سر شرمنده من
قبولم کن ز خیل پاک بنیان
بدارم از صف خلوت نشینان
فسرده جان من را تازه گردان
بفردایم بلند آوازه گردان
نمیخواهم کنم یادت فراموش
تو ای جان مرا هم فکر و هم هوش
من از عهد بلایت را شکستم
ولی با توبه باز آن عهد بستم
شفایم ده تو از درد جدایی
که غیر تو مرا نبود خدایی
ز جام وصل خود پیمانهام ده
شراب خاص از خمخانهام ده
هدایت کن مرا سوی سعادت
رسان عبدت تو در کوی شهادت
مبین مسکن گدا و ناتوان است
ببین او را ترا از بندگان است
سلام مرا بعد از این مناجات بپذیر. عزیز دلم شوهر خوبم انشاءالله که حالت خوب و سرحال هستی. بعد از حرف زدن با خدا و این شعر را با محبوب خود خواندن. عزیزم باز نیاز پیدا کردم که حرفهایی را که از دور و بر شنیدم برایت بنویسم. یکی اینکه زنها در جنگها شرکت میکردند.
زنی به نام امسلمه در جنگها همیشه همراه پیغمبر بوده و در یکی از جنگها وقتی حضرت صفها را مرتب میکردند رسیدند به امسلمه، دیدند خنجری در دست دارد. فرمودند امسلمه این خنجر چیست، گفت: یا رسول الله این را در درست گرفتم اگر در سر راه به دشمن برخورد کردم آن را در شکمش فرو برم حضرت او را تحسین کردند. در صورتی که کار او پرستاری از مجروحین بوده.
دیگر اینکه حسن جان حال اینکه حرفهای مرا بخوانی داری یا نه؟ در هر صورت: سه چشم است که در قیامت عذاب خدا را نمیبیند.
1.چشمی که در سنگر بیدار بماند و پاسداری کند از اسلام.
2.چشمی که در نیمه شب بیدار شود با خدا حرف بزند و از خوف خدا گریه کند.
3.چشمی که از نامحرم از صحنه حرام چشم بپوشد و نگاه نکند.
که این سه چشم به یاری خداوند و با اراده قوی خودت در تو پیدا میشود. خوش به سعادتت و خوش به حالت. آخرین صحبت هدایت کنندهای که شنیدم، اینکه انسان تا میل نداشته باشد دنبال کاری نمیرود و کاری انجام نمیدهد... تا میل نباشد کشش هم نیست.
میل در انسان هست که دنبال کاری میرود. اگر گرسنگی حس نکند میل به غذا نداشته نباشد دنبال غذا و پول و درآمد برای خوراک نمیرود. تا میل نباشد حوری با چهار بچه و آن همه زحمت مسافرت، بلند نمیشود به هوای گرم اهواز به آنجا بیاید، میل هست. میل به صحبتهای حسن آقا، میل به نفس حسن آقا، میل به فرمانهای حسن آقا، میل به رهبریهای حسن آقا، میل به نگاههای حسن آقا، میل به شب انتظاریهای حسن آقا، میل به وجود حسن آقا. بله از خودمان بیرون برویم اگر میل نباشد کاری صورت نمیگیرد. حسن آقا خوشا به حال آن کسی که نسیم توبه به میل بخورد. خداوند میفرماید او محبوب ما میشود. امیدواریم که این سعادت قسمت تو و من بشود که خداوند ما را عاشق خود قرار دهد و قبولمان کند و اجازه بدهد که ما عاشق او بشویم و از گناهانی که باعث این کار میشود به بزرگی و کرم و لطف و مهربانی و محبت خودش ما را بیامرزد و ببخشد.
حسن آقا از اینکه وقت عزیزت را میگیرم ببخشید. موضوع دیگر اینکه خوبست انسان همیشه حق بگوید و اگر حقی مال دیگری است نه اینکه برای خود آن حق را بداند بلکه برود و به آن شخص بگوید که این حق شماست و اینقدر فروتن باشد. باز استفاده میکنیم که این حق شما است که من باید شما را دوست داشته باشم. اول اینکه چون شوهر من هستی و دوم اینکه چون بسیار خوبی و سوم اینکه چون معشوق منی. حسن جان قربانت شوم از خداوند میخواهم که به تو و بقیه رزمندگان قوت کامل و ایستادگی بدهد تا با این دشمن خوار به خوبی بجنگید. حسن جان وضع روحی من امسال خیلی خوب است و... از این موضوع خیلی خوشحالم و خوشحالی دیگرم رسیدن به زندگی است.
عزیز دلم هر کاری میکنم که جای خالی ترا در قلبم مقداری پر کنم نمیشود بیشتر و بدتر میشود. هر کاری میکنم جای وجودت را خالی میبینم و بیشتر نیاز به وجودت در منزل حس میکنم. عزیزم، محبوب من، چه امتحانی را خدا در دنیا برای من بنده گناهکارش انتخاب کرده. نمیدانم چه مصلحتی میداند که من بعد از دو ماه زندگی با تو تا به حال به مدلهای مختلف در فراقت سوختم، کاش یک ماه لااقل در فراق خدا میسوختم چقدر وضعم عالی میشد برایم دعا کن از خدا میخوماهم همیشه سالم و موفق و بنده خاص خدا باشی.
خداوند حفظت کند
همسر تو حوری»
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره92-93