نشست «بررسی شخصیت پیامبر مکرم اسلام در داستان معاصر» برگزار شد
وی ادامه داد: دو گونه آثار درباره حضرت رسول اکرم (ص) داریم. دی یک گونه آثار، پیامبر یک وجود فرازمینی و فرازمانی است و به همان ابدیتی که ایشان قبل از حضرت آدم پیامبر بوده، خاتمیت او را تبیین میکنند؛ این نگاه بیشتر نگاه سنتی ما است. در مقابل نگاه مستشرقین و کسانی که از فرهنگ غرب به این شخصیت توجه میکنند، که بیشتر روی زمانمندی و مراحل رشد و کمال او در خاندان و قبیله خود تا زمان مبعوث شدن، توجه دارند. این دو نگاه وجود دارد و میتوان گفت به نوعی از هم گسسته است. باید بحث کنیم که با این دو رویکرد در عالم داستان چه میشود کرد.
این داستاننویس تصریح کرد: بهنظر من بحث خیال در نوشتن از پیامبر (ص)، همچنان امکاناتش دستنخوره باقی مانده است. یکی از موارد ممنوعیت درباره گفتن از پیامبر (ص)، صحبت از امور بدنی آن حضرت است.
فردوسی در «شاهنامه» بر اصول و عقاید حضرت محمد (ص) تاکید دارد
علیرضا سمیعی؛ نویسنده و پژوهشگر نیز در بخش دیگری از این نشست، بیان کرد: به طور کلی رایج نبوده درباره شخصیتهای مهم مفصلا چهرهگشایی کنند و تا جایی که به ما مسلمانان و ایرانیها مربوط میشود، اینکار اولینبار در سیرهها آمده است. درباره پیامبر (ص) عنوان شده که ایشان اُسوه حسنه هستند که به بُعد فرازمینی بودن ایشان برمیگردد و در نگاهی دیگر نیز در قرآن آمده که پیامبر فرموده، من بشری مثل شما هستم، البته به من وحی میشود.
وی افزود: چنانکه میدانید تا زمان ابن اسحاق که نخستین سیره را مینویسد، درباره پیامبر (ص) فقط در اقوال صحبت میشد. ابن اسحاق یک تصویر اصولی از پیامبر (ص) ارائه میدهد. او از حضرت آدم شروع میکند و به پیامبر (ص) که میرسد، درباره جزئیات زندگی، شخصیت و حتی چهره ایشان میگوید. ولی گفته میشود این مطالب آغشته که چیزهای ناپسند و اسرائیلیات و اینگونه موارد است. سیره ابن هشام در واقع تصحیح سیره ابن اسحاق است. تصحیح به این معنی که از حضرت اسحاق شروع میکند تا رسولالله و در مقدمه هم نوشته که من آنچه ناپسند بود را کنار گذاشتم. میخواهم بگویم تا قبل از ابن اسحاق و ابن هشام اساسا نوشتن درباره پیامبر (ص) ممنوع بوده، مانند حدیث گفتن که تا مدت ها ممنوع بوده است. این اسحاق و ابن هشام برای اولینبار حدیث و تاریخ را یکپارچه میکنند و این منجر به ادامه سنت سیرهنویسی میشود که تا زمان ما هم ادامه پیدا میکند. ازجمله «سنن النبی» از علامه طباطبایی که خواندنی است.
سمیعی گفت: یک سنت دیگر، سنت ادبی ماست که در این سنت ادبی ما از قرنها پیش درباره حضرت رسول اکرم (ص) یاد میکردیم که از شاهنامه شروع میشود. در شاهنامه بعد از اینکه بحث از خرد و سخن به میان میآید، درباره خداوند سخن میراند و در ادامه منقبت حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) را میگوید و در ادامه درباره اینکه چرا این کتاب را نوشته، سخن میگوید. تمام متنهای ادبی و اصیل ما همچون مثنوی معنوی هم اینگونه هستند. با یک مناجات شروع میشوند و در ادامه منقبت رسول خدا و بعد خلفا و دلیل نگارش اثر میآید. اما در شاهنامه با یک حضرت محمدی مواجه هستیم که پیامبر است و بیشتر بر جنبه اصول و عقاید تاکید دارد. آثار بعدی بیشتر نگرش هستیشناسانه دارند. میخواهم درباره شکاف سخن گفتن از حضرت محمد (ص) به مثابه یک امر تاریخی یا یک امر هستیشناسانه صحبت کنم.
نویسنده و پژوهشگر ادامه داد: مثلا ببینیم در «هفت پیکر» یا «خسرو و شیرین» نگاه به پیامبر (ص) چگونه بوده است یا در «منطق الطیر» عطار، تصور از حضرت محمد (ص) اینگونه است که ایشان محور اصلی و انگار عالم به خاطر او بوجود آمده است. این تنش در توصیف رسول اکرم تبدیل میشود به نحوهای از شخصیتنگاری یا شخصیتپردازی در تاریخ ما که تا مدتها متوقف بوده است. «اسرارالتوحید» و «تذکرة الاولیاء» دو نمونه مهم در ساختن شخصیتها است. تا دوره مشروطه که ما اولین داستانها را نوشتیم، این رویه وجود داشت.
پرداختن آزاد به پیامبر (ص) در همه دوره ها خط قرمز بوده است
محمدمهدی رسولی؛ نویسنده و هنرمند نیز دیگر مهمان این نشست بود که درباره موضوع بحث، اظهار کرد: اصل موضوع این است که در همه ادوار پرداختن آزاد به پیامبر (ص) چه در قالب روایی و چه تصویر، به نوعی خط قرمز بوده است. اتفاقاتی کمرنگی رخ داده، ولی بیشتر بهعنوان حاشیه نه هویت اثر. به طور مستقل هیچ اثری درباره پیامبر (ص) در هیچ دوره ای نداریم. در آثاری هم که قائل به متن نیستند، تصویر پیامبر (ص) بین حسنین و پنج تن قرار دارد و هیچجا در نقاشیها و تصاویر و اکنون در سینما این تصویرسازی اتفاق نمیافتد. این موضوع حداقل در تأویلات دوره مدرن ما را دچار یک تناقض یا پریشانی هم خواهد کرد.
وی افزود: مثلا کار سینمایی مجید مجیدی به شکل کاملا مستقل و خارج از همه تأویلات، به شکل مادی و فیزیکی از کودکی پیامبر (ص) را میبینیم که این هم شاید ما را دچار پریشانی کند. ما بهصورت کاملا مجرد به آن نگاه میکنیم، اما وقتی درگیر عناصر فیزیکی میشود، تناقض ایجاد میکند. در داستان هم وضعیت به اینگونه است. تمام انگارههای سینما ملموس است و آن بخش که مجردات تبدیل به مواد قابل لمس میشوند، اجتنابناپذیر است. بهنظر میرسد امروز خط قرمزها هستند ولی شکلشان عوض شده است. مثلا اگر بخواهیم بگوییم پیامبر (ص) از ابتدا پیامبر بوده، باید نشان دهیم از ابتدا چگونه بوده و مادیت آن شاید به نوعی نقض قرض با اصل موضوع باشد.
رسولی در ادامه گفت: تقریبا اولین آثار از میرزارضا و آقا رضا بهصورت شمایلنگاری پیامبر (ص) انجام شد و تکنگاریهایی نیز صورت گرفته است. مرحوم آقاسی و محمد مدبر آثاری دارند که خیلی شفافتر به این نقش میپردازند. شیوهای در نقاشی قهوهخانه ای وجود داشته و شخصی به اسم اسکندر بنفش کارهایی صورت گرفته است.
ایده پیامبر (ص) هنوز هم پابرجاست
مجید قیصری نیز در سخنانی بیان کرد: اینکه ما بیاییم پیامبر (ص) را در تاریخ حبس کنیم و فقط ایشان را در همان زندگی 63 ساله ببینیم، جفاست. به این دلیل که وقتی میگوییم پیامبر (ص) خاتم نبیین است که در زمانهای ظهور و انقلابی را ایجاد کرده و امروزه به دست ما رسیده، نباید آن حضرت را در یک برهه تاریخی حبس کرد. آن چیزی که وجود مقدس حضرت محمد (ص) را تا امروز برای ما با اهمیت کرده، فیزیک نیست، بلکه ایده ایشان است. پیامبر (ص) ایدهای را آورده که آن ایده، هنوز پابرجاست. بحث این است که اگر بهعنوان یک داستاننویس بخواهیم آن وجود مبارک را محور قرار دهیم، باید به چه چیز توجه کنیم؟ آیا باید تاریخ را بازنویسی کنیم یا اینکه بیاییم حرف امروز خود را بزنیم. با توجه به آن ایده، نگاه و شخصیتی که ایشان در شبه جزیره عربستان به دنیا آمده، ما باید داستان ایرانی بنویسیم.
وی افزود: انگار باید یک پل بین دیروز و امروز بزنیم. اگر بخواهیم پیامبر (ص) را در همان دیروز نگه داریم، وقتی خواننده اثر را میخواند با خود میگوید من چه نسبتی با او دارم. دغدغه امروز و مسائل امروزم را چطور میتوانم با ایدهای که آن حضرت آورده تطابق دهم و آیا کتابی که معجزه آن حضرت است، راهنمای من است؟ باید ببینیم آیا این اتفاق شدنی هست یا نه؟ اگر هست چه راهکارهایی در این زمینه وجود دارد.