روزی که شهر جمله سراپا سپید بود
شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۲
مردی که تا نجابت باران رسیده بود / مردی که نام کوچکش آری «حمید» بود
روزی که شهر جمله سراپا سپید بود
بر شانه های خجسته کوچه، شهید بود
مردی که تا نجابت باران رسیده بود
مردی که نام کوچکش آری «حمید» بود
گل کرده بود، باغ غروری که شهر داشت
شهری که سخت پیش خدا رو سفید بود
مادر دیگر ز ماندن او دل بریده بود
مادر که قلب خسته ی او ناامید بود
یک نخل سرفراز به بالا عروج کرد
مردی که تا نجابت باران رسیده بود
مردی که نام کوچکش آری «حمید» بود
گل کرده بود، باغ غروری که شهر داشت
شهری که سخت پیش خدا رو سفید بود
مادر دیگر ز ماندن او دل بریده بود
مادر که قلب خسته ی او ناامید بود
یک نخل سرفراز به بالا عروج کرد
روزی که شهر، جمله سراپا سپید بود
تقدیم به شهید، عبدالحمید غلامی
شاعر: سمیه رسولی
منبع: کتاب شعر با کاروانی از کبوتر
نظر شما