پدر مرد من به تنهایی، «ادبیات پایداری» بود
يکشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۸
دور تا دور حوض خانه ی ما / پوکه های گلوله گل داده است
پوکه های گلوله را آری
پدر از آسمان فرستاده است
پدر از آسمان فرستاده است
عید آن سال، حوض خانه ی ما
گل نداد و گلوله باران شد
گل نداد و گلوله باران شد
پدرم رفت و بعد هشت بهار
پوکه های گلوله گلدان شد
پوکه های گلوله گلدان شد
پدرم تکه تکه هر چه که داشت
رفت همراه با عصاهایش
رفت همراه با عصاهایش
سال پنجاه و هفت چشمانش
سال هفتاد و پنج پاهایش
سال هفتاد و پنج پاهایش
پدرم کنج جانماز خودش
بی نیاز از تمام خواهش ها
بی نیاز از تمام خواهش ها
سندی بود و بایگانی شد
کنج بنیاد حفظ ارزش ها
کنج بنیاد حفظ ارزش ها
روی این تخت رنگ و رو رفته
پدرم کوه بردباری بود
پدرم کوه بردباری بود
پدر مرد من به تنهایی
ادبیات پایداری بود ...
ادبیات پایداری بود ...
شاعر: سعید بیابانکی
منبع: ماهنامه فرهنگی شاهد جوان شماره 127
نظر شما