زندگی نامه مشروح شهید رسول عبادت/ سرهنگ ارتشی با روحیۀ شهادت طلبی
رسول عبادت، فرزند عطا، در ششم مهرماه سال 1324 شمسی، همزمان با میلاد فرخندۀ رسول اکرم(ص) در شهر شیراز به دنیا آمد. به میمنت و مبارکی آن روز، او را رسول نامیدند. رسول، پنجمین فرزند خانواده بود که با خود خیر و برکت خاصی را به همراه آورد. پدرش که انسانی مذهبی و متشرّع بود، رسول را از پنج سالگی با قرآن آشنا نمود. استعداد رسول در یادگیری قرآن سبب شد تا پدرش با دلگرمی بیشتری در این امر همت گمارد .
هوش و استعداد رسول چنان بود که در سطوح مختلف تحصیل جزو دانش آموزان ممتاز بود. قوای جسمانی خوبی داشت و در رشته های ورزشی همچون دوومیدانی، کشتی، وزنه برداری و شنا فعالیت داشت.
پس از پایان دورۀ دبیرستان و اخذ مدرک دیپلم ریاضی از دبیرستان نمازی شیراز، در آزمون ورودی دانشکدۀ افسری ارتش شرکت نمود. پس از موفقیت در آزمون ورودی در سال 1343 شمسی برای تحصیل در دانشکدۀ افسری راهی تهران شد. باوجود اختناق و فساد حاکم بر ارتش شاهنشاهی، او لحظه ای از خدای خویش غافل نبود و در انجام فرایض و تکالیف دینی اهتمام می ورزید.
در تاریخ 15 مردادماه 1346 با درجۀ ستوان دومی از دانشکدۀ افسری فارغ التحصیل گردید و پس از طی دورۀ مقدماتی در شیراز
به عنوان فرمانده دسته سوم گروهان سوم گردان92 تیپ هوابرد به خدمت مشغول گردید. رسول در سال 1349 شمسی ازدواج کرد وصاحب دو پسر و یک دختر شد. مهارت و تخصص او در تیراندازی سبب شد جهت شرکت در مسابقات سنتو از سوی یگان مربوط به. تهران، اعزام و موفق به کسب مقاوم اول گردد.
در تاریخ20 تیرماه1353 در دورۀ نهم چتربازی تیپ55 شرکت کرد و با انجام 9 پرش این دوره را به طور کامل به پایان رسانید. همگام با این فعالیت ها از ارتباط با روحانیون مبارز و روشنگری های حضرت امام، غافل نبود. حجت الاسلام محی الدین حائری او را می شناخت و به او ارادت داشت. وی معتقد بود او جوانی است بادیانت که هرگز دروغ نمی گوید و زیر بار حرف نادرست نمی رود.
توان علمی بالا و مدیریت خوب او سبب گردید تا در تاریخ15 مردادماه1353 جهت آموزش دانشجویان در دانشکدۀ افسری تهران مشغول خدمت گردد و پس از مدتی فرماندهی یگان دانشجویان بورسیه به وی واگذار شد در سال 1357 برای تداوم آموزش و کسب مهارت بیشتر با خانواده اش به آمریکا اعزام گردید.
اخبار حوادث انقلاب و راه پیمایی ها در ایران سبب شد تا رسول برای بازگشت به ایران لحظه شماری کند. شور و شعف مردم ایران در استقبال از امام خمینی رضوان الله علیه و پیروزی انقلاب اسلامی، او را برای بازگشت مصمم تر کرد. دولت آمریکا پس از پیروزی انقلاب از
رسول خواست برای همیشه در آمریکا اقامت گزیند؛ اما او در تاریخ22 خردادماه 1358 موفق به بازگشت به ایران شد. پس از ورودش به با ایران، از طریق ستاد نیروی زمینی به دانشکدۀ شیراز منتقل و در آنجا با سِمت استادی مشغول به آموزش دانشجویان شد.
با شروع فتنه و آشوب گروهک ها در کردستان، تقاضای انتقال به یکی از واحدهای مستقر در منطقۀ کردستان را نمود؛ اما درخواست او به دلیل نیاز به او پذیرفته نشد. سرانجام به دنبال اصرار وی برای اعزام، همراه با یک گروهان به منظور انجام عملیات45روزه با درجۀ سرهنگ دومی به منطقۀ سردشت اعزام گشت. به دلیل لیاقت و کاردانی و ی وسعت منطقۀ عملیاتی و احتمال بروز مشکل در این منطقه، فرمانده گردان به رسول واگذار شد.
عملکرد دقیق در هدایت رزمندگان و سرکوب عناصر جدایی طلب و منافقین و ضدانقلاب، موجب تقاضای تجدید مأموریت رسول از طرف فرمانده لشکر شد که پس از سه ماه مأموریت، مجددا شش ماه مأموریتش تمدید شد. در این ایام رسول با توجه به آشنایی با منطقه و آگاهی به فنون نظامی، نظرها و پیشنهاد های سازنده ای در راه پیشبرد عملیات درون مرزی و برون مرزی ارائه می نمود. رسول در طراحی عملیاتی ایذایی علیه نیروهای بعثی برای بازپس گیری ارتفاعات قوچ سلطان در مریوان شرکت داشت و با گردان پیاده 112 تحت فرماندهی خود در تاریخ 1 فروردین ماه 1360 موفق به تصرف این ارتفاعات گردید.
نقطه قوت رسول در باروهای قلبی اش بود. او به « و هو علی کل شی قدیر»یقین داشت. در آخرین سفرش، با دو پسر و تنها دخترش به گفتگو نشست و به دخترش می گفت»:اگر من شهید شدم ونتوانستم بیایم، تو باید مواظب مادرت باشی که زیاد گریه نکند .«
پس از بازگشت به کردستان، دوباره در جبهه حضور یافت و با تلاش و کوشش شبانه روزی وظایف محوله را انجام می داد. عشق به خدمت به کشور و مبارزه با دشمن و روحیۀ شهادت طلبی وی چنان بود که در طراحی یک عملیات دیگر در منطقه پیشتاز بود. عملیات با پشتیبانی توپخانه و هوانیروز در ساعت5 بامداد روز 16 خرداد ماه 1360 شروع گردید و نیروهای گردان تحت فرماندهی رسول عبادت، چنان باسرعت عمل کردند که دشمن غافلگیر گردید و 100نفر از آنان به اسارت درآمدند.
رسول برای پاک سازی منطقۀ قوچ سلطان، پیشاپیش نیروها در منطقه حرکت می کرد. سرانجام در تاریخ 16 خرداد ماه 1360 به وسیلۀ نیروهای متجاوز بعثی مورد اصابت تیر قرار گرفت و از ناحیۀ شکم و طحال مجروح گردید. اگرچه به سرعت با هلی کوپتر به بیمارستان 520 کرمانشاه منتقل شد، اما به علت خونریزی داخلی معالجات مؤثر نگردید و به درجۀ رفیع شهادت نایل گشت. پیکر پاکش به شیراز منتقل و در مزار دارالرحمه مدفون گردید.
سیره شهید عبادت:
انس با قرآن، با گذشت زمان از او جوانی متعهد ساخته بود. در انجاماحکام الهی مقید بود. پس از ورود به ارتش از انجام عبادت و قرائت قرآن غافل نشد و سربازان و نیروهای زیردست خود را به نماز و ارتباط با قرآن سفارش می کرد. وی با سربازان نشست وبرخاست داشت و با آنان غذا می خورد و پیشاپیش یگان در عملیات شرکت می کرد؛ لذا نیروهای تحت امرش از داشتن چنین فرماندهی بر خود می بالیدند و دستوراتش را بی چون وچرا انجام می دادند و در راه مبارزه با دشمن، فداکاری می کردند
رسول عبادت با پرسنل زیردست به خصوص سربازان، بسیار مهربان بود و با عدالت رفتار می کرد. هنگامی که به تهران منتقل گردید، به دلیل مشکلات مالی در یک زیرزمین مسکونی بدون امکانات لازم برای یک خانواده سکونت داشت؛ اما صبر و استقامت و تواضع و گذشت وی موجب صفای خانه بود . در سفر به آمریکا از روحیۀ مذهبی وی کاسته نشد و با وجود آموزش های مستمر به نمازها و نوافل، بیشتر تأکید می کرد.
قسمتی از وصیت نامۀ شهید عبادت:
«خدایا، در این لحظات درگیری نه می ترسم و نه ناامیدم؛ فقط آرزو دارم که همۀ ما را ببخشی و دیگران را که زنده می مانند، آگاه سازی تا قدرت پیدا کنند انتقام مسلمانان واقعی را از کفار، مشرکین و منافقین بگیرند و قدرت تو را به نمایش گذارند. خدایا، همیشه به تو متکی و معتقد بودم و هستم. خدایا، شهدا را که زندگی حقیقی و برحق را در وجود همۀ ما زنده کردند و می کنند، بیامرز و شجاعت و ایمان آن ها را به دیگران بیاموز.» رسول عبادت