مهدی بوستانی اردكانی فرمانده گردان ولی عصر (عج)
مهدی بوستانی اردكانی، فرزند حسین و فاطمه، در ششم شهریور ماه سال 1337 در روستای اردكان به دنیا آمد.
او از پنج سالگی به مكتبخانه رفت و شروع به یادگیری قرآن نمود و آن قدر به آن علاقه داشت كه كمتر از دو سال آن را یاد گرفت و در هفت سالگی قرآن را به راحتی تلاوت مینمود.
در شش سالگی قدم به دبستان باباطاهر نهاد و با شور و شعف فراوان به تحصیل پرداخت. پس از اتمام مقطع ابتدایی، مقطع راهنمایی را در مدرسه مایریان با موفقیت گذراند. پس از آن وارد دبیرستان شرف شد و با علاقه دروس دبیرستان را هم با موفقیت به پایان رسانید.
اوقات فراغتش را با مطالعهی كتابهایی از شهید مطهری و شهید آیت الله دستغیب میگذراند.
حتی كتاب رساله امام را مطالعه میكرد.
وی علاقه زیادی به امام داشت. از همان اوایل شکلگیری انقلاب اعلامیههای امام را پخش میكرد.
در راهپیماییها و تظاهرات شركت میكرد. در آن زمان به عنوان یك نیروی فعال برای راهاندازی تظاهرات محسوب میشد.
مهدی بوستانی در انجام عبادت و انجام فرایض دینی اهمیت ویژهای قایل بود. دیگران را به تقوا و انجام كارهای خیر سفارش میكرد و از اخلاق پسندیدهای برخوردار بود.
در اغلب اوقات با شركت در محافل و مجالس برای پیشبرد اهداف انقلاب تلاش میكرد.
همیشه قرآن تلاوت میكرد. به قرآن و ادعیه ائمه اطهار(ع) علاقهی خاصی داشت. اكثر اوقات خویش را در مسجد و محافل مذهبی میگذراند و لحظهای از فكر و یاد خداوند غافل نمیشد و نبود.
او هر شب در مسجد كوشك نو در نماز جماعت شركت میكرد. فردی بسیار متدین و از نظر اعتقاد به ولایت فقیه و رهبری مقید به تمام احكام دینی بود.
از غیبت و دورغ گفتن بدش میآمد و دیگران را هم- كه غیبت میكردند- سفارش به پرهیز از آن میكرد.
بعد از پیروزی انقلاب وارد بسیج شد. خدمت سربازی خود را در بسیج به خوبی طی نمود. همچنین با تلاش فراوان و همكاری دیگر دوستان خود بسیج اردكان را سرو سامان داد.
عضو فعال شورای مسجد كوشك نو بود.
او روحیهای آزادیخواه داشت و معتقد بود كه همهی مسلمانان باید آزاد باشند و از حق خود دفاع كنند. به همین دلیل موقعی كه صدام به میهن اسلامی تجاوز نمود، اولین كسی بود كه برای نگهبانی از انقلاب اسلامی وارد میدان جنگ شد.
در 24 سالگی از طریق سپاه پاسداران به جبهههای جنگ قدم گذاشت.
مسئولیتش در جبهههای جنگ فرمانده گردان ولیعصر «صاحبالزمان(عج)» در پادگان ابوذر بود.
مهدی در اردكان هم آموزش میداد و هم مسئول آموزش گردان بود.
پس از مدتی به اردكان بازگشت و یكی از مؤسسین بسیج بود كه جوانان را تشویق به عضویت در بسیج مینمود و در آموزش و اعزام آنها به جبهه نقش به سزایی داشت و در این مدت فرماندهی بسیج اردكان را عهدهدار بود.
او در اردوها نیروهای بسیجی را آموزش میداد. با وجود این كه نامبرده یكی از مسئولین بسیج و سپاه اردكان بود، اكثر اوقات در صف نیروهای اعزامی از طریق بسیج بود كه بیشتر وقتش را در جبهه میگذراند.
همرزمش، آقای جواد كمالی، میگوید: «یك دفعه در اوایل جنگ بود و چون سوخت سهمیهبندی و کوپنی شده بود و محافظت از پمپ بنزین نیز به عهده بسیج بود. در آن زمان آقای بوستانی نگهبان بودند كه یكی از رانندهها به یكی از برادران بسیجی دهنكجی و به بسیجیها توهین میكند. برادر بوستانی جلوی همه لاستیكهای آن ماشین را پنجر میكند. افرادی كه در آنجا حضور داشتند جلوی درب بسیج با تجمع و شعار مرگ بر بوستانی اعتراض كرده بودند. او آمد و با فریاد و با قاطعیت گفت: ما خود را وقف نظام كردیم و اگر كسی بخواهد علیه نظام حرفی بزند با او برخورد خواهیم كرد.»
او در اوایل جنگ و با تلاش زیاد آن قدر به این طرف و آن طرف رفت، تا بتواند مقداری اسلحه و مهمات برای نیروها تهیه نماید و در تمام عملیاتها در كنار دیگر بسیجیان بود و مشكلات آنها را در هر كجا كه بود رفع میكرد.
همرزم، علی واحدیان، میگوید: «دفعه آخری كه به جبهه رفتیم او سیزده نفر را به جنوب فرستاد و به من گفت: تو با من به غرب بیا. گفتم: چرا؟ گفت: بعداً برایت میگویم.
گفت: ما یك ویژگی مشترك داریم و باید تا آخر با هم باشیم. روز جمعه بود كه رفتم به بچهها سربزنم، گفت: بیا با هم برویم پاكسازی میدان مین. چند نفر دیگر هم بودند و رفتیم كوههای بازی دراز برای پاكسازی كه یك دفعه گفت: از اینجا برو. دیدم وقتی كه داشت مینی را خنثی میكرد، چاشنی آن در رفته بود. یك دفعه دیدم مین منفجر شد و به شهادت رسید.»
سرانجام مهدی بوستانی بعد از 8 مرحله اعزام به جبهههای غرب در نهایت در منطقه سرپلذهاب (بازیدراز) در تاریخ 15آبان1361 بر اثر انفجار مین به شهادت رسید.
شهید در فرازی از وصیتنامهاش نوشته است: «همیشه به یاد جبهه باشید و جنگ را فراموش نكنید. خدا را شكر میكنم كه این دفعه توانستم مدتی در جبهه بمانم و بتوانم خدمتی بكنم. امیدوارم همان اندازه كه من خوشحال هستم كه در جبههام شما هم خوشحال باشید. در پایان نمازتان را در اول وقت بخوانید و برای سلامتی امام دعا كنید و بعد برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا كنید.»
پیكر مطهرش را در گلزار شهدای اردكان یزد به خاك سپردند.