فرهنگ شهدا نسخه شفا بخش مشکلات است
به گزارش نوید شاهد؛ سید یاسر موسوی یکی از عاشقان مکتب شهدا، متولد بیستم آبانماه 1359 در
شهرستان شهیدپرور ورامین است. به قول خودش، ما نسلی هستیم که جنگ را ندیده و درک
نکردهایم و اصطلاحا به ما نسل «جنگ شنیده» میگویند.سید یاسر مشغول به تبلیغ دین است و نخ اسکناس تبلیغش را
هم خاطرات شهدا قرار میدهد. زیرا خاطرات شهدا زندگیاش را عوض کرده بود و به گفته
خودش، الان هم هرچه دارد از شهدا دارد، مطمئن است بیان خاطرات شهدا زندگی دیگران
را هم تغییر خواهد داد.
مشاور جوان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ستاد کل نیروهای مسلح، معاونت هنری حفظ آثار سپاه، معاونت تربیت و آموزش سپاه سیستان و بلوچستان، مسئول روابط عمومی معاونت تربیت آموزش سازمان بسیج و امام جماعت مسجد امام سجاد (ع) شهرستان ورامین از فعالیتهای حجتالاسلام سید یاسر موسوی است. این مبلّغ دینی درباره ارزش و تاثیرگذاری بیان خاطرات شهدا توسط مبلّغان دینی گفتگویی را با خبرنگار نوید شاهد انجام داد که در ادامه میخوانید:
حجتالاسلام سید یاسر موسوی اظهار داشت: مقام معظم رهبری به عنوان سکاندار کشور که دوران جنگ را درک کرده میفرمایند: «خاطرات دفاع مقدس همانند گنجی است، آیا ما خواهیم توانست آن را استخراج کنیم؟» مفهوم گنج در اینجا این است که هربار کشف شده و استخراج شود، چشم همه را خیره کرده و بسیاری از مشکلات را حل میکند.
این کارشناس مذهبی افزود: امروز به خاطر قرابت زمانی و فاصله نزدیکی که ما با نسل دوران جنگ و دفاع مقدس داریم، بسیاری از مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعیمان با الگوبرداری از سبک زندگی شهدا و جهاد ایثارگران براحتی حل میشود. اما این خاطرات باید به نسل جدید منتقل و برای نسل قدیم بازگو شود. طلبه نوجوان شهیدی معروف به آقارضا بود، وقتی او در عملیات غرورآفرین کربلای 4، شهدا را در کنار نهر خیّن دید، به سنگر رفته و گریست و گفت؛ ماندهام که آیا نسلهای بعدی خواهند فهمید که ما چگونه جنگیدهایم و چه کشیدهایم؟ این رزمنده بعدا در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.
وی ادامه داد: شرایط جنگ اقتصادی امروز را در نظر بگیرید. واژه «اقتصاد مقاومتی» در کلام رهبر معظم انقلاب، بهعنوان راهگشا و رمز پیروزی اقتصادی نامبرده شده است. بهترین شاهد مثال، الگوی زندگی در دوران جنگ بود که مردم انواع فشارهای اقتصادی را تحمل کرده و بسیاری از اجناس حیاتی زندگی را با کوپن تهیه میکردند. مادر شهید محمدی تعریف میکند؛ پسرم را فرستادم که سهمیه کوپنمان را بگیرد، وقتی برگشت دیدم فقط نصف سهم کوپن را گرفته است. گفتم مگر سهمیهها را نصف کردهاند؟! پسرم گفت: فعلا سهمیه دو نفر (به جای چهار نفر) نیز کار ما را راه میاندازد، کمتر گرفتم تا به خانواده دیگری هم برسد. حالا این اخلاق و سیره شهدا را مقایسه کنید با کاری که بسیاری از مردم در این دوره گرانی و افزایش تورم کردند! برخی از هموطنان عزیزمان با احتمال دادن اینکه ممکن است چیزی گران شود، به بازارها هجوم بردند و بیش از مایحتاج خرید کرده و انبار کردند.
حجتالاسلام موسوی ضمن بیان اینکه شهدا نه تنها الگوی زندگی مردم عادی هستند بلکه الگوهای خوبی برای زندگی مسئولان هستند، افزود: وقتی خاطرات شهدا را در باب مسئولیتپذیری آنها بیان میکنیم، میفهمیم چگونه میتوان بسیاری از مشکلات عدیده کشور را حل کرد. وقتی شهید جهانآرا در گمرک خرمشهر به سراغ رزمندگان میآید، به او میگویند ارتش تا دندان مسلح عراق روبهروی ما ایستاده است و ما به غیر از چند اسلحه سبک، جنگافزار دیگری نداریم، چگونه میتوانیم در مقابل آنها ایستادگی کنیم؟! شهید جهانآرا پاسخ داد: فرض کنید الان ظهر عاشوراست، شما در لشکر امام حسین (ع) هستید و آنها در لشکر یزیدیان. در چنین شرایطی چگونه میجنگیدید؟ اکنون نیز همانگونه بجنگید. ظهر عاشورا کسی توقع آب نداشت اما توقع داشت عزت مسلمانان حفظ شود. ما از مسئولان خودمان توقع داریم همانند شهید جهانآرا در مقابل دشمن بایستند و بجنگند.
این محقق خاطرات شهدا، همچنین درباره حساسیت شهدا نسبت به استفاده از بیتالمال گفت: در یکی از عملیاتها، وقتی شهید نوجوان ما به میدان مین میرود، پیراهن و پوتین خود را درمیآورد و میگوید؛ من به میدان مین میروم، ممکن است منفجر شوم و لباس و پوتین بیتالمال تکه تکه شود. یا به این خاطره از شهید خرازی دقت کنید؛ وقتی در زمان جنگ به ایشان مسئولیت میدهند، شهید خرازی بزرگوار در جواب اعطای مسئولیت، نام چهل نفر را میبرد و میخواهد که این مسئولیت ابتدا به آنها واگذار شود. وقتی همه افراد پیشنهادی او بنا به یک مشکلی نمیتوانند مسئولیت را قبول کنند (یا شهید شده بودند و یا در مسئولیت دیگری بودند)، مجبور میشود خودش مسئولیت را به عهده بگیرد. شهید خرازی شروع به گریه میکند. علت گریه را از او سوال میکنند میگوید؛ میترسم نتوانم از پس مسئولیت برآیم درحالیکه من از لحظه قبول مسئولیت در برابر امام زمان (عج)، وطنم و مردم کشورم، باید پاسخگو باشم. ای کاش مسئولان امروز ما هم اینگونه با جایگاههای مدیریتی و مسئولیتی خود برخورد میکردند.
وی یادآور شد: همه سرمایهگذاری دشمن روی تغییر فرهنگ جامعه است. دشمن از اعتقادات ما میترسد و سعی میکند با سرگرم کردن جامعهمان به مسائل مختلف ازجمله برجام، تحریم و ... و دامن زدن به چالشها، ما را نسبت به اعتقاداتمان غافل کند. من از مبلّغان دینی میخواهم روی منبر بواسطه گنج عظیم خاطرات شهدا، مسئولان و مردم را با فرهنگ شهدا آشنا کنند. درحالی که نام کوچهها و خیابانها به نام شهدایمان است، روی دیوارهای محله عکس آنها را داریم و در اکثر خانوادههایمان شهید دادهایم، حیف است که با سبک زندگیشان آشنا نباشیم. برخی خاطرات مانند این خاطره انسان را متحیر میکند: عراقیها رزمنده نوجوان 13 سالهای را اسیر کردند و به اردوگاه بردند و این نوجوان را در مقابل چشم سایر اسرا، به شدت کتک زدند. یک فرمانده عراقی که متوجه میشود بدن او درحال خونریزی است، به بهانه بیرون آوردن ترکشهای بدن این نوجوان، چیزی مانند یک ابزار آهنی را درون بدن این رزمنده فرو میکرد. نوجوان به شدت رنگ پریده میشد و لبانش را گاز میگرفت، برخی از رزمندگان اسیرمان با دیدن این صحنه به سرعت به سمت او رفتند و از دست فرمانده بیرحم عراقی بیرون کشیدند. وقتی اسرا به نوجوان میگویند؛ جیغ بزن تا دَردت کمتر شود. نوجوان میگوید؛ میبینید که عراقیها درحال تماشای ما هستند جیغ نمیزنم تا آنها را خوشحال نکنم.
حجتالاسلام موسوی ادامه داد: امروز مخاطبان ما تشنه شنیدن این
خاطرات هستند و بدنبال هویت خود میگردند. از اینرو، پُرفروشترین فیلمها و کتابهای
جمهوری اسلامی، عمدتا با مضمون دفاع مقدس هستند. من در طی سالهایی که تبلیغ دین کرده
و بر روی منبر، خاطرات شهدا را تعریف کردهام، تاثیرگذاری زیادی بر روی مخاطبان
خود دیدهام. در اردوی راهیان نور که با دانشآموزان و دانشجویان همراه میشوم،
تغییر رفتار در آنها را پس از شنیدن خاطرات شهدا میبینم.
این مبلّغ دین تعریف کرد: در یکی از سفرهای راهیان نور، دختر خانمی با خندهها و قهقهههای بلند و پوشش نامناسب آمده بود که برای خودم جای سوال داشت این خانم با چنین پوششی در این سفر چه میکند؟! در ادامه سفر، وقتی وارد یادمان شهدا شدیم شروع به تعریف خاطرات کردیم و من دیدم این دختر لحظه به لحظه درحال تغییر است. بتدریج شروع به چادر سر کردن کرد و رفتارهای نمایشی و خندههای او کمتر شد. در زمان برگشت وقتی قطار برای نماز صبح نگه داشت. دیدم اولین نفری که برای نماز خواندن به سمت نمازخانه میدود این دخترخانم با چادر سفیدی بود که از دوستش قرض گرفته بود. موقع خداحافظی، این دختر از من تقاضای یک عکس یادگاری کرد. من و همسرم با او یک عکس یادگاری گرفتیم. این دخترخانم در پایان سفر گفت؛ من همه زندگی خودم را مدیون شما هستم. همچنین گفت؛ چادر سفیدم را به خانه میبرم اما آن را نخواهم شُست تا هرگاه که احساس کنم دنیا من را درگیر خود میکند، دوباره چادر را بر سرم کرده و نماز بخوانم، به امید اینکه خاک شهدا که بر روی این چادر نشسته است، من را از دنیا جدا کند.
وی تاکید کرد: به نظرم هر مبلّغ دین باید در مناسبتها و روی منبرها از این خاطرات تعریف کند، عمدتا روحانیون از سیره انبیاء و ائمه (ع) تعریف میکنند اما بهترین شاهد مثال، زندگی شهدایمان است که طبق سیره اهل بیت (ع) زندگی کردند. آنها تا همین چند سال پیش زنده بودند و آنچنان فاصله زمانی با ما ندارند اما توانستند سیره اهل بیت (ع) را در زندگی خود پیاده کنند.
حجتالاسلام موسوی در خاطره دیگری از شهید ابوترابی تعریف کرد: وقتی شهید ابوترابی به بازداشتگاههای عراقی آمد، قرار شد با ماموران هلال احمر و صلیب سُرخ جهانی صحبت کند، او در حرفهایش اصلا اشارهای به شکنجههای عراقیها علیه خود نکرد درصورتی که شدیدترین و سختترین شکنجهها بر روی او اعمال شد. بعد از رفتن ماموران صلیب سُرخ یکی از شکنجهگرهای رژیم بعث عراق به شهید ابوترابی گفت؛ تصور ما این بود که تو درباره شکنجهها به ماموران صلیب سُرخ، همه چیز را خواهی گفت و ما را پیش آنها خراب خواهی کرد. حاج آقا ابوترابی جمله قشنگی را به کار بُرد و گفت؛ «ایران و عراق، دو کشور مسلمان هستند، اما نمایندههای صلیب سُرخ غالبا غربی هستند. اگر من درباره شکنجهها حرفی میزدم بابت تخلفاتی که شما کردید در مجامع بینالمللی از شما درخواست امتیاز و گرفتن حق السکوت میکردند. درحالیکه قرآن به ما یاد داده است که کافران نباید بر مومنان راه تسلط داشته باشند.»
این کارشناس مذهبی متذکر شد: مسئولان باید از قرآن و سیره افرادی مانند شهید ابوترابی بپذیرند که پای هر توافقی را که غربیها از ما میخواهند را امضا نکنند و اجازه ندهند تسلط بیگانگان بر مسلمانان بیشتر شود. مسئولان باید بدانند تا غربیها ما را تسلیم محض خود نکنند، دست بردار نیستند. به اعتقاد من، مردم باید پایبندی به دستورات اسلام را به مسئولان گوشزد کنند، زیرا مردم هستند که مسئولانشان را انتخاب میکنند. در واقع ملاک انتخاب مردم در رایگیریها، میبایستی سبک زندگی شهدا باشد و همواره باید ببینیم آیا مسئولانی که انتخاب میشوند سیره اهل بیت (ع) و شهدا را در دستور کار زندگیشان قرار دادهاند؟، توان مقابله با دشمن را دارند؟، روحیه جهادی کار کردن را دارند؟. مسلم است کسی که در یک خانه چند میلیاردی زندگی میکند و ماشین میلیاردی سوار میشود، هیچگاه نمیتواند مانند یک مجاهد کار کند. این را مقایسه کنید با خاطرهای که آقای اصغری یکی از جانبازان دوران دفاع مقدس از عملیات 5 نصر تعریف میکند و میگوید؛ در محاصره بودیم، آنقدر نان خشک خوردیم که از میان لثههایمان خون میچکید، اما حاضر به تسلیم نبودیم. با نگاه به این شهدا و ایثارگران باید افرادی را انتخاب کنیم که اینگونه در مقابل دشمن ایستادگی کنند. همچنین مردم بعد از انتخابات باید سیل مطالبهگری راه بیاندازند و از مسئولان بخواهند همچون شهید باکری، شهید همت، حاج احمد متوسلیان و ... یک دیپلمات و فرمانده جهادی باشند. بطورکلی دفاع مقدس برای هر معضل فردی و اجتماعی، یک نسخه دارد.
وی در پایان اشارهای هم به یک کار فرهنگی در پیادهروی اربعین به نیابت از شهدا کرد و گفت: هرسال در مراسم پیادهروی اربعین، در عمود 860 اتوبان نجف – کربلا موکبی را دایر میکنیم که با همکاری کانون همبستگی فرزندان شاهد و ستاد مرکزی اربعین، از مردم درخواست میکنیم به نیت شهدا، پیادهروی کنند. همه شهدای جهان اسلام و محور مقاومت اعم از شهدای ایرانی، عراقی، فاطمیون، زینبیون،لبنانی، شهدای عربستان و نیجریه درنظر گرفته شدهاند. کارتهای نیابت از شهدا به 4 زبان فارسی، عربی، اردو و انگلیسی چاپ میشوند؛ همچنین امکان انتخاب شهید مورد علاقه توسط فرد زائر فراهم شده و هدف ما الگوپذیری و جهتدهی به زائران برای انس بیشتر با شهدا است. خادمان شهدا در این کانترها آماده چاپ و صدور کارتهای نیابت از شهدا هستند و کسانی که تمایل داشته باشند میتوانند عکس خود را بههمراه عکس شهید مورد علاقه خود چاپ کنند و نیابت آن شهید را در مسیر داشته باشند. همچنین با مراجعه به سایت nayebshahid.ir میتوانند بهصورت اینترنتی ثبتنام و کارت نیابت از شهدای خود را دریافت کنند.
مصاحبه از فرزانه همتی/