مرد هزار و يك شب
يکشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۵
آمد صريح و موجز و شيوا و مستدل / پيچيده توي كوچه بن بست يک غزل
آمد صريح و موجز و شيوا و مستدل
پيچيده توي كوچه بن بست يک غزل
گل كرده توي كوچه ي ما عطر بچگي
ده، بيس، سي، چهل، تب لی لی اتل متل
همبازي هميشگي يا كريم ها
شد سوژه و زبانزد افراد اين محل
سارا! شنيده ايد كه از راه آمده است
مرد هزار و يک شب و یك چوب در بغل؟
مردي كه كل بچگي اش را گذاشت
توي سياه چال نمور و توي آن گسل
مردي كه چيده اند دو فانوس سبز را
از لاي پلك هاش دو تا دست مبتذل
سارا! تو فكر میکنی اين مرد رمز چيست ؟
چيزي
بگو به قدر دو سه واژه لااقل
شاعر: رقیه ندیری
منبع: ماهنامه فرهنگی شاهد جوان شماره 114
نظر شما