حسي غريب
دوشنبه, ۰۵ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۳۰
وقتي عازم جبهه شديم و مشخص شد كه بايد به منطقه ي غرب برويم، 4 روز در كرمانشاه مانديم. البته آن روزها اسم كرمانشاه به باختران تغيير كرده بود.
در مدتي كه در كرمانشاه بوديم، هواپيماهاي عراقي شهر را شديداً بمباران مي كردند. در كنار يكي از پارك هاي جنگي، جان پناهي بود كه بيشتر مردم موقع بمباران ها خود را به آن جا مي رساندند.
يكي از روزها كه هواپيماهاي دشمن شهر را شديداً بمباران مي كردند، من و تعدادي از بچه ها مي خواستيم به همان جان پناه برويم. نادعلي حس غرييي داشت.
از همگي ما خواست كه به آن جا نرويم. ما هم علي رغم سرگرداني، پذيرفتيم. لحظاتي بعد، سه راكت، جان پناه پارك جنگي را هدف قرار داد و تعداد زيادي از مردم بي پناه، در حالي كه به خاك و خون كشيده شده بودند، به شهادت رسيدند.
نظر شما