شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۲
شانزدهم فروردین ماه سال ۹۵ بود که همسر شهید مدافع حرم علی طاهری خبر شهادت همسرش را از دانش‌آموزان در مدرسه شنید.
به گزارش نوید شاهد به نقل از تسنیم، شهدای مدافع حرم آن مردان مرد، آن شیر مردان عرصه نبرد، آن نیکو خصلتان دستگیر مردم پردرد، آن عاشقان سینه‌چاک حسینی، چقدر نیکو دین خود را به سرور و سالار شهیدان ادا کردند. آری تنها شهدای مدافع حرم بودند که با عمل به ذکرهای عاشورایی به ما فهماندند که این جملات و اذکار عملی خواهد شد و می‌تواند در حد یک جمله و شعار باقی نماند.

 علی طاهری شهید مدافع حرم در تاریخ 19 تیرماه سال 47در خانواده‌ای متدین در روستای سرتشنیز از توابع چهارمحال و بختیاری چشم به جهان گشود. وی دارای مدرک تحصیلی کارشناسی علوم انتظامی بود و در سپاه حضرت قمربنی هاشم (ع) چهارمحال و بختیاری خدمت می‌کرد.

معلمی که خبر شهادت همسرش را از دانش‌آموزان شنید

شهید علی طاهری 4 سال در جبهه حق علیه باطل (جنگ دفاع مقدس) نیز حضور داشت و در عملیات‌های بدر، خیبر، والفجر 4، والفجر 8 و والفجر 10 در مقابل دشمن ایستادگی کرد.

این شهید والامقام در سال 1373 ازدواج کرد و حاصل این ازدواج شیرین 2 فرزند پسر به نام‌های جواد و حمید است. وی بعد از ازدواج نیز به فعالیت‌های خود در بسیج و سپاه ادامه داد و در مأموریت‌های کردستان، قم، اصفهان، تهران و مشهد شرکت نمود.

هنگامی که جنگ و تعرض داعشی‌ها به حریم اهل بیت و مردم سوریه آغاز شد، علی طاهری با توجه به اینکه دفاع از حرم حضرت زینب کبری (س) و حضرت رقیه (س) را وظیفه خود می‌دانست اقدام به ثبت نام در گردان اعزامی به سوریه کرد و در تاریخ 26 بهمن ماه 1394 به سوریه اعزام شد.

او به مدت دو ماه در منطقه جنگی سوریه در برابر دشمن مقاومت کرد و سرانجام در سن 40 سالگی مورخ 10 فروردین ماه 1395همزمان با ولادت حضرت زهرا(س) در اثر اصابت گلوله دشمن به پهلویش همچون بی‌بی فاطمه‌زهرا (س) به شهادت رسید. این گونه است که همسر شهید طاهری می‌گوید: «علی زهرایی زیست و زهرایی شهید شد.»


 همزمان با سالگرد شهادت این شهید والامقام و برای ادای دین به او و خانواده محترمشان، با همسر شهید طاهری و یکی از هم رزمان وی گفت و گویی انجام دادیم که در پی به شرح آن می‌پردازیم.

 از ویژگی‌های اخلاقی و سبک زندگی شهید طاهری بگویید؟

همسر علی طاهری: علی آقا بسیار خوش اخلاق و شوخ‌ طبع بودند، همیشه لبخند بر لب داشتند و اهمیت زیادی به خانواده می‌دادند و در کارهای منزل به من خیلی کمک می‌کردند، بچه را خیلی دوست داشتند و در کودکی بسیار با آنها بازی می‌کردند و زمانی که بچه‌ها بزرگتر شدند با آنها صحبت می‌کردند و حتی گاهی اوقات در مورد مسائل سیاسی کشور گفت و گو می‌کردند.

از اینکه 22 سال در کنار ایشان زندگی کردم، بسیار خوشحال هستم و به خود می‌بالم چرا که مقام معظم رهبری فرمودند: «شهدای مدافع حرم در زمان زنده بودنشان از اولیاء الهی محسوب می‌شدند.»

 انگیزه و دلیل شهید طاهری از رفتن به سوریه چه بود؟

همسر شهید طاهری: علی آقا دلیل رفتن به سوریه را در وصیتنامه خود ذکر کرده است. او در این وصیتنامه گفته است که من به علت احساس نیاز خودم به تزکیه و آمرزش گناهانم، بهترین و مقدس‌ترین مکان را میدان مبارزه جهان اسلام با کفر جهانی یافتم و امیدوارم در این راه مقدس که میدان مبارزه اسلام ناب محمدی (ص) با تکفیر و الحاد و اسلام آمریکایی است، خداوند مرا لایق بداند و جان ناقابلم را بپذیرد.

او همچنین در فرازی از وصیتنامه‌اش بیان کرده است:« عاجزانه از درگاه خدا می‌خواهم که پر افتخارترین و با عزت‌ترین مرگ که شهادت است را به این بنده حقیر هدیه دهد تا فردای قیامت در محضر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (ص) و خاندان عصمت و طهارت (ع) رو سیاه و شرمنده نباشم.»

نحوه شهادت علی طاهری چگونه بود؟

همسر شهید طاهری: در شهر حلب، در منطقه‌ای که یک گردان از زنجان در محاصره داعشی‌ها قرار گرفته بود، از تیپ 44 کمک خواستند. علی آقا اعلام آمادگی کردند و برای کمک به آنها به همراه افراد تحت فرمانشان به منطقه اعزام شدند. در منطقه تواستند از پشت سر به داعشی‌ها حمله کنند و محاصره را بشکنند و جان افراد گردان زنجان را نجات دهند اما خودشان در آنجا آسمانی شدند و به دیدار حق شتافتند.

آیا همسرتان درباره شهادتش با کسی صحبت کرده بود؟

همسر شهید طاهری: زمانی که تصمیم گرفت به سوریه برود، همیشه می‌گفت: «من به سوریه می‌روم و شهید می‌شوم.». گاهی با بچه‌ها شوخی می‌کرد و می‌گفت:« قلم و کاغذ بیاورید تا وصیت‌نامه‌ام را بنویسم». من خیلی ناراحت می‌شدم و می‌گفتم: «رضایت نمی‌دهم که به سوریه بروی».

 چه کسی خبر شهادت همسرتان را به شما داد؟

همسر شهید طاهری: با اینکه همسرم در تاریخ 10 فروردین ماه شهید شده بود ما اطلاع نداشتیم ولی چون چند روزی با ما تماس نگرفته بودند، خیلی نگران بودیم.

روز 16 فروردین ماه 95 بود در روستای سرتشنیز به مدرسه رفته بودم. وقتی زنگ اول، وارد کلاس شدم، یکی از دانش‌آموزان از جای خود برخاست و گفت: « خانم اجازه، بچه‌ها می‌گویند شوهر خانم طاهری شهیده شده است. آن لحظه دنیا روی سرم خراب شد، تمام اعضای بدنم بی‌ حس شد. هر طور بود خودم را به دفتر رساندم در حالی که گریه می‌کردم، از مدیر مدرسه پرسیدم: «خانم اسماعیلی چه اتفاقی افتاده؟ بچه‌های کلاس چه می‌گویند؟»

خانم اسماعیلی گفت: «چیزی نشده است. نگران نباش.» اما من در حالی که گریه می‌کردم، با خانواده شوهرم تماس گرفتم. آن‌ها گفتند که علی زخمی شده است. بعد از آن به مدرسه آمدند و مرا به خانه‌مان بردند. کم کم خانه شلوغ شد و عده‌ای از سپاه به منزل آمدند و تسلیت گفتند. لحظات عجیبی بود. من باور نمی‌کردم که همسرم شهید شده است. تا فردای آن روز که ما را به فرودگاه بردند وقتی تابوت شهید را دیدم، باور کردم که همسرم پر کشیده و به دیدار حق شتافتهاست. لحظات بسیار سختی بود.

 هر وقت دلتنگ همسر شهیدتان می‌شوید، چه کاری می‌کنید؟

همسر شهید طاهری: به گلزار شهدا می‌روم، سر قبر شهیدم زیارت عاشورا می‌خوانم، با ایشان حرف میزنم و درد و دل می‌کنم، اشک می‌ریزم و پس از آن به آرامش خاصی دست می‌یابم که این آرامش، قطعاً از حضور معنوی شهید در زندگی‌ام می‌باشد زیرا شهدا زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌گیرند و بدون شک برای خانواده خود دعا می‌کنند.

گرچه دوری از عزیزان و درد فراق بسی سخت و جانگداز است اما بسیار خوشحالم که همسرم در راه دفاع از عقیله بنی هاشم (ع) جان خود را فدا کرد و به آرزوی دیرین خود یعنی شهادت رسید.

 بعد از شهادت همسر و پدر دو فرزندتان، چطور زندگی کردید؟

همسر شهید طاهری: زندگی بدون همسرم خیلی سخت و طاقت فرساست ولی به دلیل اینکه به هدف همسرم و راهی که انتخاب کرد کاملاً اعتقاد دارم، تمام سعی و تلاشم را می‌کنم تا بتوانم درست زندگی کنم به گونه‌ای که شهدا راضی باشند.

 من با تربیت صحیح فرزندان و یادگاری‌های همسرم، رعایت حجاب و عفاف، کسب علم و دانش و کمک به هم نوعان می‌توانم راه همسرم را ادامه دهم زیرا این‌ها چیزهایی هستند که همسرم همیشه بدان سفارش داشته است.

 آیا تا به حال مقام معظم رهبری را دیدار کرده‌اید؟

همسر علی طاهری: یک بار توفیق نصیبمان شد و به دیدار عمومی آقا رفتیم اما متأسفانه تاکنون موفق نشده‌ایم که به دیدار خصوصی با مقام معظم رهبری برویم و این، یکی از آرزوهای ماست.

گفت و گوی تسنیم با هم‌رزم شهید علی طاهری

علی جان پناه هم‌رزمان شهید طاهری گفت: علی طاهری در لشکر فاطمه‌الزهرا (س) در پدافند شهر ننبل و الزهرا در ایام فاطمیه حضور داشت و در مقابل تکفیری‌ها از حرم بی بی زینب کبری (س) دفاع می‌کرد.

وی با اشاره به خاطراتش با شهید علی طاهری در منطقه جنگی سوریه اظهار داشت: من به مدت 40 روز با علی طاهری هم رزم بودم و با اخلاق و رفتار و سلوک ایشان آشنا شدم.

وی افزود: اخلاق و روحیات علی طاهری بسیار جالب بود. احترامی که ایشان برای دیگران قائل بودند، احترام بی‌دریغی بود.

هم رزم شهید طاهری بیان کرد: رعایت احترام و ادب ایشان، بزرگ و کوچک نداشت طوری که ایشان همیشه در سلام کردن تقدم داشتند و به کوچکترها نیز تقدم سلام داشتند.

جهان پناه با بیان اینکه حاج علی روحیه بسیار خوب و پشتوانه معنوی بالایی داشتند، خاطرنشان کرد: کار نظامی و در جبهه فعالیت کردن نیاز به روحیه دارد که شهید طاهری در آن شرایط علاوه بر روحیه داشتن، به دیگران نیز روحیه می‌دادند.

وی تصریح کرد: زمانی که در منطقه پدافندی ننبل والزهرا بودیم حاج علی در جمع دوستان و هم رزمان با لحن آرام و طنزگونه‌ای که داشتند خاطراتی را تعریف می‌کردند. لحن بیان ایشان در حدی جذاب بود که ما گاهی فراموش می‌کردیم کجا و در چه شرایطی هستیم. گویی گرمای محبت علی طاهری از آن بخاری زغالی و نفتی گوشه اتاق بسیار بیشتر بود.

هم‌رزم علی طاهری ادامه داد: دوستان و همشهریان شهید طاهری می‌گفتند که حاج علی مشکلات خود را با صبر و حوصله و ایمان برطرف می‌کرد و صبر و متانت شهید طاهری بسیار زیاد بود. چیزی که در حال حاضر ما با کمبود آن مواجه‌ایم.

وی گفت: صبر و بردباری شهید طاهری برای ما درس بوده و است به طوری که به دیگران می‌گوییم: «سوغات ما از سوریه، تمرین صبر و تحمل سختی‌ها است».

جهان پناه با بیان اینکه شهادت حاج علی دارای یک سری کد بود، گفت: ما در لشگر فاطمۀالزهرا (س) و پدافند منطقه ننبل و الزهرا در ایام فاطمیه بودیم که عملیات نیز منتهی به ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) بود و شهید طاهری نیز در روز ولادت حضرت زهرا (س) و بر اثر اصابت گلوله به پهلویشان به شهادت رسیدند.

وی اظهار داشت: شهید علی طاهری یک دوست و رفیقی داشتند که در جنگ 8 ساله دفاع مقدس به شهادت رسیده بود. ما در مدت 40 روزی که خدمت علی آقا بودیم ایشان بسیار زیاد از رفیق شهید خود، شهید مقصودی صحبت می‌کردند، از اخلاق و منش او حرف می‌زدند، خاطراتشان را بازگو می‌کردند و می‌گفتند که خیلی دلشان برای رفیقشان تنگ شده است و دوست دارند او را ببینند.

هم‌رزم این شهید والامقام افزود: ابراز دلتنگی و علاقه شدید حاج علی به شهید مقصودی در حدی بود که بالأخره به مقصود دلشان و رفیق شهیدشان رسیدند. اکنون نیز قبر مطهر شهید طاهری در کنار رفیق شهیدش، شهید مقصودی می‌باشد.

علی جهان پناه بیان کرد: شهید طاهری بازنشسته سپاه بودند یعنی وظیفه سازمانی برای حضور در جنگ سوریه نداشتند اما در جهت خدمت و سربازی برای اهل بیت (ع) خود را مقیّد دانستند که در این جنگ شرکت کنند و در کنار ما تازه واردها و کم تجربه‌ها حضور یافتند تا انتقال تجربه شکل بگیرد ولی متأسفانه ما کم استفاده کردیم و آن فرصت طلایی را از دست دادیم.

وی تصریح کرد: علی طاهری جزو مدافعین حرم شد، از حرم دفاع کرد و مزد مجاهدت‌های خود را گرفت و ما هنوز مانده‌ایم. ان شاءالله که خدا کمک کند تا شرمنده‌شان نشویم.

هم‌رزم شهید طاهری با بیان اینکه حاج علی در یک درگیری رو در رو با داعشی‌ها شهید شدند، خاطرنشان کرد: ما از چشمی دوربین می‌دیدیم که علی طاهری سینه خیز می‌رفت، به سمت داعشی‌ها تیراندازی و به سمت خاکریزی که داعش تصرف کرده بود، حرکت می‌کرد.

جهان پناه ادامه داد: سردار علیمحمد اکبری در دیدگاه و با دوربین، علی طاهری را هدایت می‌کرد و ما به وسیله توپخانه مسیر را برای علی باز می‌کردیم، به طوری که با شلیک توپ و ادوات، داعشی‌‎ها روی زمین می‌خوابیدند و سردار اکبری به علی طاهری می‌گفت که بلند شو و بدو و به محض اینکه داعشی‌ها از روی زمین بلند می‌‎شدند، سردار اکبری به حاج علی می‌گفت: « علی بخواب روی زمین.»

وی گفت: در لحظات آخر و 20 قدمی خاکریزی که حاج علی به سمتش جلو می‌رفت، یک گلوله مأمور شد تا علی طاهری را به آرزوی چندین و چند ساله‌اش برساند و شرایط دیدار او را با رفیق شهیدش، شهید مقصودی فراهم کند.

هم‌رزم علی طاهری تصریح کرد: شهید طاهری لیاقت شهادت را داشت. ان شاءالله که ما بتوانیم راه علی طاهری‌ها را ادامه دهیم، شرمنده‌شان نشویم، آن‌ها را الگوی خود قرار داده، در زندگی خود از آن‌ها درس بگیریم و به زندگی‌مان رنگ و بوی خدایی دهیم. رنگ و بوی خدایی داشتن یعنی اینکه در رعایت ادب تقدم داشته باشیم و کوچک و بزرگ برایمان تفاوتی نداشته باشد.

علی جهان پناه با بیان اینکه شهید طاهری به پدر و مادر خود بسیار زیاد احترام می‌گذاشتند، اضافه کرد: موفقیت و سربلندی ایشان از دعای خیر پدر و مادرشان بوده است و ما هر چه داریم، از دعای خیر پدر و مادرمان است.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده