عامل و محرک اصلی قیام 15 خرداد مردم ورامین که بود؟
شهيد «جعفر عرب مقصودي» یکی دیگر از این شهدا است که دوست شهید طباطبایی بوده و با اعلام خبر از سوی وی، برای دفاع از مرجعیت به پا میخیزد. شهید عرب مقصودی در سال 1297 در روستاي محمدآباد ديده به جهان گشود و ثمره زندگي اين شهيد بزگوار پنج فرزند به نامهاي داود، محمدرضا، علي، فاطمه و زهرا است. وي در اين قيام از قسمت پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت و پس از بازداشت به علت رسيدگي نشدن در بازداشتگاه به كزاز مبتلا شد و در بيمارستان فيروزآبادي به شهادت رسيد و پيكر پاكش در مكاني نامعلوم به خاك سپرده شد كه هنوز نيز از مزار اين شهيد اثري وجود ندارد.
محمدرضا عرب مقصودی فرزند این شهید قیام 15 خرداد در گفتگویی با خبرنگار نوید شاهد،گفت: روزی که قیام 15 خرداد به وقوع پیوست، من هفت ساله بودم و آن روز را به یاد دارم که پدرم از خانواده خداحافظی کرد و به جمع کفن پوشان و تظاهرکنندگان ورامین که جلوی مسجد جمع شده بودند، پیوست. ظهر روز 15 خرداد، من به همراه پدر، برادر و مادرم به مسجد محل رفتیم تا بعد از نماز به صحرا برویم. حتی یادم هست که پدرم کوزهای خریده بود که با خود آب به صحرا ببریم. فردی که کنار مسجد محل، مغازه داشت به دنبالمان آمد و گفت: چرا اینجا نشستهاید آقا (امام خمینی (ره)) را دستگیر کردهاند.
این فرزند شهید افزود: مردم در مسجد محل جمع شده بودند، پدر من هم به همراه جمعیت به سمت تهران رفت اما روی پُل باقرآباد با ماموران شاهنشاهی برخورد کردند و جلوی آنها را گرفتند و عمّال شاه تعدادی را به شهادت رساندند. آن روز، بعد از اینکه پدرم ما را ترک کرد، ما به خانه بازگشتیم. غروب آن روز بود که مطلع شدیم تعدادی ازجمله طباطبایی، شهید شدهاند. پدر من نیز شب نیامد، ما نگران شدیم. یکسری از قیام کنندگان دستگیر شده بودند و گروهان ژاندارمری کارخانه قند ورامین نیز در میان دستگیر شدهها بود.
وی ادامه داد: پدر من هم بازداشت شده بود اما بهرحال فردای آن روز با مچ پای مجروح و تیرخورده به خانه آمد. ظاهرا زخمش کزاز شده بود. در پیشوای ورامین نزد دکتر بردیم اما پزشک ترسید و ویزیتش نکرد و گفت ببریدش بیمارستان فیروزآبادی.
عرب مقصودی گفت: روز 17 خرداد پدرم را در بیمارستان فیروزآبادی بستری کردیم و بعدها فهمیدیم هرکسی از قیام کنندگان پانزده خرداد در این بیمارستان بستری میشده را شهید میکردند و درمانی درکار نبوده است. مادربزرگ من که آن موقع در تهران زندگی میکرد برای عیادت به بیمارستان میرود و متوجه میشود که پدرم را از بیمارستان خارج کردهاند. پس از آن دیگر هیچ اطلاعی از نحوه شهادت و جنازه پدرم پیدا نکردیم.
این فرزند شهید درباره روایتهای شنیده شده، گفت: من چند سال بعد به سردخانه بیمارستان فیروزآبادی مراجعه کردم تا شاید با پرس و جویی بتوانم نشانی از پدرم پیدا کنم. پیرمردی که در سال 42 مسئول سردخانه بیمارستان بود، به من گفت؛ ما اصلا در آن موقع اسامی فوت شدگان قیام 15 خرداد را ثبت نمیکردیم. فقط شنیدهایم این جنازهها در گورستانی در مسگرآباد دفن شدهاند. تنها چیزی که از شهدای 15 خرداد به خاوادههایشان رسیده، سنگ مزار نمادینی است که در یادمان شهدای 15 خرداد در ایستگاه آقانور کنار یک پارک درست شده است که در روایت دیگری اعلام شده این شهدا آنجا دفن شدهاند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: ما سه برادر و دو خواهر هستیم و من فرزند سوم شهید جعفر عرب مقصودی هستم. همه از خوبیهای پدرم میگفتند؛ اخلاق خوب، حساب و کتاب بسیار دقیق، اهل نماز و عبادت و ... . به گفته مادرم، پدرم نه حق الله بر گردن داشته و نه حق الناس.
مصاحبه از فرزانه همتی/