بیش از 30 خلبان تربیت کردم/ امام فرمودند؛ شما در ثواب شهدا شریک هستید
به گزارش نوید شاهد؛ حاج قاسم ژندهرزمی سرهنگ خلبانی که در سال 1352 به استخدام هوانیروز ارتش درآمد. او در سال 1353 در مرکز آموزش هوانیروز اصفهان دوره خلبانی بالگرد 205 و 206 را با موفقیت پشت سر گذاشت. در سال 1354 با ورود اولین بالگردهای 214 و کُبری به ایران، دوره خلبانی بالگرد 214 را نیز گذراند و پس از مدتی به عنوان استاد خلبان این بالگرد، دهها خلبان را مورد آموزش قرار داد. حاج قاسم ژندهرزمی پس از انقلاب، یکی از طراحان اولین رژه هوایی در محضر امام خمینی (ره) بود که در قُم به نمایش گذاشته شد و تا سَر و سامان گرفتن اوضاع به عنوان یکی از اعضای شورای فرماندهی هوانیروز ایفای نقش نمود. او در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در عملیاتهای متعددی همچون خیبر، قادر و دهها عملیات رزمی دیگر در مشاغل مختلف مدیریتی، عملیاتی و اجرایی از کُردستان تا خرمشهر، حضوری فعال و موثر داشت. او همچنین از کودکی جزو خادمان و ذاکران اباعبدالله الحسین (ع) و قاری قرآن بوده است.
این همرزم دیرین شهیدان شیرودی و کشوری شنبه هفته جاری پانزدهم تیرماه دقایقی میهمان نوید شاهد شد و از خاطرات دور و نزدیکش گفت. سرهنگ در این گفتگو، خدمات خود در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی در هوانیروز را تعریف و یاد شهدای همرزم خود را بار دیگر زنده کرد.
نوید شاهد: قبل از انقلاب، چه فعالیتهایی در هوانیروز داشتید؟
حاج قاسم: من از سال 52 که به استخدام ارتش درآمدم، دورههای مختلف خلبانی، کمک خلبانی، سراستاد خلبانی و ... را طی کردم و مشغول تربیت شاگرد شدم. قبل از انقلاب، دو هزار و پانصد مستشار آمریکایی و ایتالیایی در ایران مشغول به کار بودند و دیگر نیازی به اعزام نیرو به خارج از ایران نبود. حتی در ایران، نیروی پروازی برای کشورهای خاورمیانه نیز آموزش داده میشد.
وقتی من وارد ارتش شدم 18 ساله بودم، دوره استاد خلبانی که معمولا 8 سال طول میکشد را در عرض 4 سال با گذراندن همه ریتهای پروازی، موفق به دریافت درجه سراستاد خلبانی شدم. در سال 55 و زمانی که آمریکاییها هنوز در ایران حضور داشتند من همزمان با آمریکاییها شاگرد پرواز میدادم زیرا این باور را داشتیم که ما میتوانیم و توانسته بودیم.
من قبل
از پیروزی انقلاب اسلامی، به فرمان امام خمینی (ره) از ارتش فرار کردم. حدود سه
ماه در خدمت جوانان انقلابی بودم و به آنها آموزش نظامی میدادم. شبها گشت میزدیم
که مبادا مناطق تحت تسلط انقلاب، توسط ضد انقلاب مورد هجوم قرار گیرد.
نوید شاهد: چه خاطراتی از دوران خدمت خود در قبل از انقلاب دارید؟
حاج قاسم: بعضی از آمریکاییها عادت
داشتند برای اینکه ما به فنآوریهای هوایی دسترسی پیدا نکنیم، پرسنل فنی ما را بترسانند.
در سیستم فنی هواپیما جعبه ای وجود دارد که برق ضعیف را به برق قوی تبدیل میکند، آمریکاییها
مدام میگفتند در این جعبه مواد رادیواکتیو وجود دارد که خطرناک بوده و باعث مرگ
میشود و نباید به آن دست بزنید. بعد از رفتن آمریکاییها، روزی یکی از پرسنل فنی ما، ان دستگاه را باز نموده و گفت؛ "من
می خواهم به آن دست بزنم و بمیرم، من باید بدانم درون این جعبه چیست." آن را باز کردند و دیدند چیز مهمی که باعث مرگ شود در آن وجود ندارد. هدف آمریکاییها
ترساندن ما برای دست نیافتن به سیستمهای فنی بالگردها بود اما کنجکاوی پرسنل هوایی
ما سبب شد به بسیاری از تجهیزات و فنآوریهای هوایی دست پیدا کنیم.
نوید شاهد: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، چه فعالیتهایی در هوانیروز داشتید؟
حاج قاسم: بعد از پیروزی
انقلاب اسلامی، با هماهنگی دفتر آیت الله طالقانی و حضرت امام خمینی (ره) به
هوانیروز بازگشتم. دوباره در هوانیروز مشغول به آموزش خلبانان شدم که غائله کردستان آغاز شد.
بنا به مقتضیات زمان، در عملیاتهای مختلف شرکت میکردم؛ به ماموریتهای متعدد در
سنندج، پاوه، سقز و شمالغرب اعزام شدم؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با ضد انقلاب
درگیر بودیم تا اینکه محورهای مختلف شمالغرب کردستان آزاد شد. با شروع جنگ تحمیلی
توسط رژیم بعثی عراق، همچنان به ماموریتهایم ادامه دادم. البته استاد خلبانان
کمتر به ماموریتهای جنگی اعزام میشدند و بیشتر در آموزشها مورد استفاده قرار میگرفتند
اما من داوطلبانه در اکثر عملیاتها شرکت میکردم.
20 تا 30 شاگرد پرواز برای جمهوری اسلامی ایران تربیت کردم که برخی از آنها به درجه رفیع شهادت نائل آمدند، برخی جانباز و برخی دیگر امروز در سایر ارگانها مانند هلال احمر و اورژانس درحال خدمتگذاری هستند.
نوید شاهد: با کدامیک از شهدای دفاع مقدس هوانیروز همرزم بودید؟
حاج قاسم: من با شهدای گرانقدر ارتش و برادران سپاه، بسیج مردمی و پیشمرگان کُرد مسلمان همرزم بودم. اما شهیدان کشوریها، شیرودیها، قاسمیها، پیشگاه هادیانها، سهیلیانها و پایخانها شهدای برجستهای هستند که من با آنها همرزم بودم. بعد از شهادت این عزیزان، دوستان و نزدیکان آنها متوجه شدند آنها چقدر "علیوار" زندگی میکردند و خانوادههای زیادی را تحت پوشش داشتند و حالا که شهید شدهاند مَرامشان برهمگان معلوم شده است. بطورکلی، پرسنل خلبان و فنی هوانیروز ایران، زحمات بسیاری در دوران جنگ کشیدهاند و بیش از 200 شهید خلبان و فنی هوایی به این انقلاب تقدیم کردند.
با این شهدا، ماموریتهای بسیاری را شرکت کردهام. به گفته رهبر معظم انقلاب؛ هوانیروز غائله کردستان و اهواز را تمام کرد. هوانیروز اولین شهدا را در کردستان و اهواز تقدیم کرد. آنها عراق را زمینگیر کردند زیرا همه عاشق انقلاب بودند. من نیز بارها در معرض اصابت موشک قرار گرفتم اما سعادت شهید شدن را نداشتم.
نوید شاهد: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با بیرون رفتن آمریکاییها از ایران، برای پیشرفت صنعت هوایی چه کردید؟
حاج قاسم: آمریکاییها میگفتند؛ اگر ما از ایران برویم، هیچ پرندهای
در آسمان ایران پرواز نخواهد کرد. من به عنوان یکی از اعضای شورای فرماندهی
هوانیروز بعد از انقلاب، خدمت حضرت امام خمینی (ره) رسیدیم و از ایشان خواستیم
اجازه دهد یک "ایرشو" یا "نمایش هوایی" انجام دهیم تا به
استکبار جهانی بفهمانیم که اگر شما رفتید جوانان ایرانی هستند و میتوانند این کار
را هم از نظر فنی و هم خلبانی انجام دهند. حضرت امام خمینی (ره) نیز بر این باور بودند
که جوانان ایرانی میتوانند و در سال 42 فرموده بودند؛ "سربازان من در صُلب پدران و رحم مادرانشان
هستند."
به همین منظور، یک رژه هوایی با 43 فروند هلیکوپتر در نیمه شعبان سال 58 در قُم، انجام دادیم که انعکاس خبری گستردهای در دنیا داشت. آمریکاییها باور نمیکردند که ما این توانایی را داشته باشیم اما با غرور و تعهدی که جوانان باغیرت به ملت ایران داشتند و با همکاری قشر اصلی یا پرسنل ردههای میانی ارتش که با جریانات انقلاب همراه بودند، این اتفاق افتاد.
یکی از پیشرفتهای ما این بود که قبل از انقلاب، بعضی از هلیکوپترها تجهیز شده برای تیراندازی نبودند اما تحولی در فنآوری هلیکوپتری ایران بوجود آمد که توانستیم سیستم هلیکوپتر کبری را روی سیستم 214 نصب کنیم، یعنی هلیکوپتر نفربَر مجهز به سلاح شد و این نوع هلیکوپترها به مدت سه سال در جنگ به خصوص در غائله کردستان کار کردند.
جهانیان از این نوع هلیکوپتر حیرت زده شده بودند. عراقیها اعلام کرده بودند ایرانیها نوعی هلیکوپتر در اختیار دارند که هم نفربَر بوده و هم مجهز به سلاح است که پرسنل فنی هوایی ایرانی سازنده آن بودهاند. طرح ساخت هلیکوپتر214 را در سال 53، پرسنل هوانیروز ایران به آمریکاییها داد و این نوع هلیکوپتر فقط برای کشور ایران و نه هیچ کشور دیگری ساخته شد. حتی پرسنل ایرانی، عیب و نقصهای آن را مییافتند و به کارخانجات آمریکایی گزارش میدادند.
البته
این شجاعت و جسارت ایرانیها قبل از انقلاب هم وجود داشت؛ در یک نمایش هوایی در
سال 54 در شهر اصفهان، قرار بود شاه همراه با منشی کارتر، فرماندهان نیروهای
هوایی، زمینی و دریایی آمریکا حضور داشته باشند زیرا ابتدا قرار بود این مانور
توسط آمریکاییها انجام شود. تیمسار خسروداد فرمانده وقت هوانیروز، باوجود وابستگیهایی
که از نظر تجهیزات به آمریکاییها داشتیم، اما به خاطر ارق وطنی که داشت دستور داد
این نمایش هوایی توسط خلبانان ایرانی انجام شود. آمریکاییها ما را مسخره میکردند
و میگفتند؛ "لاف بزرگی میزنید و این نمایش هوایی مسخرهای خواهد شد." اما
ما یک هفته بهخوبی تمرین کردیم و نمایش هوایی را اجرا کردیم که حیرت آمریکاییها
را برانگیخت و منشی کارتر و فرماندهان آمریکایی را وادار کرد جلو بیایند و با
خلبانان ایرانی دست بدهند. تیمسار خسروداد هم افتخار میکرد و میگفت؛ "اینها خلبانان جوان ایران هستند".
امروز
هم افتخار داریم که هلیکوپترها را 50 سال در خدمت اهداف هوایی خود پشتیبانی، حفظ
و نگهداری کردهایم. بعضی از این هلیکوپترها در جنگ ویتنام استفاده شده و بعد به ایران
فروخته شده بودند و ما در هشت سال جنگ و غائله کردستان، زلزله و سیل هم از آنها
استفاده کردهایم. هوانیروز ایران در زمان شاه، در دنیا رتبه پنجم را داشت و امروز
هم رتبه اول خاورمیانه را دارد. هوانیروز یکی از یگانهایی بود که از قبل از انقلاب
با امام (ره) پیمان بسته بود.
نوید شاهد: پس از بازنشستگی چه کارهایی انجام دادید؟
حاج قاسم: من در سال 1374 با بیش از 2500 ساعت پرواز بازنشسته شدم. طی سالهای بعد از بازنشستگی، با نهادهای مردمی همکاری داشته ام. ازجمله مسئولیت خیریه و صندوق اندوخته غدیر را عهده دار بوده ام و با انجمن خادمان شهدای حرم در خدمت خانوادههای معزز شهدا بودهام. همچنین با مسئولان فرهنگی ازجمله نشر شاهد همکاری داشتم و اکنون با معارف جنگ هوانیروز برای تدوین کتاب در زمینه زندگی شهدای و بازنشستگان هوانیروز همکاری دارم. خاطرات زیادی از اقدامات هوانیروز در دوران دفاع مقدس دارم که بخشی از آن در کتاب «شاهینِ تیزپرواز» چاپ شده و بخشی از خاطرات هم در کتاب «حاج قاسمِ خلبان» تهیه و تنظیم شده است اما این کتاب، به علت گرانی کاغذ، فقط رونمایی شده و به چاپ نرسیده است. کتاب «حاج قاسمِ خلبان» اسفند سال 97 به عنوان کتاب سال انتخاب شد.
نوید شاهد: خاطره خود را از یکی از مهمترین عملیاتهایی که شرکت داشتید، تعریف کنید.
حاج قاسم: من خاطرات زیادی از جنگ تحمیلی دارم اما یکی از برجستهترین
خاطرهای که در ذهنم باقی مانده در عملیات "قادر" در سال 64 است، در این
عملیات، دو فروند هلیکوپتر، ضدهوایی و نفرات آن را با خود بردیم و آنها را در خاک
عراق روی قلّهای مُشرف به پادگان "سیدکان" عراق مستقر کردیم. بعد برای
بردن مهمات برگشتیم که ناگهان متوجه شدیم شوکی به هلیکوپتر من وارد شد. براساس
تجربیات خود گفتم شاید اِشکالی در بال یا پروانه دم (عقب) هلیکوپتر بوجود آمده است،
بنابراین باید در یک منطقه وسیعی مانند یک اتوبان، هلیکوپتر را بر زمین مینشاندیم
اما به ناچار، چون این شرایط مهیّا نبود، به یاری خدا روی آن قلّه، با ارتفاع 12 هزار و پانصد پا، نشستیم. ما در فکر بروز اِشکال بودیم که پس از پیاده شدن از هلیکوپتر متوجه
شدیم که هواپیمایی از نوع PC-7 متعلق به عراق
معروف به "هِلیکیلر" یا قاتل بالگرد، مجهز به تیربار بوده و هلیکوپتر
ما را هدف قرار داده بود. این هواپیما اهدایی آمریکاییها به عراق بود.
این هواپیما به خاطر سرعت کم قادر بود هلیکوپتر را مورد هدف قرار دهد. هنگام نشستن، این هواپیما هلیکوپتر را با تیربار زده بوده و تیر به شَفت شماره 5 که به ملخ یا پروانه دُم متصل است، اصابت کرده بود. وقتی پروانه دُم از کار میافتد، حالت عادی هلیکوپتر این است که به دور خود میچرخد و زمین میخورد. اما ما با تجربیاتی که داشتیم، بهخوبی اوضاع را مدیریت کرده و بدون اینکه سقوط کنیم توانستیم هلیکوپتر را روی نوک قلّه بنشانیم. حدود 70 ترکش هم به قسمتهای مختلف و حساس هلیکوپتر دیگرمان خورده بود.
من به
خاطر اینکه علاوه بر استاد خلبانی، خلبان آزمایش کننده هم بودم، نفرات را با هلی کوپتر دوم تخلیه کردم و به خاک میهن بازگرداندم که آن هلیکوپتر تیرباران شده بود و هنگام پرواز لرزش زیادی داشت و به قول معروف خلبانها، لگدزنی زیادی میکرد.
از مرکز با ما تماس گرفتند و گفتند هواپیماهای عراقی این منطقه را شناسایی کردهاند، اگر هلیکوپتر در آنجا بماند، افراد مستقر در قله و هلیکوپتر از بین خواهند رفت. من به همراه پنج نفر از پرسنل فنی آماده شدیم و با یک دستگاه آمبولانس، خودمان را از ساعت 8 تا 12 شب به پایین قلّه در خاک عراق رساندیم. سپس با وسایل و تجهیزات سنگین دوباره به روی قله کوهپیمایی کردیم و هلیکوپتر را تعمیر کردیم و با مختصر تعمیراتی، 10 نفر از پرسنل فنی هوایی را سوار بر این هلیکوپتری که اصلا قابل تکان دادن نبود کردیم و تا 5 صبح خودمان را به خاک میهن بازگرداندیم. جالب است که همین هلیکوپتر را در تهران با 300 ساعت کار تعمیراتی توانستیم دوباره به فیلد پرواز بازگرداندیم. اما لطف خداوند باعث شد این هلیکوپتر دارای نقص فنی، ما را نجات دهد.
نوید شاهد: چه حسی دارید از اینکه سالهای جوانی خود را در خدمت کشور بودید؟
حاج قاسم: من به خاطر جنگ و شرایط خدمتم، حدود 17 سال از همسر و فرزندانم دور بودم. سه دختر و یک پسر دارم و همین را بگویم که سه فرزندم را یک ماه بعد از تولدشان دیدم و هنگام بدنیا آمدن بالای سرشان نبودم. همیشه در ماموریتهای طولانی حضور داشتم زیرا در جبهه به شدت به ما نیاز بود و من احساس مسئولیت میکردم.
همیشه میگفتم لابد سعادت نداشتم که شهید شوم؛ پیش از سفر حج سال 66 ، در ملاقاتی که با حضرت امام خمینی (ره) داشتم ایشان به من فرمودند؛ اگر همه شهید شوند که کشور به دست دشمن میافتد شما با ثواب شهدا شریک هستید. من از این حرف امام (ره) روحیه گرفتم.
بهرحال
از اینکه در خدمت وطن بودم بسیار خوشحالم و افتخار دارم که در سال 1368 تقدیرنامهای
از مقام معظم رهبری گرفتهام.
گفتگو از فرزانه همتی/