سهمیه بندی؛ روایت آزاده عبدالله قادری
نویدشاهد: اسرا، روزگار ظلمانی دوران اسارت را
تنها با یاد خدا سپری کردند و حضور آرامبخش او را زیر شکنجه بعثیان لمس
کردند. خیلی از آزادگان معتقدند که نماز در بازداشتگاه های مخوف بعثی های
عراق تنها ستون رو به آسمانی بود که اسرای نجیب و مؤمن به آن تکیه می
کردند. گزیده ای از خاطرات دوران اسارت از زبان آزادگان با موضوع «نماز در
اسارت» برگرفته از کتابی با همین نام را در قالب روایت های مختلف در نوید
شاهد بخوانید:
یکی از حیله های دشمن برای اذیت و آزار ما این بود که سهمیه آب را آن قدر کم می کردند تا قادر به وضو گرفتن و انجام طهارت نباشیم. عراقیها ما را – که حدود 150 نفر بودیم – از ساعت 4:30 بعد از ظهر تا 8 صبح روز بعد در داخل آسایشگاه حبس می کردند و برای این تعداد، تنها 6-5 حلب آب در نظر می گرفتند. به همین دلیل ما آب را سهمیه بندی می کردیم تا با مشکلات کمتری مواجه شویم. البته چون بچه ها در فصل زمستان کمتر آب می نوشیدند، مشکل چندانی نداشتیم و این باعث می شد که مقداری آب برای موارد دیگر دخیره شود. اما در فصل تابستان و ماههای گرم سال، همواره با کمبود شدید آب روبه رو بودیم و با اجرای سهمیه بندی، گاه تنها دو- سه و سازندگان آن را به یک ماه زندان تهدید کرده بودند. حتی چند بار هم در نیمه شب، تمام آسایشگاه را زیرو رو کردند تا المنت را پیدا کنند، اما بچه ها زرنگ تر از آن بودند که به این آسانی به تله بیفتند. تعدادی از بچه ها را نیز به باد کتک و ضربات کابل گرفتند تا به محل اختفای دستگاه پی ببرند، اما هیچ کس اقرار نکرد و حرفی نزد، یک بار هم عراقیها به خاطر دیدن بخار آب در آسایشگاه، تمام افراد را در همان اتاق زندانی کردند، ولی هیچ گاه نتوانستند به محل اختفای المنت که در داخل در ورودی آسایشگاه قرار داشت و به وسیله ریسمان کوچکی درمیان دو لایه درآویزان بود، پی ببرند.
منبع: کتاب نماز در اسارت (خاطرات آزادگان ایرانی درباره نماز از اردوگاههای عراق)، اکرم ارجح و فریده هادیان،نشرسوره مهر