اذان تو را،گوش سنگر،شنيده است...
سهشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵۵
تو مانند ابري ترين بغض سالي/ تو زخمي ترين شعر ناب خيالي / تو با خون،وضو مي گرفتي،برادر!
تو مانند ابري ترين بغض سالي
تو زخمي ترين شعر ناب خيالي
تو با خون،وضو مي گرفتي،برادر!
كه امروز،اينگونه بي دست و بالي
اذان تو را،گوش سنگر،شنيده است
به آيين خورشيد و صوت بلالي
نگاهت پر از عشق و ايمانو گل بود
زماني كه مي گفتي،از دست خالي
در اين خشكسال عطوفت،برادر!
تو جاري ترين رود عشقي!زلالي!
سروده: مهرداد ماسوريان
منبع: كتاب سوختگان وصال، نكوداشت جانبازان شيميايي، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه تهران، دفتر هنر و ادبيات، 1381 صفحه: 52
نظر شما