نيمه هاي شب،كه تاول ها،ترك برداشتند...
يکشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۶
بس كه اشك،از ديده،دنبال تو جاري كرده ام/ هر درختي بود اينجا،آبياري كرده ام / مي شناسم من تو را،اي روز نو،روزي نو!/ زندگي را با نگاهت،نو بهاري،كرده ام
بس كه اشك،از ديده،دنبال تو جاري كرده ام
هر درختي بود اينجا،آبياري كرده ام
مي شناسم من تو را،اي روز نو،روزي نو!
زندگي را با نگاهت،نو بهاري،كرده ام
من تورا از ابتداي زخم خوردن،ديده ام
تاول تفتيده ات را،گل شماري كرده ام
در سكوت خلوت شبهاي سرشار از شهود
با تمام سرفه هايت،بي قراري كرده ام
نيمه هاي شب،كه تاول ها،ترك برداشتند
پابهپاي ناله هايت،بردباري كردهام
اي حضور روشنت،صبح يقين عاشقي
من تو را شرمنده ام،با شعر،ياري كرده ام
سروده: مليحه سادات قريشي
منبع: كتاب سوختگان وصال، نكوداشت جانبازان شيميايي، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه تهران، دفتر هنر و ادبيات، 1381 صفحه: 37
نظر شما