واقعیت اردوگاههای بعثی در «23 نفر»/ جنگ جای بچه ها نیست!
نوید شاهد: محسن غلامی(قلعهسیدی)؛ فیلم « ۲۳ نفر» ساخته مهدی جعفری از تازههای اکران پرده سینماست که بالاخره بعد از مدتها، از چهارشنبه هفته گذشته روی پرده رفت؛ فیلمی که در جشنواره فجر سال گذشته نیز خوش درخشید و باید دید در اکران عمومی و با توجه به اینبازه زمانی پرحجم از آثار درحال اکران، با چه استقبالی مواجه خواهد شد.
این فیلم برگرفته از کتاب معروف «آن بیست و سه نفر» نوشته سید احمد یوسفزاده است که در اردوگاههای بعث میگذرد و روایتگر خاطراتی از دوران اسارت نوجوانانی است که ماجرایشان در همان دوره نیز پرسر و صدا بود. فیلم البته گوشهای از آن خاطرات را روی پرده برده اما اینکه میزان اقتباس و تصویرسازی آن از خود کتاب چقدر است را احمد یوسفزاده در گفتگو با گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، بسیار و واقعی دانست. این نویسنده از جزئیات دیگر ماجرا نیز گفت که متن این گفتگو در ادامه آمده است.
آنا: از اسم متفاوت کتاب با خود فیلم بپرسم؛ یکی «آن بیست و سه نفر» است و دیگری «۲۳ نفر». این چرایی به سلیقه شخصی نویسنده و کارگردان برمیگردد؟
یوسفزاده: بالاخره اینها دو اثر متفاوت هستند و به نظرم قشنگتر هم بود که دو نام مجزا بگیرند. من نویسنده کتابم و مهدی جعفری هم فیلمساز آن. وگرنه هیچ مسئله خاص دیگری در کار نبود. کارگردان علاقه داشت کاری بسازد که متعلق به خودش هم باشد و این قابل احترام است.
آنا: فیلم بالاخره ساخته شد و روی پرده اکران عمومی رفت. اما میزان رضایت خود شما از فیلم چقدر است؟
یوسفزاده: خیلی از فیلم راضی هستم! اصلاً باورم نمیشد منی که شخصاً در دل ماجرا بودم و کتابش را هم نوشته بودم، دوباره جذب فیلم شوم اما واقعاً درگیرم کرد. خوشبختانه فیلم خوبی ساخته شده؛ هرچند من در مراحل نگارش فیلمنامه هم بودم. هر نسخهای از داستان که نوشته میشد، در جریان ماجرا قرار میگرفتم، میخواندم و نظر میدادم. کارگردان نیز نظرات مرا کاملاً اعمال میکرد.
آنا: در مورد واقعیت فضای فیلم چطور؟ هرچند اقتباس است اما همان حال و هوای دوران اسارتی که تجربه کردهاید، در این فیلم هم بهنمایش درآمده است؟
یوسفزاده: به جرئت میگویم که ۹۵ درصد فیلم، واقعیت دوران اسارت و اردوگاههای بعث است. دلیلش این است که من بهعنوان آزاده و نویسنده کتاب، همیشه در لوکیشنهای «۲۳ نفر» بودم که دوستان به اشتباه نروند.
حتی یادم هست سر یکی دو سکانس قرار بود صرفاً به دلیل فنی و مثلاً نحوه زاویه دوربین و نه برداشت غیرواقعی از قصه، در زندان محل اسارت، یک تخت بگذارند! من شخصاً ناراحت شدم و میگفتم اگر در این زندان، تخت بگذارید کل داستان و واقعیت را جور دیگری میکنید.
از فیلم راضی هستم. اصلاً باورم نمیشد منی که شخصاً در دل ماجرا بودم و کتابش را هم نوشته بودم، دوباره جذب فیلم شوم اما واقعاً درگیرم کرد.
آنا: صرفاً در مورد بازنمایی درست از خاطرات؟
یوسفزاده: بله، خب چون وجود این نوع وسایل مثل تخت و غیره اصلاً معنا و واقعیت نداشت؛ نهتنها در زندان استخبارات، بلکه در اردوگاهها نیز تختی در کار نبود.
آنا: یعنی همین جزئیات، اینقدر قصه را به هم میریخت؟
یوسفزاده: از این جهت میگویم که شما فکر کنید فیلمی این چنین ساخته میشد و ۴۰ هزار آزاده ما این سکانس را میدیدند؛ قطعاً میگفتند دروغ ساختهاید!
ما ذرهای تغییرات در قصه واقعی، طراحی صحنه و لوکیشن نداشتیم. من تا این حد وسواس داشتم و کارگردان هم رعایت میکرد. ما لوکیشنها را میدیدیم و نظر میدادیم و براساس همین تعاملات و مشورتها بود که لوکیشنهای فیلم نیز شکل میگرفت.
آنا: در فیلم بازیگران چهره نمیبینیم، ولی کدام فیلمساز است که دلش نخواهد سراغ بازیگران مطرح برود؟! هرچند که شاهد فیلم خوبی هستیم. ولی قبل از ساخت، فکر نمیکردید شاید استفاده از چهرهها، بار کیفی فیلم را بالا ببرد؟ نگرانی وجود نداشت که مثلاً بهخاطر عدم استفاده از چهرهها، نقصی در فیلم ایجاد شود؟
یوسفزاده: کارگردان دوست داشت فیلم بدون استفاده از چهرهها ساخته شود و اینکه دنبال چهرههایی برود که فیلم اولی باشند. شما همین نقش ملاصالح را ببینید؛ من وقتی او را دیدم واقعاً شوکه شدم؛ چون از هر لحاظ شبیه خود شخصیت بود. هم از نظر فرهنگ و هم چهره کاملاً شباهت داشت و این برای من رضایتبخش بود.
آنا: اما خود شما علاقه شخصی داشتید که فلان بازیگر خاص جلوی دوربین «۲۳ نفر» برود.
یوسفزاده: قبل از ساخت فیلم، علاقه داشتم که پرویز پرستویی نقش ملاصالح را بازی کند ولی آن زمان در ایران حضور نداشتند. من صرفاً پیشنهاد دادم ولی خب ایشان نبودند که مذاکرهای انجام شود. البته همین استفاده از عدم چهرهها امروز تبدیل به یکی از نقاط قوت فیلم شده است.
وقتی بازیگر نقش ملاصالح را دیدم واقعاً شوکه شدم؛ چون از هر لحاظ شبیه خود شخصیت بود. هم از نظر فرهنگ و هم چهره کاملاً شباهت داشت و این برای من رضایتبخش بود.
ضمن اینکه قهرمانان فیلم، بچهها هستند. شما تصور کنید مگر ما در سینمای ایران، اصلاً بازیگر نوجوان معروف داریم؟ لااقل در حد ۲۳ نفر پیدا نمیشود. همین بچههای فیلم نیز بازیشان جالب توجه است.
آنا: مخاطبی که کتاب را خوانده و فیلم را هم میبینید، احساس میکند همچنان میشود از کتاب، فیلم ساخت و روایتهای دیگری داشت. بنابراین جای ناگفته از آن وجود دارد. اما خود شما بهعنوان آزاده و راوی این قصه، به نظرتان سوژه کتاب برای فیلمسازی تمام شده است؟
یوسفزاده: من اگر روزی بخواهم برای فیلمسازی در حوزه جنگ تحمیلی پیشنهاد بدهم، تأکید میکنم که درباره نوجوانان جنگ بسازند و اینها را ببینید؛ خصوصاً در قالب سریال. ماجراهای آن بیست و سه نفر را میتوانید در جلد بعدی آن یعنی «اردوگاه اطفال» بخوانید. آنجا نیز همین بچهها هستند.
وقتی کتابش هست پس هنوز میتوان دربارهشان فیلم ساخت. به نظرم دیدن این قصه در سریال، خیلی بهتر جواب خواهد داد؛ این بچههای آزاده کاری انجام میدهند که مردم هم خبر ندارند؛ آنهم با کلی داستان عجیب و جالب که مخاطب از دیدنش، متعجب میشود.
آنا: در مورد «۲۳ نفر»! فکر میکنید امروز چقدر دیدن این فیلم، برای مردم لذتبخش باشد؟
یوسفزاده: مطمئنم این فیلم میتواند برای مردم جذاب باشد. داوران جشنواره که رأیشان را دادند و امروز به خانههاشان رفتهاند. اما الآن این عامه مردم هستند که باید دربارهاش به قضاوت بنشینند.
در جشنواره فجر قضاوت درستی از آن شکل گرفت و امیدوارم در اکران نیز مورد حمایت عموم قرار گیرد. امیدوارم این فیلم مورد حمایت رسانهها و صداوسیما قرار گیرد. فیلم خوبی ساخته شده، پس باید بهخوبی هم دیده شود.
آنا: و اینکه برای این ماجرا طرح و برنامهای هم دارید یا اینکه پیشنهاد کرده باشید؟
یوسفزاده: من حتی یک ریال هم در این فیلم ذینفع نیستم ولی امیدوارم تمام دانش آموزان کشور آن را ببینند چون نیاز است که تحت تأثیر نگاههای انسانی آن ماجرا قرار گیرند تا راه و رسم زندگی کردن را یاد بگیرند.
منبع: خبرگزاری دانشگاه آزاد اسلامی