شبيه من تركيدند، بغض تاولهات......
به روي تخت، مچاله شده است، پيكر تو
كه درد ميكند از زخم هاي بستر تو
دوشنبه، روز ملاقات، باز آمده است
به ديدنت نگران است، سخت! مادر تو
و ساعت مچي ات ،در بغل گرفت وسوخت
فشرد دست تورا ،در وداع آخر تو
گذشته تو چه بوده؟كه باز مي خواهد
زمان عقب برود، ساعت مكدر تو
فلاش بك زد وپس صحنه ها، عقب رفتند
يكي يكي رژه رفتند، در برابر تو
هواي صحنه آخر، فشرده وخفه بود
نوشته شد پس از آن چند خط دفتر تو
اگر چه ماكس تو، تنگي نفس دارد
كسي نبود كنارت، كنار سنگر
و بعد اين سه مربع، دوباره برگرديم
به ابتداي غزل، روزهاي آخر تو
چگونه خوب شوي؟ چونكه دردهايت را
هميشه قول زده، قرص خواب آور تو
شبيه من تركيدند، بغض تاولهات
همين كه مرگ، شبي پا گذاشت،در بر تو
و بعد، دست كسي خواست،تا عقب بزند
ملافه را كه كشيده شده است،بر سر تو
سروده: مريم آريان
منبع: كتاب سوختگان وصال، نكوداشت جانبازان شيميايي، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه تهران، دفتر هنر و ادبيات، 1381 صفحه: 23